Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
information explosion
انفجار اطلاعات
Other Matches
contact burst preclusion
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
blast line
مسیرموج انفجار خط موج انفجار
explosive train
مدار انفجار مسیر انفجار
burning train
مسیر انفجار سیکل انفجار
chemical horn
مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attributes
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attribute
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
aperture card
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
early time
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
crater analysis
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
defense system aquisition
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
help
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
blasting
انفجار
blasts
انفجار
blow up
انفجار
blow-up
انفجار
plosion
انفجار
brisance
انفجار
eruption
انفجار
blow out
انفجار
blastment
انفجار
displosion
انفجار
blow-ups
انفجار
blast
انفجار
detonations
انفجار
detonation
انفجار
explosion
انفجار
explosions
انفجار
bursts
انفجار
burst
انفجار
pops
انفجار
popped
انفجار
pop
انفجار
detonable
قابل انفجار
detonations
انفجار ناگهانی
yields
بازده انفجار
bust
انفجار ترکیدگی
detonations
انفجار ضربهای
crepitation
انفجار مکرر
impact action
اثر انفجار
ignitor
وسیله انفجار
detonative
اماده انفجار
detonation cord
سیم انفجار
detonation charge
خرج انفجار
dead center ignition
نقطه انفجار
detonating slab
مسیر انفجار
population explosion
انفجار جمعیت
detonation
انفجار ضربهای
explosive force
نیروی انفجار
explosive force
قدرت انفجار
high order detonation
انفجار شدید
explosiveness
قابلیت انفجار
lead in
مداررابط انفجار
outbursts
انفجار غضب
outburst
انفجار غضب
the force of the explosion
شدت انفجار
explosive energy
قدرت انفجار
misfire
گیر در انفجار
misfired
گیر در انفجار
explosimeter
انفجار سنج
fire time
زمان انفجار
explosion hazard
خطر انفجار
explosion proof
پوشش ضد انفجار
explosion proof
ازمایش- انفجار
misfires
گیر در انفجار
detonation
انفجار ناگهانی
POWs
صدای انفجار
blasts
ضربه انفجار
atom samshing
انفجار اتمی
crackles
صدای انفجار پی در پی
crackled
صدای انفجار پی در پی
crackle
صدای انفجار پی در پی
big bang
انفجار بزرگ
blast effect
اثر انفجار
implosion
انفجار از داخل
inexplosive
غیرقابل انفجار
sympathetic detonation
انفجار القایی
sonic booms
انفجار صوتی
detonatable
قابل انفجار
blasts
صدای انفجار
explosive
قابل انفجار
aerial burst
انفجار هوایی
blast
ضربه انفجار
sonic boom
انفجار صوتی
blast
صدای انفجار
blast wave
موج انفجار
destruct system
سیستم انفجار
blasting machine
دستگاه انفجار
crater
قیف انفجار
busts
انفجار ترکیدگی
combustiblity
قابلیت انفجار
combustion chamber
اطاق انفجار
busting
انفجار ترکیدگی
gusts
انفجار فوت
countermining
انفجار ضد مین
busted
انفجار ترکیدگی
gust
انفجار فوت
swooper
انفجار دار
blow out
سوختن انفجار
yielded
بازده انفجار
time of disintegration
زمان انفجار
yield
بازده انفجار
POW
صدای انفجار
burst wave
موج انفجار
bursting set
محل انفجار
craters
قیف انفجار
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
impact
اثر ترکش انفجار
high order detonation
انفجار انی وکامل
explosive range
گستره انفجار پذیری
impacts
اثر ترکش انفجار
powder kegs
چیز قابل انفجار
armed ammunition
مهمات اماده انفجار
armed mine
مین اماده انفجار
atom samsher
دستگاه انفجار اتمی
atomic time
زمان انفجار اتمی
blast effect
اثر موج انفجار
blastment
تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
breech chamber
محفظه خرج انفجار
contact fire
انفجار در اثر تماس
crepitate
انفجار پی درپی کردن
subsidiary
عمق دهنده به انفجار
explosives
مواد قابل انفجار
detonating
ترکاننده وابسته به انفجار
powder keg
چیز قابل انفجار
subsidiaries
عمق دهنده به انفجار
flex x
خرج انفجار ورقهای
flex x
خرج انفجار کتابی
afterwinds
باد بعد از انفجار
poised mine
مین اماده انفجار
service mine
مین قابل انفجار
low order
انفجار کند یا ناقص
late time
زمان سکته انفجار
bursts
انفجار منفجر شدن
bursts
منفجر کردن انفجار
tnt equivalent
معادل با قدرت انفجار تی ان تی
burst
انفجار منفجر شدن
burst
منفجر کردن انفجار
piezometer
دستگاه سنجش شدت انفجار
countermining distance
فاصله ضد انفجار زنجیری مین
predictor
دستگاه محاسب زمان انفجار
strip
تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
impact action
عمل انفجار نیروی ترکش
fire time
زمان اجرای اتش یا انفجار
exudation
مواد پخش شونده در یک انفجار
proximity fuze
فیوز مخصوص انفجار مرمی
contingent effects
اثرات احتمالی انفجار هستهای
sofar
دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
ice mine
مین مخصوص انفجار زیریخی
fire in the hole
انفجار نزدیک است به جان پناه
acoustic circuit
مدار عکس العمل انفجار صوتی
afterwinds
باد مخالف جهت انفجار اتمی
drag loading
نتیجه کشش بادیا موج انفجار
ice mining
انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
countermining
زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
discriminating circuit
مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
sticky charge
خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
firing area
نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
yielded
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
crackle
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
yield
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
crackles
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackled
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
yields
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
sympathetic detonation
انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
zero point
نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
late time
زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
warned protected
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
shock wave
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock waves
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
intelligence process
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
warned exposed
قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
war head
قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
look
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looked
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
anti knock
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com