English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
man of mould انسان خاکی یا فانی
Other Matches
earth born خاکی فانی
tractor group گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
assault craft ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
antiamphibious minefield میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
naval landing party تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
anthropo پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
anthrop پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
id مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
mortals فانی
memnetary فانی
mortal فانی
transitory فانی
passing فانی
earthborn فانی
written in water فانی
deathly فانی
fugitives فانی
fugitive فانی
finte فانی
fleeting فانی
fleetingly فانی
transients فانی کوتاه
transient فانی کوتاه
afterworld عالم فانی
undying غیر فانی
decidua غشاء فانی
death ful مردنی فانی
earths دنیای فانی
earth دنیای فانی
nova فانی ستاره
feelings indigenous to man احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
ephemera چیز زودگذر فانی
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
indiscerptible ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
earth-bound خاکی
earthborn خاکی
earthen خاکی
edaphic خاکی
embankment dam سد خاکی
earth fill dam سد خاکی
worldly خاکی
mundane خاکی
dust colour خاکی
earth dam سد خاکی
earthy خاکی
terrene خاکی
tellurian خاکی
amphibious اب خاکی
embankments سد خاکی
embankment سد خاکی
amphibious pack تک اب خاکی
terrestrial خاکی
earthly خاکی
wood louse خر خاکی
soiling خاکی کردن
embankments دیوار خاکی
amphibious خاکی و ابی
earthworm کرم خاکی
khaki خاکی رنگ
alkaline earth قلیایی خاکی
soil خاکی کردن
terrestrial زمین خاکی
adaphic organism زیستمند خاکی
angleworm کرم خاکی
amphibious lift ترابری اب و خاکی
earthworms کرم خاکی
earthworks عملیات خاکی
amphibious vehicle خودروی اب خاکی
amphibious force نیروی اب خاکی
amphibious tank تانک اب خاکی
amphibious reconnaissance شناسایی اب خاکی
amphibious pack بارهای اب خاکی
amphibian ابی خاکی
amphibian هواپیمای اب و خاکی
amphibious operation عملیات اب خاکی
dun سمند خاکی
amphibian وسیله اب و خاکی
soils خاکی کردن
amphibious transport ship ترابر اب خاکی
warping tug یدک کش اب خاکی
mold etc خاکی کردن
border پشته خاکی
embankment دیوار خاکی
fuse plug سرریز خاکی
landing party گروه اب خاکی
geophyte گیاه خاکی
milliped جنس خر خاکی
milleped جنس خر خاکی
homogeneous earth dam سد خاکی همگن
dust color رنگ خاکی
rain worm کرم خاکی
bordering پشته خاکی
lobworm کرم خاکی
staging تمرین اب خاکی
pulverulence حالت خاکی
ground ivy پاپیتال خاکی
earthiness خاکی بودن
vault formed in the earth طاق خاکی
vallation دیوار خاکی
earthwork ختل خاکی
terricolous خاکزی خاکی
dew worm کرم خاکی
zoned earth dam سد خاکی ناهمگن
semiterrestrial نیمه خاکی
earethliness خاکی بودن
earth dam بند خاکی
landing forces قوای اب خاکی
earthiness طبیعت خاکی
earth work عملیات خاکی
earth work کارهای خاکی
earth road راه خاکی
bordered پشته خاکی
landing threshold استانه فرود اب خاکی
shouldering دو طرف خاکی جاده
advance force نیروی جلودار اب خاکی
shoulders دو طرف خاکی جاده
shoulder دو طرف خاکی جاده
shouldered دو طرف خاکی جاده
verges شانه خاکی جاده
amphibious assault ship ناومخصوص هجوم اب و خاکی
verge شانه خاکی جاده
borrow area محل قرضه سد خاکی
navvies کارگر کارهای خاکی
navvy کارگر کارهای خاکی
amphibious task force گروه رزمی اب خاکی
amphibious lift حمل ونقل اب خاکی
amphibious squadron گردان عملیات اب خاکی
amphibious striking forces نیروهای ضربتی اب خاکی
amphibious tractor خودروشنی دار اب خاکی
assault ships ناوهای هجومی اب خاکی
amphibious transport dock ناومخصوص ترابری اب خاکی
boat team تیم قایق اب خاکی
vales زمین جهان خاکی
amphibious demonstration عملیات نمایشی اب خاکی
vale زمین جهان خاکی
establishing authority فرماندهی نیروهای اب خاکی
amphibious demonstration عملیات اب خاکی نمایشی
beach party گروه پیشرو اب خاکی
landing ship dock اسکله فرود اب خاکی
alkaline earth metal فلز قلیایی خاکی
alkaline earth oxide فلز قلیایی خاکی
amphibian floats شناورهای ابی خاکی
amphibious assault ship ناو هجومی اب و خاکی
brandling یکجور کرم خاکی
benching جان پناه خاکی
amphibious control group گروه کنترل اب خاکی
joint amphibious operations عملیات مشترک اب خاکی
benching تختک خاکی پله بندی
scraper یکی از ماشینهای عملیات خاکی
curf خاکی که اجر از ان تهیه میشود
barbette تپههای خاکی که توپها را بر ان قرارمیدهند
establishing authority مقام مسئول نیروهای اب خاکی
landing threshold نقطه شروع عملیات اب خاکی
landing vehicle خود روشنی دار اب خاکی
amphibious command ship ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
pay dirt <idiom> زیر خاکی پیدا کردن
numbered wave امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
initiating directive دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
agc ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
amphibious transport dock ناو حمل و نقل اب خاکی
non cohesive soil خاکی که فاقد چسبندگی باشد
What on earth shall I do now? حالاچه خاکی بسرم بریزم ؟
khaki لباس کار خاکی رنگ
good مسیر خاکی مرطوب و محکم
earthworks خاک کاری کارهای خاکی
tractor قایق اب خاکی شنی دار
tractors قایق اب خاکی شنی دار
amphibious vehicle availability table جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
causeways راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
boat group ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
boat team تیم سوارشونده در یک قایق در عملیات اب خاکی
causeway راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
apotheoses رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
fuller's earth خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
serials سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
shore party گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
apotheosis رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
serial سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
assault shipping ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
tine دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
strength group گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
attack transport ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
beach master افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
boat diagram دیاگرام محل قایقها درعملیات هجومی اب خاکی
assault area diagram نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
range markers علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
extraterrestrial بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
extraterrestrials بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
jahemmy جراثقال چرخدار مخصوص اخراجات ناوچههای اب خاکی
mounting area منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
loard of creation انسان
mortals انسان
in human shape انسان
man انسان
mans انسان
homo انسان
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com