Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
ice mining
انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
Other Matches
affluent
رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
bottom ice
یخ کف دریاچه یا رودخانه
holm
جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
contact burst preclusion
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
ignitor
وسیله انفجار
anticountermining device
وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
afflux
خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
up the river
سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
liman
خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
burning train
مسیر انفجار سیکل انفجار
blast line
مسیرموج انفجار خط موج انفجار
explosive train
مدار انفجار مسیر انفجار
chemical horn
مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
water reservoir
دریاچه
lochs
دریاچه
loch
دریاچه
lagune
دریاچه
slew
دریاچه
lakes
دریاچه
lake
دریاچه
pond
دریاچه
ponds
دریاچه
the transit of a lake
عبورازیک دریاچه
lough
دریاچه استخر
salt lake
دریاچه شور
artificial lake
دریاچه مصنوعی
salina
دریاچه نمک
linn
دریاچه کوچک
lakelet
دریاچه کوچک
laker
ماهی دریاچه
lin
دریاچه کوچک
laky
دریاچه دار
tarn
دریاچه کوهستانی
limnology
دریاچه شناسی
trinidad lake asphalt
قیر دریاچه ترینیداد
laker
کشتی دریاچه پیما
tarn
دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی
crannog
جزیره کوچک میان دریاچه
laguna
دریاچه جای کم عمق دریا
early time
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
lacustrine animals
دورهای که روی دریاچه هاخانه می ساختند
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
icekhana
اتومبیل رانی روی سطح یخ بسته دریاچه
beach balls
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
beach ball
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
crater analysis
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
atole
جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
crawlers
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
contentions
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loop
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
devices
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulates
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulating
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
immersion proof
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainer
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
river clay
گل رودخانه
river gravel
شن رودخانه
rivers
رودخانه
river line
خط رودخانه
rever
رودخانه
river
رودخانه
glacier
رودخانه یخ
glaciers
رودخانه یخ
outputs
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
water sky
لکههای دریاچهای شکل درداخل ابرها شکل انعکاس تصویر دریاچه ها روی ابر
streams
رودخانه ابراهه
conferva
علف رودخانه
river line
خط ساحل رودخانه
the river karoon
رودخانه کارون
alpheus
رب النوع رودخانه
euphrates
رودخانه فرات
fork of ... river
شاخه رودخانه ...
strands
لایه رودخانه
streamed
رودخانه ابراهه
the karoon river
رودخانه کارون
an open river
رودخانه باز
by water
از راه رودخانه
riparian
ساحل رودخانه زی
bight
پیچ رودخانه
potamology
مبحث رودخانه ها
levee
کناره رودخانه
lethe
اب رودخانه بزرخ
river trip
مسافرت رودخانه ای
stethe
ساحل رودخانه
low water
فروکش اب رودخانه
stream
رودخانه ابراهه
river profile
نیمرخ رودخانه
ostiary
دهانه رودخانه
headwater
بالادست رودخانه
water system
رودخانه و شعبات ان
riverbed
بستر رودخانه
river mouth
دهانه رودخانه
head stream
سرچشمه رودخانه
riverine
سواحل رودخانه
riverward
بطرف رودخانه
strand
لایه رودخانه
upstream
بالای رودخانه
river trip
گردش رودخانه ای
river banks
ساحل رودخانه
river bank
ساحل رودخانه
river bed
بستر رودخانه
river beds
بستر رودخانه
along the river
درامتداد رودخانه
device
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
interamnian
واقع در میان دو رودخانه
upstream
بالادست جریان رودخانه
eyot
جزیره کوچک در رودخانه
niagara
رودخانه و ابشار نیاگارا
upstream
مخالف جریان رودخانه
keelboat
قایق پهن رودخانه
excavation in river bed
خاکبرداری در بستر رودخانه
fluvial
زیست کننده در رودخانه
keelboatman
کرجی بان رودخانه
white water
ابشارهای کوتاه رودخانه
near bank
ساحل نزدیک رودخانه
levee
دیواره ساحلی رودخانه
basin
حوزه رودخانه ابگیر
bank effect
اثر کناره رودخانه
span
پل زدن روی رودخانه
forced crossing
عبور اجباری از رودخانه
basins
حوزه رودخانه ابگیر
sluggish stream
رودخانه با جریان کند
river bed level
تراز بستر رودخانه
bayou
شاخه فرعی رودخانه
basin area
حوزه ابریز رودخانه
hasty crossing
عبور تعجیلی از رودخانه
ferryboat
قایق عبور از رودخانه
ferryboats
قایق عبور از رودخانه
riverain
ساکن ساحل رودخانه
head water
قسمت بالادست رودخانه
head water
بالای رودخانه بالارود
deliberate crossing
عبور با فرصت از رودخانه
spanned
پل زدن روی رودخانه
riparian
حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
naiad
حوری موجددریاچه رودخانه
styx
رودخانه عالم اسفل
fluviatic
پیداشده رودخانه رودخانهای
riparian
وابسته بکنار رودخانه
river basin
ابگیر یا حوضه رودخانه
chute
شیب تند رودخانه
chutes
شیب تند رودخانه
spans
پل زدن روی رودخانه
inland navigation
کشتی رانی در رودخانه ها
spanning
پل زدن روی رودخانه
eruption
انفجار
burst
انفجار
blasts
انفجار
blast
انفجار
blow-ups
انفجار
blow out
انفجار
blastment
انفجار
bursts
انفجار
displosion
انفجار
blasting
انفجار
blow-up
انفجار
plosion
انفجار
explosions
انفجار
pops
انفجار
pop
انفجار
popped
انفجار
explosion
انفجار
detonation
انفجار
detonations
انفجار
brisance
انفجار
blow up
انفجار
cess
سرازیری کنار رودخانه وغیره
he put me across the river
مرا بدانسوی رودخانه برد
fluviatile
نهری زندگی کننده در رودخانه
detritus
مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
summer bed of a river
بستر تابستانی رودخانه مسیل
fluviomarine
درست شده رودخانه ودریا
strath
بستر پهن مسیر رودخانه
palisade
صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
palisades
صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
haugh
زمین رسوبی کنار رودخانه
hurst
جای کم عمق در رودخانه یا دریا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com