English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
isometeric contraction انقباض هم اندازه
Other Matches
angles اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angle اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it. <proverb> اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typeface اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogue نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
plucks انقباض
plucking انقباض
crispation انقباض
contractions انقباض
deflation انقباض
ankle clonus انقباض مچ پا
traction انقباض
contracture انقباض
constriction انقباض
constrictions انقباض
pluck انقباض
plucked انقباض
shrinkage limit حد انقباض
contraction انقباض
twitching تک انقباض
twitches تک انقباض
twitched تک انقباض
twitch تک انقباض
shrinkage انقباض
processor ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage اندازه گیر اندازه گرفتن
gage اندازه وسیله اندازه گیری
sizes 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
condensible قابل انقباض
contractile قابل انقباض
torsion انقباض پیچی
concentric contraction انقباض درونگرا
contractible انقباض پذیر
incondensability انقباض ناپذیری
coefficient of contraction ضریب انقباض
vasoconstriction انقباض عروق
systole انقباض قلبی
isometeric contraction انقباض هم طول
dynomic contraction انقباض پویا
systole انقباض قلب
image cintraction انقباض تصویر
incodensable انقباض ناپذیر
incoercible انقباض ناپذیر
treppe انقباض فزاینده
contractility انقباض پذیری
contraction hypothesis فرضیه انقباض
retraction انقباض استرداد
eccentric contraction انقباض بازشونده
eccentric contraction انقباض برونگرا
phasic contraction انقباض هم تنش
isotonic contraction انقباض هم تنش
dynamic contraction انقباض هم تنش
drying shrinkage انقباض بتن
contraction joint درز انقباض
credit tightness انقباض اعتباری
twitching انقباض ناگهانی
twitches انقباض ناگهانی
twitched انقباض ناگهانی
contractlie force قوه انقباض
contractivity انقباض پذیری
contractive متمایل به انقباض
twitch انقباض ناگهانی
retractions انقباض استرداد
condensation غلظت انقباض
jerking انقباض ماهیچه
jerk انقباض ماهیچه
jerked انقباض ماهیچه
saltatory spasm انقباض پرشی
lanthanide contraction انقباض لانتانیدی
shrink hole سوراخ انقباض
jerks انقباض ماهیچه
retractility قابلیت انقباض
length contraction انقباض طول
slow twitch کند انقباض
bank contraction انقباض بانکی
after shrinkage انقباض مجدد
myonicity انقباض ماهیچه
monetary deflation انقباض پولی
antispasmodic ضد انقباض و تشنج
inotropic موجب انقباض ماهیچه
hyperdeflation انقباض پولی شدید
deflation انقباض پولی رکود
crick انقباض عضله پیداکردن
shrink انقباض چوروک شدگی
shrinking انقباض چوروک شدگی
shrinks انقباض چوروک شدگی
concentric contraction انقباض جمع شونده
credit squeeze سیاست انقباض اعتبار
kymograph انقباض عضلات و غیره
incondensability عدم قابلیت انقباض
vasoconstrictor center مرکز انقباض عروق
condenser height adjustment تنظیم انقباض ارتفاع
tonus خاصیت انقباض عضله
fibrillation انقباض بی نظم رشتههای عضلانی
myoscope الت دیدن انقباض ماهیچه
contractible قابل انقباض جمع شدنی
blepherospasm انقباض غیر ارادی پلک
tetanize بحالت انقباض دائم دراوردن
tics انقباض غیر عادی عضلات
tic انقباض غیر عادی عضلات
measure 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
myotic که مایه انقباض مردمک چشم گرد د
diastasis استراحت قلب در فاصله بین انقباض و انبساط
plasmolysis چروک و انقباض سفیده یاخته وخروج از جداریاخته
stenosis تنگ شدن یا انقباض بعضی از مجراهای بدن
cramps گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
cramp گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
condensability قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
adsorption انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
cringed چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringes چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
fixed bridge پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
cringing چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringe چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
gauge اندازه اندازه گیر
gauged اندازه اندازه گیر
gauges اندازه اندازه گیر
bronchial asthma تنگی نفس که بعلت انقباض عضلات جدارقصبه الریه ایجاد میشود
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
achalasia عدم انبساط عضلات مجاری بدن و باقی ماندن انها در حال انقباض دائم
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
contractibility قابلیت انقباض- امادگی برای جمع شدن یاکوچک شدن
precipitation of moisture انقباض و فرود امدن بخار تراکم بخار
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
shrinkage انقباض بتن افت بتن
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
degrees اندازه
equalled : هم اندازه
equal : هم اندازه
gauged اندازه
degree اندازه
equaling : هم اندازه
equaled : هم اندازه
beyond measure بی اندازه
what چه اندازه
in what way <adv.> تا چه اندازه ای
immense بی اندازه
screamingly بی اندازه
measurement اندازه
immensely بی اندازه
gauge اندازه
dealt اندازه
indefinite بی اندازه
attack size اندازه تک
in part <idiom> تا یک اندازه
extent اندازه
measurements اندازه
quantum اندازه
To some extent. Within limits. تا اندازه ای
isometrics هم اندازه
metres اندازه
isometric هم اندازه
equalling : هم اندازه
gauges اندازه
equals : هم اندازه
bulk اندازه
immoderately بی اندازه
inordinate بی اندازه
metre اندازه
what is your size? اندازه
fitted اندازه
meters اندازه
dimension اندازه
gauge=gage اندازه
isodiametric هم اندازه
magnitude اندازه
symmetric هم اندازه
infintesimal بی اندازه
dimensions اندازه
size اندازه
measure اندازه
to what extent <adv.> تا چه اندازه ای
so far forth تا ان اندازه
soupcon اندازه کم
how far <adv.> تا چه اندازه ای
tract اندازه
tracts اندازه
measurer اندازه
immeasurable بی اندازه
deal اندازه
deals اندازه
hecatompet [اندازه صد پا]
rather تا یک اندازه
sizes اندازه
meter اندازه
floor length اندازه کف
to size up اندازه
inordinately بی اندازه
atomic size اندازه اتم
so far as تا ان اندازه که انچه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com