English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (2 milliseconds)
English Persian
grievous اندوه اورد
Other Matches
sorrowfully با اندوه
heartache اندوه
grief اندوه
pining غم و اندوه
distress اندوه
distresses اندوه
pine غم و اندوه
pined غم و اندوه
pines غم و اندوه
heartaches اندوه
painfully با اندوه
dole اندوه
chagrin اندوه
dolor اندوه
sorrowfulness اندوه
heart ache غصه اندوه
buried in grief غرق اندوه
heartbreak اندوه بسیار
heartbreaking اندوه اور
teen اندوه خشم
heart break اندوه بسیار
heart breaking اندوه اور
anguish غم و اندوه دلتنگ کردن
woe علامت اندوه و غم غصه
woes علامت اندوه و غم غصه
unload خالی کردن اندوه
to pile up or on the agony شرح اندوه یا سختی ای رازیادترکردن
antagonist هم اورد
antagonists هم اورد
gift ره اورد
gifts ره اورد
competitor هم اورد
competitors هم اورد
flotsam اب اورد
corrival هم اورد
rivals هم اورد
moraine یخ اورد
souvenirs ره اورد
souvenir ره اورد
supplement پس اورد هم اورد
supplemented پس اورد هم اورد
supplementing پس اورد هم اورد
supplements پس اورد هم اورد
rival هم اورد
rivaled هم اورد
rivaling هم اورد
rivalled هم اورد
rivalling هم اورد
resulting دست اورد
resulted دست اورد
consequence دست اورد
presents ره اورد اهداء
jetsam کالای اب اورد
consequences دست اورد
adversaries مبارز هم اورد
present ره اورد اهداء
presenting ره اورد اهداء
result دست اورد
sizes بر اورد کردن
size بر اورد کردن
presented ره اورد اهداء
he called his kindred together خوبشاوندان خودرافراهم اورد
opprobriously چنانکه رسوایی اورد
perniciously چنانکه زیان اورد
funnily چنانکه خنده اورد
he brought more money باز پول اورد
gruesomely چنانکه وحشت اورد
snowdrift برف باد اورد
annual accumulation of sediment سال اورد ته نشست
snowdrifts برف باد اورد
he brought more money قدری دیگر پول اورد
epispastic مشمع یاچیزدیگری که تاول اورد
nauseant دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
milch cow کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
colourably چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
can one p a soul out of hell? ایاکسی میتواندبدعاروحی راازدوزخی بیرون اورد
he lined up his men مردان خود را در صف اورد صف ارایی کرد
scissors سگک از رو که فشار زیاد به کمر وارد می اورد
teething ring حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
office of the future ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
pusher tractor تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد
probabiliorism عقیده باینکه بهر طرف بیشتراحتمال درستی دارد بایدروی اورد
an ovoviviparous animal جانوری که دردرون شکم تخم می گذاردوبچه خودرادرهمانجا ازتخم بیرون می اورد
limit velocity حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
kame تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
bar mitzvahs پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
bar mitzvah پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
setup توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
hard contact printing چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
say's law عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
ethernet نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
bogota نام شهری در جمهوری کلمبیای امریکا که در سال 8491 کنفرانسی در ان منعقدشد و سازمان دولتهای امریکایی را به وجود اورد
neoclassical school مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
ecdysiast زن رامشگری که در حین رقص تکه تکه لباس خود رادرمی اورد و تقریبا عریان می رقصد
toolkit software بسته نرم افزاری که به شخص امکان توسعه کاربردهای خاص خود رابسیار ساده تر از حالتی که شخصا" تمام یک برنامه رامی نویسد فراهم می اورد
demarche بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
lenz' law جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
private automatic branch exchange یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
voice answer back یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com