Dictiornary-Farsi | انراخوب نگاه میدارند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
it is in good keep	انراخوب نگاه میدارند


Other Matches

jew's harp	سازی که با دندان نگاه میدارند و باانگشت میزنند
pull-backs	چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
pull back	چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
pull-back	چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
gloating	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek	باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
look at me	بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
glances	نگاه نگاه مختصر
glanced	نگاه نگاه مختصر
glance	نگاه نگاه مختصر
looks	نگاه
ganders	: نگاه
leered	نگاه کج
leers	نگاه چپ
leer	نگاه چپ
look	نگاه
by sight	از نگاه
gander	: نگاه
i say	نگاه کن
gloatingly	با نگاه
glimpse	نگاه کم
glimpsed	نگاه کم
glimpses	نگاه کم
look here	نگاه کن
glimpsing	نگاه کم
observantion	نگاه
leers	نگاه کج
regard	نگاه
view	نگاه
regarded	نگاه
leered	نگاه چپ
slant	نگاه کج
regards	نگاه
slanted	نگاه کج
slants	نگاه کج
leer	نگاه کج
leering	نگاه کج
leering	نگاه چپ
looked	نگاه
leontief table	نگاه کنید به :
keek	نگاه دزدانه
looker	نگاه کننده
retains	نگاه داشتن
sheep's eyes	نگاه عاشقانه
retaining	نگاه داشتن
retained	نگاه داشتن
to hang up	نگاه داشتن
to give support to	نگاه داشتن
stares	رک نگاه کردن
shim	نظر یک نگاه
sheep's eye	نگاه دزدکی
stared	رک نگاه کردن
sheep's eye	نگاه عاشقانه
retrospection	نگاه به قهقرا
to catch a glimpse of	نگاه مختصرکردن
to dwell on	نگاه کردن
stare	رک نگاه کردن
pryingly	با نگاه دقیق
preservatize	نگاه داشتن
peeper	نگاه کننده
parthian glance	اخرین نگاه
oeillade	نگاه عاشقانه
to keep any one waiting	نگاه داشتن
squinny	کج کج نگاه کردن
an intent look	یک نگاه مشتاقانه
leered	نگاه کج کردن
leering	نگاه دزدکی
leering	نگاه کج کردن
leers	نگاه دزدکی
leers	نگاه کج کردن
tenable	نگاه داشتنی
gaze	نگاه خیره
leered	نگاه دزدکی
leer	نگاه کج کردن
holders	نگاه دارنده
holder	نگاه دارنده
upholders	نگاه دارنده
upholder	نگاه دارنده
kept	نگاه داشته
voyeurs	نگاه کننده
voyeur	نگاه کننده
leer	نگاه دزدکی
gazing	نگاه خیره
gazes	نگاه خیره
glimpses	نگاه سریع
glimpses	نگاه انی
glimpsed	نگاه سریع
glimpsed	نگاه انی
glimpse	نگاه سریع
glimpse	نگاه انی
gloatingly	با نگاه خیره
i say	نگاه کنید
glimpsing	نگاه انی
glimpsing	نگاه سریع
glaringly	با نگاه خیره
retrospect	نگاه به گذشته
an am or ous glance	یک نگاه عاشقانه
an upward glance	نگاه سربالا
at a glance	بیک نگاه
at first sight	بیک نگاه
gape seed	نگاه خیره
gapeseed	نگاه خیره
gazed	نگاه خیره
vide infara	را نگاه کنید
come-on	نگاه دعوتآمیز
come-ons	نگاه دعوتآمیز
Peeping Tom	نگاه دزد
Peeping Toms	نگاه دزد
stayed	نگاه داشتن
peeking	نگاه دزدانه
tackling	نگاه داشتن
tackles	نگاه داشتن
tackled	نگاه داشتن
peeked	نگاه دزدانه
tackle	نگاه داشتن
to set eyes on	نگاه کردن
peeks	نگاه دزدانه
stay	نگاه داشتن
eying	نگاه کردن
eyes	نگاه کردن
eyeing	نگاه کردن
eye	نگاه کردن
to stop [doing something]	نگاه داشتن
hold	نگاه داشتن
holds	نگاه داشتن
sees	نگاه کردن
see	نگاه کردن
squint	چپ نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look.	چپ چپ نگاه کردن
squinted	چپ نگاه کردن
dirty look <idiom>	چپ چپ نگاه کردن
squints	چپ نگاه کردن
peek	نگاه دزدانه
refrain	نگاه داشتن
to watch	نگاه کردن
to lay fast	نگاه داشتن
refrains	نگاه داشتن
refraining	نگاه داشتن
stops	نگاه داشتن
stopping	نگاه داشتن
retain	نگاه داشتن
keeps	نگاه داشتن
keep	نگاه داشتن
to keep in	نگاه داشتن
stop	نگاه داشتن
stopped	نگاه داشتن
refrained	نگاه داشتن
retrospective view [on]	نگاه به گذشته
retrospectively	با نگاه بگذشته
steely look	نگاه با اراده
regards	نگاه کردن
to look daggers	چپ چپ نگاه کردن
to put to a pause	نگاه داشتن
to look on with	نگاه کردن
oblong	نگاه ممتد
oblongs	نگاه ممتد
look down	با نگاه از رو بردن
regard	نگاه کردن
regarded	نگاه کردن
to lock out	نگاه داشتن
to look at each other	به یکدیگر نگاه کردن
to look at somebody askance	به کسی چپ چپ نگاه کردن
to behave oneself	ادب نگاه داشتن
gazes	بادقت نگاه کردن
gazing	خیره نگاه کردن
gazing	بادقت نگاه کردن
peep	نگاه زیر چشمی
gazed	بادقت نگاه کردن
gazed	خیره نگاه کردن
gaze	بادقت نگاه کردن
gaze	خیره نگاه کردن
gazes	خیره نگاه کردن
to keep away	دور نگاه داشتن
to lay up in a napkin	بی مصرف نگاه داشتن
to look a bout	بهر سو نگاه کردن
to look down	با نگاه مطیع کردن
to look forward	نگاه کردن انتظارداشتن
regardant	نگاه کننده به عقب
to look through ones fingers	نگاه دزدانه کردن
to make eyes at	عاشقانه نگاه کردن
to pick up oneself	خودرا نگاه داشتن
parthian glance	نگاه هنگام جدایی
to run through	نگاه اجمالی کردن در
squinny	زیرچشمی نگاه کردن
starer	دارای نگاه خیره
supra	ببالا نگاه کنید
to keep at bay	معطل نگاه داشتن
to keep down	پایین نگاه داشتن
to keep in	روشن نگاه داشتن
to keep on	پیوسته نگاه داشتن
to hush up	ساکت نگاه داشتن
to keep on	روشن نگاه داشتن
to hold in trust	بطورامانت نگاه داشتن
to have a look at something	بچیزی نگاه کردن
to keep on file	درپرونده نگاه داشتن
to keep the pot boiling	کارهارادرجریان نگاه داشتن
look up	نگاه کردن مراجعهای