English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
give it a shake انرا تکان دهید
Other Matches
give it a good wash خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
wagging تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wag تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wags تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wagged تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
shakable تکان دادنی تکان خوردنی
shakeable تکان دادنی تکان خوردنی
shog تکان خوردن تکان دادن
destinations را قرار می دهید
destination را قرار می دهید
permit me to say اجازه دهید بگویم
may i see you home? اجازه دهید شمارابخانه
let me know بمن اطلاع دهید
have patience with me بمن مهلت دهید
Please let me know. لطفا"به من اطلاع دهید
show your ticket to him بلیط خودراباونشان دهید
Please show me the way out I'll show you ! لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
resolveme this این پرسش را پاسخ دهید
Why don't you answer? چرا جواب نمی دهید؟
Might I ask a question? اجازه می دهید یک سئوال بکنم؟
Please reply as a matter of urgency. لطفا فوری پاسخ دهید.
If not , please let me know. درغیر اینصورت به من اطلاع دهید
go on سخن خود را ادامه دهید
show him your ticket بلیط خودرا باو نشان دهید
continue port/starboard چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
mouse که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
mouses که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
jumbles تکان تکان خوردن
jumble تکان تکان خوردن
jumbling تکان تکان خوردن
joggle تکان تکان خوردن
joggled تکان تکان خوردن
joggles تکان تکان خوردن
shimmey تکان تکان خوردن
jumbled تکان تکان خوردن
shimmy تکان تکان خوردن
joggling تکان تکان خوردن
hard starboard سمت ناو را بسمت مغناطیسی اعلام شده تغییر دهید
arrow pointer پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
him who انرا که
i saw it انرا دیدم
i have a secure grasp of it انرا گرفته ام
neither i or he sees it نه من انرا می بینم نه او
had searched انرا می یافتید
send it by post با پست انرا بفرستید
give it a rinse انرا بشویید یا اب بکشید
i saw it my self من خودم انرا دیدم
give it a twist انرا پیچ بدهید
i do not have the courage جرات انرا ندارم
he sold the good ones خوبهای انرا فروخت
i am out of p with it دیگرحوصله انرا ندارم
i can make nothing of it هیچ انرا نمیفهم
we must winnow away the refuse اشغال انرا باید
i had it signed انرا به امضاء رساندم
imyself saw it من خودم انرا دیدم
lowlander اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
linking طرحی که به شما امکان درج داده از یک برنامه کاربردی به دیگری می دهید با کمک تابع OCE
i gave it a slight press انرا کمی فشار دادم
it mokes it yet easier انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
who will pay for it کی هزینه انرا خواهد پرداخت
sculpsit انرا تراشیده یاحجاری کرد
i kind of liked it من تا اندازهای انرا دوست داشتم
who will pay for it کی پول انرا خواهد داد
we made heavy weather of it انرا خیلی سخت دیدیم
i am out of p with it دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
i cannot a to buy that استطاعت خرید انرا ندارم
they give it a good scrub خوب انرا مالش میدهند
i sold it to one abdullah به عبدالله نامی انرا فروختم
shearling گوسفندی که یک بار پشم انرا
you have perhaps seen it شاید انرا دیده باشید
reach out with an olive branch <idiom> [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
irrecocilably چنانکه نتوان انرا وفق داد
inimitably چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
overshot wheel چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
i life that better انرا بیشتر از همه دوست دارم
ormer یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
it is past reclaim دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
you have perhaps seen it ممکن است انرا دیده باشید
an inseparable prefix سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
whitleather پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
sexto کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
water bed تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
indiscerptible ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
loaded dice طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
rickshaws کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
it will not bear repeating جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
indian giver کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
rackets یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
reversible propeller ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
rickshaw کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
ricksha کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
dress coat جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
hard port فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
judgement dept بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
rose gall برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
cheque to a person's order چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
to garble the coinage مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
waggonette گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
telescopic chimney دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
vanishing cream کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
pope's eye غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
retro rocket موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
leadsman کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
vacuum concrete ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
frumenty گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
money spinner کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
controllable twist تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
prolixity بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
hot money منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
permanent income hypothesis این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
flash card ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
band project filter فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
voters عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voter عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
phyrgian cap یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
fettling شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
loganberry میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
loganberries میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
you shall rue it از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
lutine bell زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
nodded تکان سر
wagged تکان
nods تکان سر
jerk تکان
nodding تکان سر
jolt تکان
nod تکان سر
stroke تکان
stroked تکان
motioning تکان
motioned تکان
wag تکان
motion تکان
jerks تکان
motions تکان
jerking تکان
jerked تکان
rock تکان
rocked تکان
stroking تکان
rocks تکان
jarring تکان
strokes تکان
wags تکان
jostled تکان
shaking تکان
jolts تکان
movement تکان
shocked تکان
smoothest بی تکان
concussion تکان
smoothed بی تکان
shocks تکان
smooth بی تکان
heart quake تکان دل
shake تکان
shock تکان
wagging تکان
jostling تکان
jostles تکان
jostle تکان
jolted تکان
smooths بی تکان
shakes تکان
rocking تکان
jolting تکان
hustling تکان دادن
startle تکان دادن
jerks تکان تند
convulsive تکان دهنده
jounce تکان خوردن
convulsively تکان دهنده
bump تکان سخت
hustles تکان دادن
startling تکان دهنده
hustled تکان دادن
tremors تکان جنبش
jerk تکان تند
hustle تکان دادن
jerked تکان تند
jerking تکان تند
tremor تکان جنبش
bump تکان ناگهانی
shag تکان دادن
moves تکان دادن
moves جنبش تکان
concussive تکان دهنده
concuss تکان دادن
moved جنبش تکان
shagging تکان دادن
shags تکان دادن
hotch تکان خوردن
move تکان دادن
move جنبش تکان
actimeter تکان سنج
moved تکان دادن
commove تکان دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com