English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
English Persian
typeface اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
Other Matches
knot نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
unit of measurement واحد اندازه گیری
yard واحد اندازه گیری = 3 فوت
utile واحد اندازه گیری مطلوبیت
entropy واحد اندازه گیری ترمودینامیک
yards واحد اندازه گیری = 3 فوت
watts واحد اندازه گیری الکتریسیته
watt واحد اندازه گیری الکتریسیته
kilo واحد اندازه گیری کلمات کامپیوتری
kilos واحد اندازه گیری کلمات کامپیوتری
dewpoint metering unit واحد اندازه گیری نقطه شبنم
angstrom واحد اندازه گیری طول امواج
radian واحد اندازه گیری سطح زاویه دار
permittivity واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
modules نقشه کوچک واحد اندازه گیری مقیاس مدل
module نقشه کوچک واحد اندازه گیری مقیاس مدل
en واحد اندازه گیری که معادل نیمی از یک ein است
angstrom واحد اندازه گیری معادل با یک هزار میلیونیوم متر
throughput نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
lips واحد اندازه گیری سرعت برای کامپیوترهای نسل پنجم
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
kb واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
Kbyte واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا معادل هزار بایت
knot گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
analogues نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
kilos واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilo واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
gauging section مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
denier دنیر [واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
gage اندازه وسیله اندازه گیری
barns واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
modules اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
barn واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
module اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
kabal قبال [نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
pitch line مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
body نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
bodies نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
Moghat مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
muzzle energy انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
differential compression check ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
ieee که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
styles فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
styling فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
styled فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
style فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
rulers میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود
ruler میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
coulomb واحد اندازه الکتریسیته
lea واحد اندازه طول نخ وریسمان
commensurateness اندازه گیری
measurements اندازه گیری
gauging اندازه گیری
measurement اندازه گیری
measurer اندازه گیری
dimension اندازه گیری
measure اندازه گیری
mensuration اندازه گیری
module اندازه گیری
measurment اندازه گیری
dimensions اندازه گیری
modules اندازه گیری
measuring bridge پل اندازه گیری
gaging اندازه گیری
metering اندازه گیری
engineering measurement اندازه گیری فنی
mensurability قابلیت اندازه گیری
meter وسیله اندازه گیری
mental measurement اندازه گیری روانی
method of measurment طریقه اندازه گیری
measurement of demand اندازه گیری تقاضا
method of measurment متد اندازه گیری
metrology علم اندازه گیری
dial bench gage میز اندازه گیری
forescale اندازه گیری رنگ اب
instrument autotransformer ترانسفورماتور اندازه گیری
measuring well چاه اندازه گیری
measurement ofland اندازه گیری زمین
precision اندازه گیری دقیق
measuring accuracy دقت اندازه گیری
measuring apparatus دستگاه اندازه گیری
measuring set دستگاه اندازه گیری
measuring instrument دستگاه اندازه گیری
measuring transformer ترانسفورماتور اندازه گیری
measuring method طریقه اندازه گیری
measuring relay رله اندازه گیری
measuring sensitivity حساسیت اندازه گیری
measuring voltage ولتاژ اندازه گیری
final measurement اندازه گیری نهایی
