Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
volumetric measure
اندازه حجمی
Search result with all words
eudiometer
اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
Other Matches
voluminal
حجمی
volumetric analysis
سنجش حجمی
constancy of volum
ثبات حجمی
solid
مکعب حجمی
solids
مکعب حجمی
weight by volume
وزن حجمی
cubical expansion
انبساط حجمی
volumetric efficiency
بازده حجمی
volumetric receptor
گیرنده حجمی
densities
جرم حجمی
volumetric analysis
تجزیه حجمی
volumetric weight
وزن حجمی
displacement pump
تلمبه حجمی
body force
نیروی حجمی
bulk density
چگالی حجمی
gross tonnage
گنجایش حجمی
bale cubic capacity
تناژ حجمی
volume charge
بار حجمی
volume fraction
کسر حجمی
volume percent
درصد حجمی
shrinkage
افت حجمی
bulkweight
وزن حجمی
density
جرم حجمی
bulk deformation
تغییر شکل حجمی
density
جرم حجمی چگالی
densities
جرم حجمی چگالی
density of volume charge
چگالی بار حجمی
bulk modulus of elasticity
ضریب کشسانی حجمی
combining volumes principle
اصل ترکیب حجمی
discharge
گذر حجمی در واحگ زمان
bulk strain
تغییر شکل نسبی حجمی
discharges
گذر حجمی در واحگ زمان
available payload
فرفیت وزنی یا حجمی وسیله
angle
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it.
<proverb>
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
packs
ذخیره حجمی از داده به صورت کاهشی
pack
ذخیره حجمی از داده به صورت کاهشی
typefaces
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
orifice meter
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogue
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
bayed
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
baying
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bay
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bays
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
multicellular
مادهای با جرم حجمی کم باسلولهایی مملو از هوا یاگازهای دیگر
multivolume file
نوارمغناطیسی یا فلاپی دیسک جهت نگهداری ان میباشد پرونده چند حجمی
processor
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage
اندازه گیر اندازه گرفتن
gage
اندازه وسیله اندازه گیری
size
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
measure
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
retrieval
مکان دهی به حجمی از داده ذخیره شده درپایگاه داده ها وتولیداطلاعات ازداده
gauged
اندازه اندازه گیر
gauges
اندازه اندازه گیر
gauge
اندازه اندازه گیر
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
batch
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batches
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
capacity
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
metre
اندازه
degrees
اندازه
inordinately
بی اندازه
degree
اندازه
equals
: هم اندازه
so far forth
تا ان اندازه
measurement
اندازه
sizes
اندازه
metres
اندازه
extent
اندازه
dealt
اندازه
isodiametric
هم اندازه
measurements
اندازه
equalling
: هم اندازه
inordinate
بی اندازه
what
چه اندازه
fitted
اندازه
what is your size?
اندازه
indefinite
بی اندازه
symmetric
هم اندازه
gauges
اندازه
to size up
اندازه
measurer
اندازه
immoderately
بی اندازه
bulk
اندازه
gauged
اندازه
immensely
بی اندازه
gauge
اندازه
deals
اندازه
soupcon
اندازه کم
equalled
: هم اندازه
in part
<idiom>
تا یک اندازه
To some extent. Within limits.
تا اندازه ای
tract
اندازه
equaling
: هم اندازه
tracts
اندازه
immeasurable
بی اندازه
equaled
: هم اندازه
equal
: هم اندازه
immense
بی اندازه
deal
اندازه
hecatompet
[اندازه صد پا]
measure
اندازه
isometrics
هم اندازه
isometric
هم اندازه
magnitude
اندازه
dimensions
اندازه
beyond measure
بی اندازه
meter
اندازه
floor length
اندازه کف
how far
<adv.>
تا چه اندازه ای
meters
اندازه
in what way
<adv.>
تا چه اندازه ای
quantum
اندازه
dimension
اندازه
to what extent
<adv.>
تا چه اندازه ای
infintesimal
بی اندازه
attack size
اندازه تک
size
اندازه
gauge=gage
اندازه
rather
تا یک اندازه
screamingly
بی اندازه
spans
پوشش اندازه
nuclear size
اندازه هسته
middle sized
میان اندازه
minimum size
اندازه حداقل
measuring bridge
پل اندازه گیری
parameters
شرح اندازه
partly
تایک اندازه
of an out size
بیرون از اندازه
too much
بیش اندازه
spanned
پوشش اندازه
area of conductor
اندازه سیم
spanned
اندازه گرفتن
span
پوشش اندازه
spanning
پوشش اندازه
t. far
تا این اندازه
spanning
اندازه گرفتن
span
اندازه گرفتن
fathom
اندازه گرفتن
nominal size
اندازه نامی
circular measure
اندازه قوس
to some extent
تا اندازه ایی
there is no limit to it
اندازه ندارد
admeasure
اندازه گرفتن
neat size
اندازه خالص
parameter
شرح اندازه
thus much
این اندازه
chordal measure
اندازه وتر
admeasurement
تعیین اندازه
to take the gauge of
اندازه گرفتن
fathoms
اندازه گرفتن
nominal size
اندازه اسمی
as well
بهمان اندازه
atomic size
اندازه اتم
atomic size
اندازه اتمی
modules
اندازه گیری
fathomed
اندازه گرفتن
much as
بهر اندازه که
admensuration
تعیین اندازه
fathoming
اندازه گرفتن
they both measure equally
یک اندازه اند
spans
اندازه گرفتن
size control
کنترل اندازه
mete
:اندازه گرفتن
screen size
اندازه صفحه
scale of project
اندازه طرح
measurements
اندازه گیری
scale factor
ضریب اندازه
salinity
اندازه شوری
measurement
اندازه گیری
doubled up
اندازه دو برابر
doubled
اندازه دو برابر
block size
اندازه کنده
size constancy
ثبات اندازه
modules
اندازه میزان
bourne
اندازه جوی
size effect
تاثیر اندازه
body size
اندازه بدن
measuring
اندازه گیر
block size
اندازه بلاک
block size
اندازه کندهای
module
اندازه میزان
gauging
اندازه گیری
module
اندازه گیری
double
اندازه دو برابر
so far as
تا ان اندازه که انچه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com