English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
light ray bending انحراف شعاع نور
Other Matches
deviation انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
deviations انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
drifts انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drift انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifting انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifted انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
actinoid دارای شعاع مانند شعاع
preccession انحراف محور ژیروسکوپ انحراف ژیروسکوپی
yaw انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
yawed انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
downstream radius of crest شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
point of no return نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
apparent wander انحراف سمت ژیروسکوپی انحراف سمت ژیروسکوپ دراثر چرخش زمین
anti balance tab بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
apparent recession انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
radius of curvature شعاع خم
beam شعاع
ray شعاع
rayless بی شعاع
radius شعاع
beams شعاع
apogee زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
declination constant زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
atomic radius شعاع اتمی
triradiate دارای سه شعاع
schwarzschild radius شعاع شوارتزشیلد
corner radius شعاع کنج
covalent radius شعاع کووالانسی
radius شعاع عملیات
radius شعاع دایره
radiated شعاع افکندن
casualty radius شعاع تلفات
radiate شعاع افکندن
radiates شعاع افکندن
stellate شعاع دار
an incident ray شعاع ساقط
short-range با شعاع عمل کم
short range با شعاع عمل کم
within a radius of .kilometre تا شعاع 6 کیلومتر
short swing پیچهای با شعاع کم
atomic radius شعاع اتم
average radius شعاع میانه
average radius شعاع میانگاه
bohr radius شعاع بور
semidiameter شعاع دایره
radiating شعاع افکندن
radius gage شابلون شعاع
radius of a well شعاع یک چاه
radius of action شعاع عمل
radius of action شعاع اثر
radius of curvatupe شعاع انحناء
radius of curvature شعاع انحناء
radius of gyration شعاع چرخش
radius of curvature شعاع خمیدگی
electron beam شعاع الکترون
gyoradius شعاع چرخش
radially شعاع وار
hydraulic radius شعاع هیدرولیک
nuclear radius شعاع هسته
mean radius شعاع میانه
main beam شعاع اصلی
light ray شعاع نور
light beam شعاع نور
ionic ray شعاع یونی
ionic radius شعاع یونی
radial of a well شعاع یک چاه
image ray شعاع تصویر
effective radius شعاع موثر
radius of extrados شعاع برونسو
radius of intrados شعاع درونسو
radius of giration شعاع ژیراسیون
radius vector شعاع حامل
radius of giration شعاع چرخش
radiometer شعاع سنج
radius of influence شعاع تاثیر
damage radius شعاع منطقه خسارت
very long شعاع عمل زیاد
very short شعاع عمل خیلی کم
medium range با شعاع عمل متوسط
intermediate range با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
pencilled پرتوی شعاع دار
van der waals radius شعاع وان در والس
light beam recorder ثبات شعاع نور
radiant شعاع گستر درخشان
radius of convergence شعاع همگرایی [ریاضی]
sea room شعاع مانور دریایی
searchlight sonar سونار شعاع باریک
effective radius of a well شعاع موثر چاه
destruction radius شعاع تخریب مین
damage radius شعاع خطر مین
casualty radius شعاع تولید تلفات
wood ray شعاع اوندی چوبی
double beam شعاع مضاعف نور
long-distance با شعاع عمل زیاد طولانی
long distance با شعاع عمل زیاد طولانی
visibility range شعاع عمل دیدبانی یا دید
pencil beam شعاع نور بسیار باریک
cruising range شعاع عمل هواپیما یا کشتی
pi نسبت پیرامون به شعاع دایره
sea room شعاع عمل دریایی ازاد
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
spherical coordinate system [with constant radius] دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]
vectors شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
supporting range شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
isodose دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vectorial شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
angle of incidence زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
intruders هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
intruder هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
range تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranges تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranged تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
bend allowance فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
glideslope شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
ogive شکل حاصل از منحنی مدارسیارهای که شعاع ان به تدریج زیاد شده تا سرانجام به خط راست تبدیل میگردد
perversity انحراف
agonic بی انحراف
metabasis انحراف
declination انحراف
falloff انحراف
petty offence انحراف
obliqueness انحراف
aberrance انحراف
aberration انحراف
deviance انحراف
detours انحراف
deviancy انحراف
perversion انحراف
perversions انحراف
detour انحراف
convergence انحراف
distortions انحراف
distortion انحراف
variance انحراف
digression انحراف
inclination انحراف
deviations انحراف
skews انحراف
skewing انحراف
skew انحراف
leeway انحراف
sloped انحراف
diversions انحراف
deflection انحراف
diversion انحراف
deflections انحراف
slopes انحراف
lapse انحراف
deviation انحراف
deflects انحراف
deflecting انحراف
offset انحراف
deflected انحراف
lapsing انحراف
offsetting انحراف
slope انحراف
deflect انحراف
lapses انحراف
corruption انحراف
slice انحراف توپ
magnetic inclination انحراف مغناطیسی
slices انحراف توپ
deflections زاویه انحراف
obliquity انحراف اخلاقی
deflection mirror اینه انحراف
deflection shift تغییرات انحراف
deflexion انحراف پیچش
refraction تجزیه انحراف
deviascope انحراف سنج
deviation factor ضریب انحراف
deviation score نمره انحراف
range deviation انحراف بردی
deviation table جدول انحراف
diversion factor ضریب انحراف
deflection pattern مستطیل انحراف
deflection زاویه انحراف
magnetic declination انحراف مغناطیسی
post deflection focusing تمرکز پس از انحراف
deviations انحراف سمتی
grid declination انحراف شبکه
deviation انحراف سمتی
precession انحراف مسیر
quartile deviation انحراف چارک
deviations انحراف جنسی
image deflection انحراف تصویر
inclinometer انحراف سنج
magnetic deflection انحراف مغناطیسی
deviation انحراف جنسی
magnetic diviation انحراف مغناطیسی
mean deviation انحراف میانگین
fall off انحراف ازمسیر
mean deviation انحراف متوسط
mean absolute deviation انحراف میانگین
field distortion انحراف میدان
maximum deviation انحراف حداکثر
maximum deflection انحراف حداکثر
frequency departure انحراف فرکانس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com