Dictiornary-Farsi | انحناء و کج شدگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
crookedness	انحناء و کج شدگی


Other Matches

curvature	انحناء مقدار انحناء
gelation	بسته شدگی سفت شدگی
imminution	کم شدگی باریک شدگی
curves	انحناء
curve	انحناء
flexuosity	انحناء
flection	انحناء
flexion	انحناء
total curvature	انحناء کل
flexture	انحناء
tortuosity	انحناء
flexure	انحناء
wind	انحناء
curving	انحناء
winds	انحناء
deflexion	انحناء
cambers	انحناء
camber	انحناء
infelection	انحناء
incurve	انحناء
curvature	انحناء
inflexion	انحناء
inflexible	انحناء ناپذیر
limpsey	قابل انحناء
limpsy	قابل انحناء
radius of curvature	شعاع انحناء
limsy	قابل انحناء
radius of curvatupe	شعاع انحناء
deflection	انحناء خم سازی
degree of curve	درجه انحناء
wiry	قابل انحناء
deflections	انحناء خم سازی
compound curve	انحناء مرکب
pliancy	انحناء پذیری
inflexibly	بطور غیرقابل انحناء
inflexions	انحناء صرف فعل
flatfoot	ازبین رفتن انحناء کف پا
inflection	انحناء صرف فعل
inflections	انحناء صرف فعل
flexibly	بطور قابل انحناء
inflexibility	سفتی انحناء نا پذیری
aspheric	شبیه کره انحناء دار
pliable	انحناء پذیر نرم شدنی
losse jointed	دارای مفاصل نرم وقابل انحناء
curvaceous	دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
curvacious	دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
semirigid	دارای مخزن گاز استوانهای شکل وقابل انحناء
geostrophic	وابسته به نیروی انحناء وپیچیدگی یا انقباضی که دراثرگردش زمین ایجادمیشود
bottling	نخ شدگی
geniculation	خم شدگی
dostortion	کج شدگی
depressions	کم شدگی
necks	نخ شدگی
neck	نخ شدگی
erection	شق شدگی
erections	شق شدگی
the mast has raked	کج شدگی
depression	کم شدگی
embeddeness	حک شدگی
fixedness	تثبیت شدگی
flagginess	ول شدگی اویختگی
encrustations	دلمه شدگی
expurgation	پاک شدگی
expunction	پاک شدگی
erasure	پاک شدگی
strobilation	باریک شدگی
flocculence	قلنبه شدگی
detruncation	کوتاه شدگی
desuetude	موقوف شدگی
diminution	کم شدگی تحقیر
dilution	رقیق شدگی
distotion factor	ضریب کج شدگی
eviration	هذیان زن شدگی
encrustation	دلمه شدگی
turn over	واژگون شدگی
invagination	غلاف شدگی
lateral yield	له شدگی جانبی
petrifaction	سنگ شدگی
paralysation	فلج شدگی
liquescence	مایع شدگی
pairing	جفت شدگی
necking	باریک شدگی
nigrescence	سیاه شدگی
occlusion	بسته شدگی
intensification	افزون شدگی
puchery	جمع شدگی
pulverization	خرد شدگی
translocation	جابجا شدگی
tight coupling	جفت شدگی
expulsion	بیرون شدگی
gasification	تبخیر شدگی
gelidity	بسته شدگی
homogenization	هم جنس شدگی
scleriasis	سفت شدگی
incalescence	گرم شدگی
recvrvature	دولا شدگی
purler	پرت شدگی از سر
occlusion	جفت شدگی
removal	جدا شدگی
leakage	فاش شدگی
expulsions	بیرون شدگی
damnation	لعنت شدگی
fading	محو شدگی
depressions	گود شدگی
smelting	ذوب شدگی
elongation	دراز شدگی
blot	پاک شدگی
blots	پاک شدگی
blotted	پاک شدگی
blotting	پاک شدگی
petrification	سنگ شدگی
leakages	فاش شدگی
contraction	جمع شدگی
contractions	جمع شدگی
choking	اب بند شدگی
dispersion	پخش شدگی
scarlet	سرخ شدگی
acceptability	قبول شدگی
hybridization	هیبرید شدگی
coupling	جفت شدگی
pucker	جمع شدگی
puckered	جمع شدگی
puckering	جمع شدگی
puckers	جمع شدگی
depression	گود شدگی
sprains	رگ برگ شدگی
diffusion	پخش شدگی
congestion	جمع شدگی
offsetting	دوخم شدگی
acetification	ترش شدگی
offset	دوخم شدگی
conglomerations	گلوه شدگی
conglomeration	گلوه شدگی
bronchocele	بزرگ شدگی
carburization	پودر شدگی
coagulation	دلمه شدگی
comminution	خرد شدگی
narrowing	تنگ شدگی
concretion	سفت شدگی
sclerosis	سخت شدگی
polarization	قطبی شدگی
shortening	کوتاه شدگی
spraining	رگ برگ شدگی
shrinkage	چروک شدگی
sprain	رگ برگ شدگی
locking	قفل شدگی
sprained	رگ برگ شدگی
hardening	سفت شدگی
supersession	جانشینی لغو شدگی
varicosity	گشاد شدگی سیاهرگ
scloroderma	سفت شدگی پوست
depressions	گود شدگی فرودافت
shrinkage stress	خستگی جمع شدگی
shrinkage coefficient	ضریب جمع شدگی
sclerosis	سفت شدگی بافتها
yielding	تسلیم شدگی فلز
scleroma	سفت شدگی بافتها
depression	گود شدگی فرودافت
shrinking	انقباض چوروک شدگی
malady	فاسد شدگی بیماری
hepatization	سفت شدگی بافته
gerontomorphosis	پیر شدگی نژاد
delusion of control	هذیان کنترل شدگی
shrink	انقباض چوروک شدگی
shrinks	انقباض چوروک شدگی
shrinkage	وابست جمع شدگی
erethism	تحریک شدگی زیاد
erasure	حک جای پاک شدگی
encephalomalacia	نرم شدگی مغز
edge triggered	با رها شدگی لبهای
accru	اجتماع فراهم شدگی
disseisin	محروم شدگی ازتصرف
degree of shrinkage	ضریب جمع شدگی
breaking	پاره گی قطع شدگی
hyperostosis	کلفت شدگی استخوان
constrictions	فشار تنگ شدگی
diffraction broadening	پهن شدگی پراشی
digression	پرت شدگی ازموضوع
condensation	جمع شدگی تکاثف
maladies	فاسد شدگی بیماری
constriction	فشار تنگ شدگی
malposition	جابجا شدگی جنین
fixations	خیره شدگی تعلق خاطر
scoliosis	کج شدگی تیره پشت ازپهلو
dipole dipole coupling	جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
enlarged tonsils	بزرگ شدگی لوزه ها [پزشکی]
depigmentation	بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
fixation	خیره شدگی تعلق خاطر
coupling	جفت شدگی اتصال درگیری
domesticity	زندگانی خانگی رام شدگی
shrinkage prevention	وسیله جلوگیری از جمع شدگی
scrappiness	اوراق شدگی ستیزه جویی
incarcerated hernia	جمع شدگی کیسه فتق
dc coupling	جفت شدگی جریان مستقیم
strobilization	تشکیل رشته باریک شدگی
individuation	تک شدگی تشخیص فرد در جمع شخصیت
hydrargyia or rism	مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
senile keratosis	کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
budding	تولید مثل غیرجنسی از طریق ایجاد قلمبه شدگی در بخشی از بدن جاندار
self insurance	بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود