English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (5 milliseconds)
English Persian
reflection انعکاس
reaction انعکاس
reactions انعکاس
reactional انعکاس
reflectance انعکاس
reflectiveness انعکاس
reflexion انعکاس
replication انعکاس
Other Matches
echo انعکاس صدا انعکاس موج
echoed انعکاس صدا انعکاس موج
echoes انعکاس صدا انعکاس موج
echoing انعکاس صدا انعکاس موج
anechoic بدون انعکاس
first order reflection انعکاس مرتبه یک
reflectance قابلیت انعکاس
atmospheric refraction انعکاس جوی
bottom bounce انعکاس از کف دریا
reflection plane صفحه انعکاس
reflecting power قدرت انعکاس
internal reflection انعکاس درونی
reflectance ink جوهر انعکاس
reflectors الت انعکاس
reflector الت انعکاس
echoing انعکاس صدا
zigzag reflection انعکاس متعدد
repercussion انعکاس برگشت
echo انعکاس صدا
echoed انعکاس صدا
echoes انعکاس صدا
reflexivity انعکاس پذیری
reflexible قابل انعکاس
reflexible انعکاس پذیر
reflexibility انعکاس پذیری
catacoustics مبحث انعکاس صوت
reflecterize ایجاد انعکاس کردن
rotational reflection axis محور چرخش انعکاس
reflectorize ایجاد انعکاس کردن
echo sounder انعکاس سنج صدا
ice blink سفیدی افق از انعکاس دریا
catadioptrics مبحث انعکاس و انکسار نور
brightness تغییر شدت انعکاس نور
coastal refraction انعکاس ساحلی امواج رادیویی
baffling صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
echo sounding عمق یابی انعکاس صوت
echo suppression جلوگیری یا تضعیف انعکاس صوت
baffled صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
antiphony انعکاس یا جواب سرود وموسیقی
baffle صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffles صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
homing mine مین حساس به انعکاس امواج
snowblink انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
sunlight تابش افتاب انعکاس نور خورشید
fixed echo انعکاس ثابت روی صفحه رادار
photogene انعکاس یا تصویر بعدی چیزی در شبکیه
to the echo چنان بلند که تولید انعکاس صدا می نماید
active mine مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
projective طرحی ایجاد شده بوسیله انعکاس یاتصویر
keying interval فاصله زمانی بین دو انعکاس موج رادار
sky man انعکاس عکس برف یا زمین یاشکل ابها در ابرها
feedback پس دهی فیدبک انعکاس انرژی ازمداری به مدار دیگر
illumination by reflection روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
luminaire دستگاه نورافکن مرکب ازحباب ودستگاه انعکاس نوروغیره
terrain return انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
microphonics انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
sky glow انعکاس نور یک جنگ افزار یاشعله دهانه ان در صفحه اسمان
side tone انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
glares انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glare انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glared انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
balance خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balances خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
confusion reflector وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
illumination by diffusion روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
skin paint نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
water sky لکههای دریاچهای شکل درداخل ابرها شکل انعکاس تصویر دریاچه ها روی ابر
white out انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
reflectance قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
radar return انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com