Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (7 milliseconds)
English
Persian
i had it signed
انرا به امضاء رساندم
Other Matches
jurat
گواهی امضاء وهویت امضاء کننده
to serve one s a
دوره شاگردی خودرابه پایان رساندم
give it a good wash
خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
ratification
امضاء
cosignatory
هم امضاء
He signed with the letter
امضاء با حرف او
sigil
امضاء
signature
امضاء
him who
انرا که
signatures
امضاء
blank signed document
سفید امضاء
blank signed cheque
چک سفید امضاء
attestation
تصدیق امضاء
signatory
امضاء کننده
signed
امضاء شده
had searched
انرا می یافتید
unsigned
بدون امضاء
undersign
امضاء کردن
specimen signature
نمونه امضاء
signer
امضاء کننده
neither i or he sees it
نه من انرا می بینم نه او
john henry
امضاء اصیل
john hancock
امضاء اصیل
i saw it
انرا دیدم
i have a secure grasp of it
انرا گرفته ام
undersigned
دارای امضاء
signatories
امضاء کننده
monographs
امضاء با یک حرف
monograph
امضاء با یک حرف
subscribers
امضاء کننده
subscriber
امضاء کننده
signatures
امضاء کردن
initial
اولین امضاء
initialed
اولین امضاء
initialing
اولین امضاء
initials
اولین امضاء
initialled
اولین امضاء
initialling
اولین امضاء
signature
امضاء کردن
john hancock
امضاء خود سخص
give it a twist
انرا پیچ بدهید
imyself saw it
من خودم انرا دیدم
i saw it my self
من خودم انرا دیدم
forgeries
امضاء سازی سند
he sold the good ones
خوبهای انرا فروخت
forgery
امضاء سازی سند
i do not have the courage
جرات انرا ندارم
i am out of p with it
دیگرحوصله انرا ندارم
weŠthe undersigned
ما امضاء کنندگان زیر
john henry
امضاء خود سخص
we must winnow away the refuse
اشغال انرا باید
i can make nothing of it
هیچ انرا نمیفهم
undersigned
امضاء کننده زیر
subscript
زیر نویس امضاء
single name paper
سفته دارای یک امضاء
send it by post
با پست انرا بفرستید
prontonotary
متصدی امضاء احکام
lowlander
اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
give it a shake
انرا تکان دهید
give it a rinse
انرا بشویید یا اب بکشید
attesting
تصدیق امضاء کردن
attests
تصدیق امضاء کردن
attest
تصدیق امضاء کردن
attested
تصدیق امضاء کردن
blank check
چک سفید امضاء شده
signatory
صاحب امضاء امضایی
prothonotary
متصدی امضاء احکام
signatories
صاحب امضاء امضایی
blank check
چک امضاء شده وسفید
poison pen
نامه بی امضاء وتوهین امیز
shearling
گوسفندی که یک بار پشم انرا
ideograph
امضاء یا علامت مخصوص شخص
we made heavy weather of it
انرا خیلی سخت دیدیم
sculpsit
انرا تراشیده یاحجاری کرد
it mokes it yet easier
انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
abusing a blank signed document
سوء استفاده از سفید امضاء
blank check
چک امضاء شده بدون مبلغ
they give it a good scrub
خوب انرا مالش میدهند
i sold it to one abdullah
به عبدالله نامی انرا فروختم
badges
امضاء و علامت برجسته و مشخص
To authenticate a signature.
تصدیق امضاکردن ( گواهی امضاء )
you have perhaps seen it
شاید انرا دیده باشید
i am out of p with it
دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
i cannot a to buy that
استطاعت خرید انرا ندارم
who will pay for it
کی هزینه انرا خواهد پرداخت
badge
امضاء و علامت برجسته و مشخص
who will pay for it
کی پول انرا خواهد داد
i gave it a slight press
انرا کمی فشار دادم
i kind of liked it
من تا اندازهای انرا دوست داشتم
it is past reclaim
دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
you have perhaps seen it
ممکن است انرا دیده باشید
ormer
یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
i life that better
انرا بیشتر از همه دوست دارم
overshot wheel
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
inimitably
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
endorsement in blank
فهر نویسی به وسیله امضاء تنها
irrecocilably
چنانکه نتوان انرا وفق داد
Just sign here and leave at that .
اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
an inseparable prefix
سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
I wI'll sign for (on behalf of)my brother.
از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
On my way home. . .
اگر سرم راببرند امضاء نخواهم کرد
endorsements
صحه امضاء حواله شرح پشت سند
endorsement
صحه امضاء حواله شرح پشت سند
whitleather
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
water bed
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
loaded dice
طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
indiscerptible
ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
sexto
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
rackets
یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
rickshaws
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
it will not bear repeating
جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
indian giver
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
rickshaw
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
ricksha
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
reversible propeller
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
dress coat
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
to garble the coinage
مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
waggonette
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
I shall not sign this contract in its present from (as it appears).
این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
judgement dept
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
cheque to a person's order
چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
rose gall
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
vacuum concrete
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
telescopic chimney
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
vanishing cream
کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
frumenty
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
leadsman
کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
retro rocket
موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
pope's eye
غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
money spinner
کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
controllable twist
تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
prolixity
بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
hot money
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
permanent income hypothesis
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
flash card
ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
band project filter
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
voter
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
fettling
شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
phyrgian cap
یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
loganberries
میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
loganberry
میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
you shall rue it
از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
lutine bell
زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
anti balance tab
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
endorsing
فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
endorses
فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
endorsed
فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
endorse
فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com