English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English Persian
mechanical energy انرژی مکانیکی
Search result with all words
power اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powered اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powering اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powers اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
Other Matches
virtual level تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
mechanised با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanicalism عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
pair production تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
intrinsic energy انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
energy transition عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
european unclear a energy agency اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
fission to yield ratio توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
mechnical مکانیکی
gadget مکانیکی
mechanical مکانیکی
gadgets مکانیکی
mechanism اجزاء مکانیکی
mechanical efficiency بازده مکانیکی
power shovel بیل مکانیکی
mechanical efficiency راندمان مکانیکی
actuator عملگر مکانیکی
mechanic recepter گیرنده مکانیکی
mechanical efficiency کارایی مکانیکی
mechanic هنرور مکانیکی
mechanical stabilization استوارسازی مکانیکی
mechanical resolution تراکم مکانیکی
automatons ادم مکانیکی
mechanical de icing یخ زدایی مکانیکی
mechanically بطور مکانیکی
shovels بیل مکانیکی
shovelling بیل مکانیکی
shovelled بیل مکانیکی
shoveling بیل مکانیکی
shoveled بیل مکانیکی
shovel بیل مکانیکی
mechanical equipment تجهیزات مکانیکی
mechanical properties خواص مکانیکی
buckets بیل مکانیکی
mechanical stabilization تثبیت مکانیکی
mechanician هنرور مکانیکی
mechanotherapy معالجه مکانیکی
mechanisms اجزاء مکانیکی
bucket بیل مکانیکی
contact mine مین مکانیکی
contact sweeping روبیدن مکانیکی
crane shovel بیل مکانیکی
forklift track بیل مکانیکی
dashpot خفه کن مکانیکی
grab bucket بیل مکانیکی
mechanicalness خاصیت مکانیکی
mechanical drawing ترسیم مکانیکی
ultrasonic نوسانات مکانیکی
mechanical stimulation تحریک مکانیکی
mechanical advantage مزیت مکانیکی
robot ادم مکانیکی
mechanical translation ترجمه مکانیکی
robots ادم مکانیکی
grab excavator بیل مکانیکی
absolute viscosity گرانروی مکانیکی
dynamic viscosity گرانروی مکانیکی
grab crane بیل مکانیکی
automaton ادم مکانیکی
motors منبع نیروی مکانیکی
fan blower بادزن مکانیکی یاماشینی
mechanical data processing پردازش داده مکانیکی
mechanical analysis تجزیه مکانیکی خاک
gadgetry وسایل کوچک مکانیکی
power rammer زمین کوب مکانیکی
elision باقوه مکانیکی شکستن
grab bucket crane جرثقیل با بیل مکانیکی
fractional sampling نمونه گیری مکانیکی
motored منبع نیروی مکانیکی
motor- منبع نیروی مکانیکی
mechanisms عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanism عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanical equivalent of heat هم ارز مکانیکی گرما
motor منبع نیروی مکانیکی
static equilibrium تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
mechanical move حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
electronic یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
mechanical equilibrium تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
booms بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booming بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
boomed بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
boom بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
shovelful حجم و اندازه بیل مکانیکی
rocker shovel بیل مکانیکی مناسب تونی کنی
docking ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
materiel قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
ascender وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
workbench میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
thermodynamics مبحث فعالیت مکانیکی ورابطه ان باحرارت
workbenches میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
mechanical time fuze ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
mechanical powers نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
lever watch سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
mechanical sweep مین جمع کنی باوسایل مکانیکی
coupler وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
inductive coupling شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
break down توقف انجام کار به علت خطای مکانیکی
electromotion جریان برق حرکت مکانیکی که ازالکتریک پیداشود
android نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
major cycle کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
thermal shock تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
backplane مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
selector وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
burster یک وسیله مکانیکی که خروجی کامپیوتری چند صفحهای راجدا میکند
selectors وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
stepped motor دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
actuator وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است
cabs اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
ganged وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند
end stop [Engineering] توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
cab اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
retraction lock وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
stop [Engineering] توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
vibrators منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
airbrush یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
switch وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switched وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switches وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
vibrator منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
peripheral وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
CD وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
CDs وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
flutter کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutters کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
ultrasonic inspection متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
powered انرژی
vigor انرژی
power انرژی
deenergized بی انرژی
zipping انرژی
isenergic هم انرژی
zip انرژی
powers انرژی
high energy پر انرژی
endrgized با انرژی
exergonic انرژی ده
powering انرژی
zipped انرژی
zips انرژی
energy انرژی
energy line خط انرژی
low energy انرژی کم
energies انرژی
vigour انرژی
energy barrier سد انرژی
clapper بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
clappers بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
strain energy انرژی کشیدگی
energy of activation انرژی فعالسازی
energy loss تلف انرژی
strain energy انرژی کرنش
energy loss گمگشت انرژی
energy expenditure هزینه انرژی
energy level تراز انرژی
energy level سطح انرژی
energy flow شارش انرژی
excitation energy انرژی تحریک
energy gradient شیب خط انرژی
energy intake ورود انرژی
energy intake مدخل انرژی
field energy انرژی میدان
energy gain بازده انرژی
fermi energy انرژی فرمی
energy flow سیلان انرژی
energy of vibration انرژی ارتعاشی
energy of vibration انرژی ارتعاش
energy principle اصل انرژی
energy spectrum طیف انرژی
energy pattern الگوی انرژی
energy flow جریان انرژی
energy shell پوسته انرژی
energy shell لایه انرژی
energy regeneration بازیابی انرژی
energy radiation تابش انرژی
energy quantum کوانتوم انرژی
energy spectrum بیناب انرژی
energy stage لایه انرژی
energy storage انباره ی انرژی
exchange energy انرژی تبادل
energy pattern نقشه انرژی
power transfer انتقال انرژی
energy transmission انتقال انرژی
energy transfer انتقال انرژی
energy preservation نگهداری انرژی
energy theorem تئوری انرژی
thermal energy انرژی گرمایی
energy supply منبع انرژی
energy production تولید انرژی
nuclear power انرژی هستهای
low energy انرژی پایین
loss of energy افت انرژی
power supply منبع انرژی
light energy انرژی نور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com