Dictiornary-Farsi | انصراف از دعوی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
desistement	انصراف از دعوی


Other Matches

put off	انصراف
determent	انصراف
relinquishment	انصراف
abort	انصراف از ماموریت
absolution	انصراف از مجازات
dissuasion	انصراف دلسردسازی
escape key	کلید انصراف
lapsing	انصراف مرور
lapses	انصراف مرور
lapse	انصراف مرور
restitution of conjugal rights	دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
pretends	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretend	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretending	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pass	یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passed	یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passes	یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
trover	دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
aborts	عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborting	عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborted	عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
pleadings	افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
quarrels	دعوی
pretensions	دعوی
suit at law	دعوی
professions	دعوی
quarrelling	دعوی
pretension	دعوی
profession	دعوی
quarrelled	دعوی
quarreling	دعوی
lawsuit	دعوی
quarrel	دعوی
strife	دعوی
quarreled	دعوی
lawsuits	دعوی
cases	دعوی
case	دعوی
claiming	دعوی
claims	دعوی
claimed	دعوی
claim	دعوی
post litem motam	پس از طرح دعوی
criminal action	دعوی جزایی
cross action	دعوی متقابل
personal action	دعوی منقول
counterclaim	دعوی متقابل
pretensions	دعوی خودفروشی
possessory action	دعوی مالکیت
personal action	دعوی شخصی
pretension	دعوی خودفروشی
claimants	اصحاب دعوی
parties	اصحاب دعوی
litigants	اصحاب دعوی
party to a suit	طرف دعوی
parties to a dispute	اصحاب دعوی
hearings	استماع دعوی
nullity proceeding	دعوی بطلان
mertis of the case	ماهیت دعوی
litigant	طرف دعوی
hypothetical case	دعوی فرضی
ancillary suit	دعوی طاری
jactitation	دعوی دروغ
acquittance	ترک دعوی
acquittance	سندترک دعوی
jactation	دعوی دروغ
hearing	استماع دعوی
bringing an action	اقامه دعوی
claim for restitution	دعوی استرداد
parties of dispute	اصحاب دعوی
counter claim	دعوی متقابل
object of claim	خواسته دعوی
desistement	ترک دعوی
civil action	دعوی مدنی
cause of claim	منشاء دعوی
lis mota	شروع دعوی
opponent	طرف دعوی
opponents	طرف دعوی
initiating proceedings	اقامه دعوی
admissible case	دعوی مسموع
prime impression	دعوی بدوی
suit	خواستگاری دعوی
issue	موضوع دعوی
issued	موضوع دعوی
issues	موضوع دعوی
subject of debate	موضوع دعوی
splitting a cause of action	تجزیه دعوی
set up claim to	دعوی کردن
set off	دعوی متقابل
substituted service	اوراق دعوی
plea	پاسخ دعوی
pleas	پاسخ دعوی
sue	دعوی کردن
sued	دعوی کردن
the litigants	طرفین دعوی
vexatious action	دعوی ایذائی
suited	خواستگاری دعوی
suits	خواستگاری دعوی
withdrawal of a case	استرداد دعوی
litigation	ترافع دعوی
disclaimer	ترک دعوی
disclaimers	ترک دعوی
waiving a claim	اسقاط دعوی
case	دعوی مرافعه
case	دعوی مورد
litigation	دعوی قضایی
cases	دعوی مرافعه
cases	دعوی مورد
sues	دعوی کردن
suing	دعوی کردن
quarrelled	دعوی کردن
proceeding for damage	دعوی خسارت
restitution of conjugal rights	دعوی تمکین
quarrels	دعوی کردن
remedy sought by plaintiff	خواسته دعوی
relinquishment of a claim	اسقاط دعوی
relinquishment of a claim	ترک دعوی
quitclaim	ترک دعوی
quarreling	دعوی کردن
retraxit	استرداد دعوی
s.c	همان دعوی
right of action	حق اقامه دعوی
prime impression	دعوی ابتدایی
quarrel	دعوی کردن
quarrelling	دعوی کردن
quarreled	دعوی کردن
prima facie case	دعوی قابل طرح
to go [fall] together by the ears [outdated] <idiom>	شروع به دعوی کردن
evidance in substanttiation of claims	ادله اثبات دعوی
pleas in bar	مدافعات مسقط دعوی
querela	دعوی مطروح در محکمه
pretend to	دعوی یا ادعا کردن
possessory action	دعوی اعاده مالکیت
prima facie case	دعوی قابل استماع
disaffirm	ترک دعوی کردن
real action	دعوی غیر منقول
right of action	حق طرح دعوی در دادگاه
secta	ادله خواهان دعوی
right of action	حق طرح دعوی دردادگاه
subduct	ترک دعوی کردن
lose the case	محکوم شدن در دعوی
lodge a complaint	اقامه دعوی کردن
security for costs	تامین هزینه دعوی
litigable	قابل طرح دعوی
judge advocate	اقامه کننده دعوی
quitclaim	سند ترک دعوی
replevin	دعوی اعاده مالکیت
taxation of costs	ارزیابی هزینههای دعوی
relinquish a claim	ترک دعوی کردن
obiter dictum	خارج از موضوع دعوی
quarreling	دعوی کردن منازعه
litigating	طرح دعوی کردن
seduction	دعوی فریب و اغوا
quarreled	دعوی کردن منازعه
parties	متداعیین اطراف دعوی
bill	گزارش جریان دعوی
bills	گزارش جریان دعوی
traverse	تکذیب کردن دعوی
litigated	طرح دعوی کردن
traversed	تکذیب کردن دعوی
traverses	تکذیب کردن دعوی
litigates	طرح دعوی کردن
litigate	طرح دعوی کردن
quarrelled	دعوی کردن منازعه
relinquishes	ترک دعوی کردن
quarrelling	دعوی کردن منازعه
quarrels	دعوی کردن منازعه
relinquished	ترک دعوی کردن
relinquish	ترک دعوی کردن
disclaim	ترک دعوی کردن
disclaimed	ترک دعوی کردن
disclaiming	ترک دعوی کردن
disclaims	ترک دعوی کردن
traversing	تکذیب کردن دعوی
action in personam	دعوی بر علیه شخص
sounding in damages	دعوی خسارت مستدل
civil action	دعوی مدنی یا حقوقی
quarrel	دعوی کردن منازعه
dismissals	عزل مختومه کردن دعوی
to pretend to wisdom	دعوی عقل یا حکمت کردن
forclosure	سلب حق اقامه دعوی ممانعت
dismissal	عزل مختومه کردن دعوی
extrajudicial	بدون ارتباط به موضوع دعوی
suppliant	خواهان دعوی اعاده تصرف
venues	محل وقوع جرم یا دعوی
sounding in damages	دعوی خسارت صحیح و محکم
pretends	بخود بستن دعوی کردن
pretend	بخود بستن دعوی کردن
pretending	بخود بستن دعوی کردن
action in rem	دعوی بر علیه عین مال
jactitation of marriage	دعوی دروغ نسبت به زناشویی
lawsuits	دادخواهی طرح دعوی در دادگاه
lawsuit	دادخواهی طرح دعوی در دادگاه
venue	محل وقوع جرم یا دعوی
non suit	ترک دعوی به وسیله خواهان
libllant	خواهان یا شاکی دعوی افترا
counter charge	دعوی متقابل در امر جزایی
replication	جواب خواهان به دادخواست مدعی در دعوی
bring a suit against a person	اقامه دعوی علیه کسی کردن
renunciatory	مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی

desistement

انصراف از دعوی