English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
privity in contract انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
Other Matches
confederacy ایالات هم پیمان هم پیمانی
confederacies ایالات هم پیمان هم پیمانی
unilateral contract پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
north atlantic treaty organization (nato پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
warsaw treaty پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
contracting parties طرفین متعاهدین طرفین متعاقدین
brucsels treaty organization سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
high contracting parties طرفین معظمین متعاقدین طرفین معظمین متعاهدین
concordat پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
contractual پیمانی
federal پیمانی
confederacy هم پیمانی
confederation هم پیمانی
confederations هم پیمانی
conferderation هم پیمانی
nonalignment نا هم پیمانی
confederacies هم پیمانی
cadre پرسنل پیمانی
cadres پرسنل پیمانی
treaty port بندر پیمانی
oligopoly انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
contract technical instructor مربی فنی پیمانی
It wI'll eventually pay off. با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
to be a foregone conclusion <idiom> نتیجه حتمی [نتیجه مسلم] بودن
pleadings افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
foregone conclusion نتیجه حتمی نتیجه مسلم
contract پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
monopolies انحصار حق
monopolies انحصار
restriction انحصار
restrictions انحصار
monopoly انحصار
premption انحصار
monopoly انحصار حق
parties طرفین
extremes طرفین
monopolism انحصار طلبی
public monopoly انحصار دولتی
natural monopoly انحصار طبیعی
institutional monopoly انحصار نهادی
monopoly انحصار فروش
exclusiveness محدودیت انحصار
oligopoly انحصار فروش
exclusion principle اصل انحصار
oligopoly انحصار چندجانبه
duopoly انحصار دو گانه
duopoly در انحصار دو فروشنده
perfect monopoly انحصار کامل
pure monopoly انحصار خالص
legal monopoly انحصار قانونی
monopolist صاحب انحصار
selling monopoly انحصار فروش
monopolist طرفدار انحصار
monopolist انحصار خرید
monopolization انحصار طلبی
monopolies انحصار فروش
monopolization انحصار کردن
monopolosm اصول انحصار
monopsony انحصار خرید
monopolism انحصار گرایی
monopolism اصول انحصار
taxation of monopoly مالیات بر انحصار
duopoly انحصار دو نفری
monopolist انحصار طلب
corner انحصار موقتی
cornering انحصار موقتی
corners انحصار موقتی
bilateral monopoly انحصار دوجانبه
absolute monopoly انحصار مطلق
bilateral monopoly انحصار دو جانبه
mutual concent تراضی طرفین
parties to the contract طرفین عقد
parties to a contract طرفین قرارداد
disposed flank طرفین باز
contracting parties طرفین قرارداد
contracting parties طرفین متقاعدین
the litigants طرفین دعوی
mutual agreement توافق طرفین
the contracting parties طرفین متعاهدین
the contracting parties طرفین متعاقدین
parties to a contract طرفین متعاهدین
regulated monopoly انحصار نظارت شده
duopsony انحصار دو جانبه خرید
letter testamentary تصدیق انحصار وراثت
price discriminating monopoly انحصار تبعیض قیمت
monopolised بخود انحصار دادن
certificate of exclusive inheritance گواهی انحصار وراثت
duopsony انحصار دو قطبی خرید
monopolises بخود انحصار دادن
monopolising بخود انحصار دادن
monopolize بخود انحصار دادن
discriminating monopoly انحصار تبعیض امیز
monopolized بخود انحصار دادن
monopolizes بخود انحصار دادن
monopolizing بخود انحصار دادن
duopoly انحصار دو قطبی فروش
charge and discharge statements حساب انحصار وراثت
duopoly انحصار دو جانبه فروش
monopolist وابسته بصاحب انحصار
tilt angle زاویه تمایل به طرفین
limbs هرکدام از طرفین کمان
privity of contract مسئولیت طرفین قرارداد
limb هرکدام از طرفین کمان
side lights چراغهای طرفین ناو
corner طرفین پایگاه اصلی
cornering طرفین پایگاه اصلی
privity of a contract مسئوولیت طرفین قرارداد
corners طرفین پایگاه اصلی
price market وضع کردن قیمت در انحصار
price setter قیمت وضع کردن در انحصار
oligopsony انحصار چند جانبه خرید
imperfect oligopoly انحصار چند جانبه ناقص
complete oligopoly انحصار چند جانبه کامل
collusive oligopoly انحصار چند جانبه سازشکارانه
leeboard یکی از دو تخته طرفین کف قایق
verandas ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
consensual مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
like as we lie طرفین دارای ضربات مساوی
side lights چراغ دریانوردی طرفین ناو
verandahs ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
veranda ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
straddle split وضع باز پاها به طرفین
covenants که بین طرفین مبادله می گردد
sidelined خطوط طرفین میدان بازی
sideline خطوط طرفین میدان بازی
sidelines خطوط طرفین میدان بازی
sidelining خطوط طرفین میدان بازی
covenant که بین طرفین مبادله می گردد
parties to the contract طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
verandah ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
voluntary partition افراز با رضایت یا سازش طرفین
pitch curves تلاقی سطوح طرفین دندانه
brian kellogg پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند
active army ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
duopsony انحصار خرید کالا بطور دونفری
circumscription انحصار فضایامحیط محدود ومشخص شده
duopoly انحصار فروش کالا بین دونفر
cornering انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
guild socialism اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
corner انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
corners انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
hamstring زردپی طرفین حفره پشت زانو
The two parties seem irreoncilable. طرفین آشتی راناپذیر بنظر می رسند ت
hamstrung زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrings زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing زردپی طرفین حفره پشت زانو
side staddle hep پرش به بالا با پاهای باز ودستها به طرفین
rectification تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
ten yard خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
lock forward هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
blackguards سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
equitable mortgage از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
blackguard سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
popping crease خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
limbers ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
parlementaire کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
In this contract , there are no loopholes for either party . دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
contra proferentem قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
outrigger چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
re axtent تجدید نظر در ارزیابی یامساحی زمین و خانه در اثراعتراض یکی از طرفین
sightscreen دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
restraint of trade قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
treaties پیمان
allied هم پیمان
allegiant هم پیمان
treaty پیمان
promises پیمان
obstriction پیمان
avow پیمان
agreements پیمان
act پیمان
acted پیمان
oath پیمان
oaths پیمان
ally هم پیمان
allying هم پیمان
pact پیمان
pacts پیمان
in league هم پیمان
agreement پیمان
lague پیمان
confederates هم پیمان
avowing پیمان
avows پیمان
compaction پیمان
convenant پیمان
federate هم پیمان
federated هم پیمان
federates هم پیمان
federating هم پیمان
league پیمان
leagues پیمان
confederate هم پیمان
deed of covenant پیمان
compacted پیمان
vows پیمان
troth پیمان
testaments پیمان
testament پیمان
vow پیمان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com