Dictiornary-Farsi | انحصار کامل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
perfect monopoly	انحصار کامل


Search result with all words

complete oligopoly	انحصار چند جانبه کامل
Other Matches

oligopoly	انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
full mobilization	تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
full annealing	بازپخت کامل تاباندن کامل
full scale	باندازه کامل بمقیاس کامل
completed case	جعبه کامل خشاب کامل
monopoly	انحصار
monopoly	انحصار حق
premption	انحصار
monopolies	انحصار حق
monopolies	انحصار
restrictions	انحصار
restriction	انحصار
legal monopoly	انحصار قانونی
monopolism	انحصار گرایی
pure monopoly	انحصار خالص
absolute monopoly	انحصار مطلق
monopolist	صاحب انحصار
bilateral monopoly	انحصار دوجانبه
bilateral monopoly	انحصار دو جانبه
monopolist	طرفدار انحصار
monopolism	انحصار طلبی
monopolism	اصول انحصار
public monopoly	انحصار دولتی
corners	انحصار موقتی
institutional monopoly	انحصار نهادی
corner	انحصار موقتی
cornering	انحصار موقتی
selling monopoly	انحصار فروش
monopolist	انحصار طلب
monopolist	انحصار خرید
natural monopoly	انحصار طبیعی
oligopoly	انحصار چندجانبه
monopolies	انحصار فروش
duopoly	انحصار دو نفری
monopolization	انحصار کردن
monopolosm	اصول انحصار
taxation of monopoly	مالیات بر انحصار
exclusion principle	اصل انحصار
monopolization	انحصار طلبی
monopoly	انحصار فروش
duopoly	در انحصار دو فروشنده
monopsony	انحصار خرید
exclusiveness	محدودیت انحصار
oligopoly	انحصار فروش
duopoly	انحصار دو گانه
charge and discharge statements	حساب انحصار وراثت
duopsony	انحصار دو قطبی خرید
duopsony	انحصار دو جانبه خرید
monopolizes	بخود انحصار دادن
monopolising	بخود انحصار دادن
monopolizing	بخود انحصار دادن
certificate of exclusive inheritance	گواهی انحصار وراثت
regulated monopoly	انحصار نظارت شده
monopolist	وابسته بصاحب انحصار
price discriminating monopoly	انحصار تبعیض قیمت
letter testamentary	تصدیق انحصار وراثت
discriminating monopoly	انحصار تبعیض امیز
monopolises	بخود انحصار دادن
duopoly	انحصار دو قطبی فروش
monopolize	بخود انحصار دادن
duopoly	انحصار دو جانبه فروش
monopolised	بخود انحصار دادن
monopolized	بخود انحصار دادن
imago	حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough	بطور کامل کامل
imperfect oligopoly	انحصار چند جانبه ناقص
collusive oligopoly	انحصار چند جانبه سازشکارانه
price setter	قیمت وضع کردن در انحصار
price market	وضع کردن قیمت در انحصار
oligopsony	انحصار چند جانبه خرید
privity in contract	انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
duopoly	انحصار فروش کالا بین دونفر
guild socialism	اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
circumscription	انحصار فضایامحیط محدود ومشخص شده
corners	انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
cornering	انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
corner	انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
duopsony	انحصار خرید کالا بطور دونفری
bain index	شاخصی که بااستفاده از اختلاف بین قیمت و هزینه کل متوسط قدرت انحصار را اندازه گیری میکند
probate	تصدیق صحت وصیتنامه رونوشت مصدق وصیتنامه گواهی انحصار وراثت
absolute	کامل
in a entireness of state	کامل
absolutes	کامل
largest	کامل
semibreves	نت کامل
full	کامل
unqualified	کامل
main	کامل
semibreve	نت کامل
exact	کامل
exacted	کامل
exacts	کامل
of ripe years	کامل
entire	کامل
all-out	کامل
self-contained	کامل
fullest	کامل
perfect	کامل
perfected	کامل
perfecting	کامل
unmitigated	کامل
perfects	کامل
empennage	دم کامل
searching	کامل
large	کامل
larger	کامل
wall-to-wall	کامل
plenaries	کامل
plenary	کامل
saturation	کامل
starkly	کامل
echaustive	کامل
complete	کامل
completing	کامل
completes	کامل
completed	کامل
starkest	کامل
totalling	کامل
totals	کامل
full fledged	کامل
full-fledged	کامل
totalled	کامل
starker	کامل
totaled	کامل
total	کامل
unabridged	کامل
stark	کامل
totaling	کامل
pappus	حقه کامل گل
dismounted defilade	اختفاء کامل
perfect competition	رقابت کامل
full load	فرفیت کامل
partitur	قطعه کامل
partitura	قطعه کامل
integers	عدد کامل
full command	کنترل کامل
conversance	اشنایی کامل
payment in full	پرداخت کامل
integer	عدد کامل
full command	اداره کامل
overall safety	ایمنی کامل
clamp	بست کامل
foud royant a	سکته کامل
full annealing	بازپخت کامل
full annealing	کامل گداختن
elaborately	بطور کامل
full blown	تمام کامل
fixed round	فشنگ کامل
orbicular	مدور کامل
full bodied money	پول کامل
empery	سلطه کامل
fletcherism	وجویدن کامل ان
flying colors	توفیق کامل
full employment	اشتغال کامل
hotter	امادگی کامل
all in price	بهای کامل
almightiness	قدرت کامل
amain	باسرعت کامل
full word	کلمه کامل
full step	گام کامل
full step	یک قدم کامل
full speed	سرعت کامل
blackbody	تابشگر کامل
hohlraum	تابشگر کامل
ideal radiator	تابشگر کامل
absolute	کامل قطعی
hot	امادگی کامل
hottest	امادگی کامل
ideal dielectric	عایق کامل
absolutes	کامل قطعی
hunky dory	بارضایت کامل
hip and thigh	بطور کامل
clamped	بست کامل
clamping	بست کامل
clamps	بست کامل
full section	برش کامل
full production	تولید کامل
full mobilization	بسیج کامل
complete sound	فشنگ کامل
complete substitution	جانشین کامل
completely specified	با تعیین کامل
completeness check	تطبیق کامل
comprehensive insurance	بیمه کامل
conversance	اگاهی کامل
conversancy	اگاهی کامل
conversancy	اشنایی کامل
total system	سیستم کامل
mature system	سیستم کامل
full load	بار کامل
full justification	تطابق کامل
low tide or water	جزر کامل
complementary color	رنگ کامل
complete ditch	گود کامل
complete ditch	گودبرداری کامل
full frame	قاب کامل
complete graph	گراف کامل
complete inventory	موجودی کامل
total charge	بارگذاری کامل
utmost good faith	با صداقت کامل
willie waught	یک جرعه کامل