Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
it wasdone in no time
انجام این کار چندان طولی نکشید
Other Matches
soon
قریبا طولی نکشید
soonest
قریبا طولی نکشید
cross member
عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
axial route
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
he would not accept less
نکشید یا نمیکشد
don't split hairs this much
<idiom>
مو را از ماست نکشید
as much as
چندان که
tenfold
ده چندان
one hundred times as many
سد چندان
so much
چندان
he drank himself to death
چندان
sextuple
شش چندان
as much a
دو چندان
folds
چندان
pretty good
نه چندان بد
two fold
دو چندان
fold
چندان
folded
چندان
not ahunderd mails flom
نه چندان دوراز
so
چندان همینطور
very
چندان فراوان
quantum sufficit
چندان که بس باشد
it matters little
چندان اهمیت ندارد
it is not very hard
چندان سخت نیست
it is of little worth
چندان ارزشی ندارد
h does not w.much
چندان وزنی ندارد
make little of
چندان سودی نبردن از
My French is not up to much.
فرانسه ام چندان تعریفی ندارد
it wasdone in no time
اینکار چندان وقتی نبرد
the dust panned out pootly
ان خاک زرد دادولی نه چندان زیاد
i made little of it
چندان سودی از ان نبردم استفادهای از ان نکردم
He is in a bad way (poor circumstances).
وضع وحالش چندان تعریفی ندارد
the ship is hull down
کشتی چندان دوراست که تنه ان پیدا نیست
iam so tired that i cannot eat
چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
blessing in disguise
<idiom>
[چیز خوبی که در ظاهری نه چندان خوب قرار دارد]
i had half a mind to go
چندان مایل برفتن نبودم انقدر ها میل نداشتم بروم
fail
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
qui facit per alium facit perse
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
like a duck takes the water
[Idiom]
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
automated
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failure
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
it will not take long
طولی
longitudinal
طولی
vertical curve
خم طولی
linear
طولی
linearly
طولی
linearity
حالت طولی
strike joint
شکستگی طولی
longitudinal
دنده طولی
ground timber
تیر طولی
thrust bearing
یاطاقان طولی
variables
رکورد با هر طولی
profiled
برش طولی
eftsoon
طولی نکشیدکه
longitudinal stability
پایداری طولی
easting
مختصات طولی
longitudinal section
برش طولی
longitudinal screed
شمشه طولی
soon a
طولی نکشیدکه
linear metre
متر طولی
variable
رکورد با هر طولی
linear measure
مقیاس طولی
longitudinal seam
بخیه طولی
longitudinal reinforcement
ارماتور طولی
longitudinal joint
درز طولی
longitudinal turning
تراشکاری طولی
longitudinal groove
شیار طولی
longitudinal girder
تیر طولی
abscissa
محور طولی
longitudinal wave
موج طولی
axis
خط طولی یا عرضی
longitudinal welding
جوشکاری طولی
axial road
جاده طولی
longitudinal valley
دره طولی
longitudinal screed
شمشه طولی
longitudinal reinforcement
فولادگذاری طولی
longitudinal section
برش طولی
longitudinal section
نیمرخ طولی
longitudinal seam
درز طولی
axis
محور طولی
longitudinal compression
فشار طولی
longitudinal stress
تنش طولی
profiling
برش طولی
cut to length
طولی بریدن
longitudinal studies
بررسیهای طولی
profiles
برش طولی
profile
برش طولی
longitudinal acceleration
شتاب طولی
longitudinal axis
محور طولی
cut off saw
اره طولی بر
aisle
گذرگاه طولی
longeron
ستون طولی
longitudinal profile
پروفیل طولی
longitudinal sleeper
تراورس طولی
robot
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
gurantee
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robots
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
formed hole
سوراخ درمقطع طولی
vertical curve
منحنی در نیمرخ طولی
canaliculate
دارای پیچهای طولی
advancing
پیشرفت طولی ناو
advances
پیشرفت طولی ناو
advance
پیشرفت طولی ناو
stay
بکسل طولی ناو
summit
قله در نیمرخ طولی
stayed
بکسل طولی ناو
angular contact thrust ball bearing
بلبرینگ طولی محوری
ball thrust bearing
یاطاقان طولی ساچمهای
anchor at short stay
لنگر طولی عمودی
fakes
جمع کردن طولی
longitudinal shearing stress
تنش برشی طولی
faked
جمع کردن طولی
longitudinal redundancy check
