Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
perversion
انحراف جنسی یا اخلاقی
perversions
انحراف جنسی یا اخلاقی
Other Matches
obliquity
انحراف اخلاقی
sinuosity
انحراف اخلاقی
deviation
انحراف جنسی
sexual deviation
انحراف جنسی
deviations
انحراف جنسی
sex perversion
انحراف جنسی
sodomy
انحراف جنسی
sexual perversion
انحراف جنسی
sexual aberration
انحراف جنسی
sadism
نوعی انحراف جنسی که شخص در اثر ان از ازار دادن لذت میبرد
deviations
انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
deviation
انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
moralizes
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralised
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralized
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralizing
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralize
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralising
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralises
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
drifting
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifted
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifts
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drift
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
intuitivism
اصولی که بموجب ان مبادی اخلاقی را حسی میدانند اصول اخلاقی حسی
antinomian
مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
androgen
هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen
هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous
ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
exhibitionism
نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
preccession
انحراف محور ژیروسکوپ انحراف ژیروسکوپی
isogamete
سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
sex
احساسات جنسی روابط جنسی
sexes
احساسات جنسی روابط جنسی
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
apparent wander
انحراف سمت ژیروسکوپی انحراف سمت ژیروسکوپ دراثر چرخش زمین
anti balance tab
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
gnomic
اخلاقی
petulance
بد اخلاقی
immorality
بد اخلاقی
moral
اخلاقی
petulancy
بد اخلاقی
ethical
اخلاقی
apparent recession
انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
imputability
مسئولیت اخلاقی
byword
گفته اخلاقی
immorally
از ازروی بد اخلاقی
fable
حکایت اخلاقی
parables
داستان اخلاقی
superego
شخصیت اخلاقی
bywords
گفته اخلاقی
conduct
رفتار اخلاقی
parable
داستان اخلاقی
conducted
رفتار اخلاقی
conducting
رفتار اخلاقی
conducts
رفتار اخلاقی
moralistic
تحمیلگر اخلاقی
precept
قاعده اخلاقی
moral perception
حس تشخیص اخلاقی
moral education
اموزش اخلاقی
precepts
قاعده اخلاقی
fables
حکایت اخلاقی
ethicize
اخلاقی کردن
apologue
حکایت اخلاقی
immoral
غیر اخلاقی
ethical relativism
نسبیت اخلاقی
dual morality
دوگانگی اخلاقی
maxims
گفته اخلاقی
maxim
گفته اخلاقی
code of ethics
ضوابط اخلاقی
ethical code
ضوابط اخلاقی
low
[morally bad]
<adj.>
بد
[از نظر اخلاقی]
principle
اخلاقی کردن
good naturedly
به خوش اخلاقی
principle
اصل اخلاقی
apogee
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
declination constant
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
moral realism
واقع نگری اخلاقی
foible
صعف اخلاقی ضعف
axiological
مبحث نوامیس اخلاقی
chung shin sooyak
فرهنگ اخلاقی تکواندو
cloaca
مرکز مفاسد اخلاقی
on principle
از لحاظ قیود اخلاقی
fortitude
شهامت اخلاقی شکیبایی
ethics
اصول اخلاقی اخلاقیات
generosity
<adj.>
گذشت
[صفت اخلاقی]
frailly
بطورشکننده باضعف اخلاقی
reform school
مدرسه تهذیب اخلاقی
psychodrama
نمایش اخلاقی وانتقادی
tropologic
دارای تفسیر اخلاقی
foibles
صعف اخلاقی ضعف
axiomatic
حاوی پند یا گفتههای اخلاقی
scruple
نهی اخلاقی وسواس باک
amoral
بدون احساس مسئولیت اخلاقی
principle
مرام اخلاقی قاعده کلی
To be short tempered with someone.
با کسی تندی کردن ( بد اخلاقی )
moralists
فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
unmorality
عدم مراعات اصول اخلاقی
inofficious
خارج ازوفیفه اخلاقی یاطبیعی
moralist
فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
to preach moral principles
اصول اخلاقی را وعظ و تلقین کردن
to draw a moral
معنی یا نتیجه اخلاقی داستانی را فهماندن
utilitarian
معتقدباصل اخلاقی سودمند گرایی سودمندگرا
de rigueur
از نظر سنتی یا اخلاقی الزام اور
deontology
وفیفه شناسی علم وفایف اخلاقی
The moral of the story is that …
نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
I feel morally bound to …
از نظر اخلاقی خود را مقید می دانم که ...
puritanic
سخت گیریا متظاهردر اموردینی یا اخلاقی
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
shyster
کسیکه در قانون وسیاست فاقداصول اخلاقی است
frailties
نحیفی خطایی که ناشی ازضعف اخلاقی باشد
to point a moral
اصل اخلاقی را نشان دادن یابکار بردن
an unprincipled conduct
رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
frailty
نحیفی خطایی که ناشی ازضعف اخلاقی باشد
preachify
بطور کسالت اوروعظ یا بحث اخلاقی کردن
ethic
روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
conscientious objector
کسی که بعلل اخلاقی یا عقایدمذهبی از دخول در ارتش خودداری کند
conscientious objectors
کسی که بعلل اخلاقی یا عقایدمذهبی از دخول در ارتش خودداری کند
This is contray to all moral principles ( codes ) .
این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
institutionalism
سیاست ترویج امور خیریه واصلاح بزهکاران از طرق اخلاقی و تادیبی
intuitivist
کسیکه مبادی اخلاقی را حسی میداندو عقیده داردکه درک ....استدلال نیست
gamic
جنسی
generic
جنسی
sex
جنسی
sexes
جنسی
sexual
جنسی
hermaphrodite
دو جنسی
kinds
جنسی
bisexuals
دو جنسی
diclinous
یک جنسی
bisexual
دو جنسی
hermaphrodites
دو جنسی
homogeneity
هم جنسی
ambisexual
دو جنسی
unisexual
یک جنسی
unisex
دو جنسی
road sense
جنسی
kind
جنسی
kindest
جنسی
convergence
انحراف
skew
انحراف
skewing
انحراف
skews
انحراف
detour
انحراف
distortion
انحراف
deviations
انحراف
metabasis
انحراف
diversions
انحراف
diversion
انحراف
leeway
انحراف
slopes
انحراف
deviancy
انحراف
sloped
انحراف
slope
انحراف
declination
انحراف
deflections
انحراف
falloff
انحراف
deflection
انحراف
deviance
انحراف
agonic
بی انحراف
lapse
انحراف
lapses
انحراف
corruption
انحراف
lapsing
انحراف
offset
انحراف
offsetting
انحراف
aberrance
انحراف
aberration
انحراف
perversion
انحراف
perversions
انحراف
perversity
انحراف
deviation
انحراف
variance
انحراف
distortions
انحراف
digression
انحراف
obliqueness
انحراف
deflect
انحراف
deflected
انحراف
deflecting
انحراف
deflects
انحراف
detours
انحراف
petty offence
انحراف
inclination
انحراف
bisexuality
دو گانگی جنسی
tax in kind
مالیات جنسی
autoeroticism
خودانگیزی جنسی
autoerotism
خودانگیزی جنسی
commodity money
پول جنسی
autosomal
غیر جنسی
anaphrodisia
بی میلی جنسی
active algolagnia
ازارگری جنسی
benefit in kind
نفع جنسی
gender identity
هویت جنسی
sexual arousal
برانگیختگی جنسی
psychosexual
روانی- جنسی
psycholagny
خیالپردازی جنسی
taxes in kind
مالیات جنسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com