English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
word processing society انجمن پردازش کلمه
wps انجمن پردازش کلمه
Other Matches
ipai انجمن پردازش اطلاعات اسرائیل
canadian information processing society انجمن کانادایی پردازش اطلاعات
data processing management association انجمن مدیریت پردازش داده
GIs انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
GI انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
ipsj of Society InformationProcessing انجمن پردازش اطلاعات ژاپن apan
word processing پردازش کلمه
word processing supervisor نافر پردازش کلمه
word processing operator متصدی پردازش کلمه
word processing center مرکز پردازش کلمه
word processing system سیستم پردازش کلمه
word processing program برنامه پردازش کلمه
wp Processing Word پردازش کلمه
bureau ادارهای که متخصص در پردازش کلمه است
bureaus ادارهای که متخصص در پردازش کلمه است
home امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
homes امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
pc write IB و کامپیوتر سازگار با ان برنامه مشهور پردازش کلمه برای PC
frameworks بسته نرم افزاری ساخت ASHTON-TATE که پردازش کلمه
framework بسته نرم افزاری ساخت ASHTON-TATE که پردازش کلمه
edp پردازشگر کلمه که قادر به انجام توابع پردازش داده مشخص است
electronic توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
pages 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
autoscore در پردازش کلمه دستورالعملی است که باعث میشود تا زیر متن خط کشیده شود
paged 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
page 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
band street writer یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است
superscripsit بسته نرم افزاری که به منظور پردازش کلمه درسیستمهای ریزکامپیوتر بکارمی رود
microsoft word یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد
word star یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
exception ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
exceptions ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
scripsit بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
accumulator register مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CUP که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است
text سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
accumulator مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CPU که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است
macwrite برنامه کاربردی پردازش کلمه برای ریزکامپیوتر مک اینتاش که توسط شرکت کامپیوتری APPLE ساخته شده است
texts سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
hyphen فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
conventicle انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
search and replace خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
columns در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
column در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
atheneum انجمن ادبی انجمن دانش
athenaeum انجمن ادبی انجمن دانش
word تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
postprocessor برنامهای که داده را از برنامه دیگر پردازش میکند که پردازش شده است
least significant bit رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
prefix کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefixes کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
statute at large چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
worded نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmenting تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augment تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmented تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
markers نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
marker نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
word نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
Persian rug [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
photocomposition کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
interactive processing پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
backing رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
batches 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
gpr ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
edp پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
pipelines اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
processor ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
hypertext روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
synonyms کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllables جزء کلمه مقطع کلمه
synonym کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllable جزء کلمه مقطع کلمه
lsb رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
keyword 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
softer محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
enclitic متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softest محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
shifted جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
softest حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
centralized data processing پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
distributed processing system سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
in line processing پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
meeting انجمن
institute انجمن
group انجمن
groups انجمن
guilds انجمن
meetings انجمن
coterie انجمن
guild انجمن
club انجمن
councils انجمن
instituting انجمن
associations انجمن
association انجمن
instituted انجمن
fellowsh انجمن
clubbed انجمن
institutes انجمن
clubbing انجمن
clubs انجمن
council انجمن
convocation انجمن
gatherings انجمن
confranternity انجمن
company انجمن
companies انجمن
comitia انجمن
community انجمن
borough council انجمن ده
communities انجمن
gathering انجمن
agora انجمن
societies انجمن
committee انجمن
committees انجمن
society انجمن
coteries انجمن
convocations انجمن
reunion انجمن
reunions انجمن
to hold a meeting انجمن کردن
secret society انجمن سری
academies انجمن دانش
quaker's meeting انجمن خاموش
academy انجمن دانش
meetings انجمن جلسه
local authority انجمن محلی
meeting انجمن جلسه
municipal council انجمن شهر
prayer meeting انجمن دعا
confraternity انجمن اخوت
municipal council انجمن شهرداری
town council انجمن شهر
town council انجمن شهرداری
conclaves انجمن محرمانه
faction انجمن فرقه
hunt انجمن شکارچیان
hunted انجمن شکارچیان
caucus انجمن حزبی
congress انجمن مجلس
council chamber انجمن گاه
consistory انجمن کاتوزیان
conferences انجمن باشگاهها
conference انجمن باشگاهها
associate computer professionals انجمن کامپیوترکاران
assembly اجتماع انجمن
congresses انجمن مجلس
caucuses انجمن حزبی
town meeting انجمن شهری
foregather انجمن کردن
trade association انجمن صنفی
folkmot انجمن شهر
conclave انجمن محرمانه
folkmoot انجمن شهر
hunts انجمن شکارچیان
benefits society انجمن خیریه
factions انجمن فرقه
fraternity انجمن اخوت صنف
bcs انجمن کامپیوتر در انگلستان
producers association انجمن تولید کنندگان
community center ساختمان محل انجمن
rural district council انجمن محلی زراعی
chamber of shipping انجمن صاحبان کشتی
brotherhood انجمن برادری واخوت
fraternities انجمن اخوت صنف
brotherhoods انجمن برادری واخوت
orchestration تنظیم انجمن سازی
convention پیمان نامه انجمن
election supervisor council انجمن نظارت بر انتخابات
orchestrations تنظیم انجمن سازی
iranian mathematical sociaty انجمن ریاضیات ایران
iranian physical society انجمن فیزیک ایران
orchestral وابسته به انجمن نوازندگان
town hall تالار انجمن شهر
junta دسته انجمن سری
town halls تالار انجمن شهر
marist عضو انجمن مریم
juntas دسته انجمن سری
councilman عضو انجمن شهرداری
academician عضو انجمن دانش
municipal councillor عضو انجمن شهر
conventions پیمان نامه انجمن
election supervisory council انجمن نظارت بر انتخابات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com