مقابله افزونگی طولی
cut to length
بصورت طولی بریدن
linearize
بصورت طولی دراوردن
end play
بازی طولی محور
summits
قله در نیمرخ طولی
shipshank
کوتاه کردن طولی
longitudinal
دندههای طولی موتور
longitudinal girder
شاه تیر طولی
axial mining
مین گذاری طولی
fake
جمع کردن طولی
x scale
مقیاس طولی عکس
long service line
خط طولی زمین در بازی دونفره
abeam
امتداد عمود برمحور طولی
longitudinal reinforcement
[فولاد گزاری طولی در بتن]
vittate
دارای راه راههای طولی
fake down
چیدن طناب به طور طولی
form grind
سنگ زدن در مقطع طولی
axial road
جاده طولی منطقه مواصلات
octuple
هشت چندان هشت برابر کردن
trajectory
قسمت اول نیمرخ طولی تنداب
trajectories
قسمت اول نیمرخ طولی تنداب
roll
دوران حول محور طولی غلطش
rolled
دوران حول محور طولی غلطش
rolls
دوران حول محور طولی غلطش
invariability
عدم تغییرباقیمانده درتغییرات طولی وخطی
invariance
عدم تغییرباقیمانده درتغییرات طولی وخطی
vertical beam
چوب
[میله]
طولی دار
[قالی]
lrc
Check LongitudinalRedundancy مقابله افزونگی طولی
ripsaw
اره مخصوص برش طولی چوب
scratch one's back
<idiom>
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
banks
دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
tack
گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacked
گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacking
گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacks
گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
bank
دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
pitch altitude
زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
expansion bearing
تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
so large
چندان بزرگ بقدری بزرگ
braking length
طول پارگی نخ
[طولی از نخ که در اثر وزن خودش پاره شود]
included angle
زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
wing heavy
تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
critical angle of attack
زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
stirrups
میله گردهای کم قطرکه بصورت قاب- بستهای ارماتورهای طولی را دربرمیگیرند
stirrup
میله گردهای کم قطرکه بصورت قاب- بستهای ارماتورهای طولی را دربرمیگیرند
upward compatible
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
lubber line
خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
control surface angle
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
control column
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
abeam
یاتاقانهایی که تحت زاویه 09یا 072 درجه بطور عمود برمحور طولی رسانگر قرارگرفته اند
retention money
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
queries
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
differential spoilers
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
eight fold
هشت چندان هشت لا
barleycorn
مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
rood
مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
nose up
چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
continues
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
continue
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
deep stall
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
chine
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
coning angle
زاویه بین محور طولی تیغه ها و سطح مار بر نوک تیغه ها صرفنظر از خمش تیغه ها
Moghat
مقات
[نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
mission , oriented
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
selvage
شیرازه فرش
[اتمام لبه های طولی فرش با اضافه مخ پود به روش های مختلف جهت محکم شدن و تزئین]
Lambalo
لامبالو
[این نوع فرش که بصورت طولی و کناره بافته می شود که مربوط به قزاقستان بوده و تقلیدی از فرش تالش است و در آن از زمینه کف ساده به همراه نقوش ابتداپی و حواشی دو یا سه ردیفه استفاده می شود.]
compass swing
قطب نما انحراف طولی قطب نما
at last
سر انجام
performances
انجام
effectuation
انجام
enforcement
انجام
compietion
انجام
sequels
انجام
sequel
انجام
implementation
انجام
transaction
انجام
consummation
انجام
performance
انجام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com