Dictiornary-Farsi | اندوخته بانکی بیش از حدی که قانونا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 115 (2 milliseconds)

English	Persian
Full phrase not found.

Full phrase Google translation result





Search result with all words

excess preserves	اندوخته بانکی بیش از حدی که قانونا" لازم است
Other Matches

clearing bank	بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
clearing banks	بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
ipso jure	قانونا
canonically	قانونا"
legally	قانونا"
juristically	قانونا"
lawfully	قانونا"
de jur	قانونا"
reportable incident	اتفاقی که قانونا باید گذارش داده شود
hoards	اندوخته
hoarded	اندوخته
hoard	اندوخته
in store	اندوخته
hoarding	اندوخته
reserved	اندوخته
hoardings	اندوخته
adnate	اندوخته
reserves	اندوخته
reserving	اندوخته
fallback	اندوخته
reserve	اندوخته
nest eggs	مایه اندوخته
reserve	اندوختن اندوخته
capital reserve	اندوخته سرمایه
store	انبارکردن اندوخته
reserving	اندوختن اندوخته
nest egg	مایه اندوخته
storing	انبارکردن اندوخته
storing	ذخیره اندوخته
reserves	اندوختن اندوخته
store	ذخیره اندوخته
dishoarding	کاهش اندوخته
reserve fund	وجوه اندوخته
gold reserve	اندوخته طلا
authentication	به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
bank check	چک بانکی
bank failure	ورشکستگی بانکی
bank liabilities	تعهدات بانکی
bank expansion	گسترش بانکی
bank interest	بهره بانکی
bank draft	حواله بانکی
bank draft	برات بانکی
bank discount	سپردههای بانکی
bank discount	تخفیف بانکی
bank giro	جیروی بانکی
banker's bill	صورتحساب بانکی
bank liabilities	بدهیهای بانکی
change over	انتقال بانکی
bank transfers	انتقالات بانکی
bank reserves	ذخایر بانکی
bank reserves	اندوختههای بانکی
bank pass book	دفترچه بانکی
consortium of bankers	کنسرسیوم بانکی
bank bond	ضمانت بانکی
bank loan	وام بانکی
bank discount	تنزیل بانکی
clearing	تهاتر بانکی
banking	کار بانکی
bank statement	صورتحساب بانکی
bank statements	صورتحساب بانکی
bank account	حساب بانکی
clearings	تهاتر بانکی
account with [at] a bank	حساب بانکی
bank guarantee	ضمانت بانکی
bank accounts	حساب بانکی
bank charge	هزینههای بانکی
bank charges	هزینههای بانکی
bank commission	کارمزد بانکی
bank contraction	انقباض بانکی
bank credit	اعتبار بانکی
bank deposit	سپرده بانکی
bank advance	وام بانکی
bank bill	حواله بانکی
bank rate	نرخ بانکی
bank holidays	تعطیلات بانکی
bank acceptance	قبولی بانکی
volume of bank credit	حجم اعتبارات بانکی
bank rate	نرخ بهره بانکی
banking deposit account	حساب سپرده بانکی
liability	تعهد موجودی بانکی
bank development	گسترش شبکه بانکی
checking account	حساب جاری بانکی
bank statement	صورت حساب بانکی
bank guarantee	ضمانت نامه بانکی
checking accounts	حساب جاری بانکی
bank statements	صورت حساب بانکی
liabilities	تعهد موجودی بانکی
letter of credit	اعتبار نامه بانکی
clearing	نقل وانتقال بانکی
joint account	حساب بانکی مشترک
clearings	نقل وانتقال بانکی
I deposited the money in my bank account .	پول را به حساب بانکی ام ریختم
penny bank	بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
time deposit	سپردهء بانکی مدت دار
negotiating bank	بانکی که اسناد را معامله میکند
cashing	حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashed	حواله پستی تلگرافی یا بانکی
bank paper	چک تضمین شده سفته بانکی
bankable	قابل نقل وانتقال بانکی
bankbook	دفترحساب بانک دفترچه بانکی
cash	حواله پستی تلگرافی یا بانکی
giro	خدمات بانکی اداره پست
cashes	حواله پستی تلگرافی یا بانکی
discount rate	نرخ ثابت نزول بانکی
giros	خدمات بانکی اداره پست
notification	عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
land bank	بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
over-the-counter interbank transactions	داد و ستد بین بانکی در خارج از بورس
30% down payment against bank guaranty	۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
advising bank	بانکی که گشایش اعتبار اسنادی رابه ذینفع
demand deposit	سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
trust company	شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
holographic image	[ذخیره داده به صورت تصویری که بعدا توسط بانکی از خانه های نوری و لیزر خوانده میشود.]