depth measurement اندازه گیری عمق
meters وسیله اندازه گیری
direct measurement اندازه گیری مستقیم
compensating error خطای اندازه گیری
commensurable قابل اندازه گیری
size stick قالب اندازه گیری
size stick الت اندازه گیری پا
chain crew متصدیان اندازه گیری
measure اندازه گیری کردن
radar measurement اندازه گیری رادار
resizing اندازه گیری مجدد
batching plant مرکز اندازه گیری
absolute measurement اندازه گیری مطلق
accuracy to gage دقت اندازه گیری
gage میزان اندازه گیری
impedance bridge پل اندازه گیری مقاومت
font metric اندازه گیری فونت
frequency measurement اندازه گیری فرکانس
frequency measuring bridge پل اندازه گیری فرکانس
tape measure مترمخصوص اندازه گیری
tape measures مترمخصوص اندازه گیری
measuring درخور اندازه گیری
measurable قابل اندازه گیری
gad اندازه گیری طول
correlation measurement اندازه گیری همبستگی
bathymetry اندازه گیری خصوصیات اب
instrument الات اندازه گیری
sound اندازه گیری عمق اب
sounds اندازه گیری عمق اب
to take measures اندازه گیری کردن
tapeline مترمخصوص اندازه گیری
sounding اندازه گیری عمق اب
metres وسیله اندازه گیری
telemetering اندازه گیری از دور
instrument transformer ترانسفورماتور اندازه گیری
soundest اندازه گیری عمق اب
measuring device تجهیزات اندازه گیری
telemetry اندازه گیری ازدور
gauging section برش اندازه گیری
metre وسیله اندازه گیری
maxwell bridge پل اندازه گیری ماکسول
measurability قابلیت اندازه گیری
units of measurment واحدهای اندازه گیری
gauging sheet ورق اندازه گیری
sounded اندازه گیری عمق اب
angle اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it. <proverb> اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
impedance measuring set دستگاه اندازه گیری امپدانس
timed اندازه گیری زمان یک عملیات
times اندازه گیری زمان یک عملیات
zoometry اندازه گیری اندامهای جانوران
SE خطای معیار اندازه گیری
industrial instrument دستگاه اندازه گیری صنعتی
petrol gage دستگاه اندازه گیری بنزین
induction movement دستگاه اندازه گیری القائی
impedance meter دستگاه اندازه گیری امپدانس
induction instrument دستگاه اندازه گیری القائی
gravimetry اندازه گیری وزن یا غلظت
fluorometer دستگاه اندازه گیری فلورسانس
high tension measurement bridge پل اندازه گیری فشار قوی
standard error of measurement خطای معیار اندازه گیری
frequency meter دستگاه اندازه گیری فرکانس
acoumetry اندازه گیری قدرت حس شنوایی
metric system دستگاه اندازه گیری متری
characteristic اندازه گیری مشخصات یک عنصر
coupling measuring set دستگاه اندازه گیری اتصالی
length measuring instrument دستگاه اندازه گیری طول
electrostatic instrument دستگاه اندازه گیری الکترواستاتیکی
automatic measuring system سیستم اندازه گیری خودکار
instrumental error خطای دستگاه اندازه گیری
time اندازه گیری زمان یک عملیات
stereometric بسهولت قابل اندازه گیری
telemetry اندازه گیری یک کمیت یا کیفیت
highfrequency measuring bridge پل اندازه گیری فرکانس بالا
characteristically اندازه گیری مشخصات یک عنصر
scantling میله اندازه گیری ذرع
instrument board تابلوی وسائل اندازه گیری
extensometer دستگاه اندازه گیری انبساط
metric system of measurement سیستم اندازه گیری متریک
disruptive voltage measuring apparatus دستگاه اندازه گیری ولتاژشکست
indefinite غیرقابل اندازه گیری نامعین
measurement uncertainty خطای اندازه گیری [ریاضی]
meter rectifier یکسوساز دستگاه اندازه گیری
measurement of benefits and costs اندازه گیری منافع و هزینه ها
gas meter دستگاه اندازه گیری گاز
water staff gauge اشل اندازه گیری عمق اب
sensitometry اندازه گیری حساسیت چشم
calorimeter دستگاه اندازه گیری مقدارگرما
maxwell wien bridge پل اندازه گیری ماکسول-وین
cynometer دستگاه اندازه گیری امواج
bathymetry اندازه گیری عمق دریاواقیانوس
instrument direction سمت اندازه گیری شده
allometry اندازه گیری رشد موجودات
measuring transformer meter کنتور با ترانسفورماتور اندازه گیری
micrometry اندازه گیری با ذره سنج
measuring arrangement نطم و ترتیب اندازه گیری
viscosimeter وسیلهای برای اندازه گیری ویسکوزیته
vertical control operator متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
double meter stick [American] متر [وسیله اندازه گیری] [ابزار]
rotameter دستگاه مخصوص اندازه گیری جریان اب
carpenter's rule متر [وسیله اندازه گیری] [ابزار]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com