English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (2 milliseconds)
English Persian
industrial revolution انقلاب صنعتی
Other Matches
revolutions انقلاب
counter-revolutions ضد انقلاب
upheavals انقلاب
upheaval انقلاب
revolution انقلاب
counter-revolution ضد انقلاب
solstice انقلاب
counter revolution ضد انقلاب
mutation انقلاب
mutations انقلاب
winter solstice انقلاب زمستانی
french revolution انقلاب فرانسه
summer solstice انقلاب تابستانی
summer solstic انقلاب تابستانی
solstitial point نقطه انقلاب
counterrevolution انقلاب متقابل
counterrevolution قیام بر ضد انقلاب
keynesian revolution انقلاب کینزی
russian revolution انقلاب روسیه
commercial revolution انقلاب بازرگانی
agricultural revolution انقلاب کشاورزی
agrarian revolution انقلاب ارضی
revolutionist پیشوای انقلاب
palace revolution انقلاب کاخی
revolutionizer انقلاب اور
solstitium نقطه انقلاب
solstice نقطه انقلاب
revolutionary guards پاسداران انقلاب
green revolution انقلاب سبز
revolts بهم خوردگی انقلاب
revolt بهم خوردگی انقلاب
palace revolution انقلاب کاخ نشینان
Flemish Mannerism انقلاب شمال اروپا
counter-revolution جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolutions جنبش برای سرکوبی انقلاب
midwinter چله زمستان انقلاب زمستانی
solstitium [نقطه] انقلاب [ستاره شناسی]
sansculottism پیروی از اصول انقلاب افراطی
sturm und drang نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
loyalists کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
loyalist کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
The novel depicts life in prerevolutionary Russia. این رمان زندگی در پیش از انقلاب روسیه را نشان می دهد.
industrial صنعتی
high wrought صنعتی
manufacturing صنعتی
technical صنعتی
industrial water اب صنعتی
new marxism مکتب اختراعی "ژرژ سورل " که عمدتا" بر تحریک افکارزحمتکشان به انقلاب متکی است
industrial frequency فرکانس صنعتی
industrial unions اتحادیههای صنعتی
industrial fluctuations نوسانهای صنعتی
industrial building ساختمان صنعتی
industrial chemistry شیمی صنعتی
industrial electronic الکترونیک صنعتی
industrial building بنای صنعتی
industrial economics اقتصاد صنعتی
industrial consumption مصرف صنعتی
industrial disputes اختلافات صنعتی
valve شیر صنعتی
industrial concern بنگاه صنعتی
industrial espionage جاسوسی صنعتی
industrial insurance بیمه صنعتی
industrial management مدیریت صنعتی
trade effluent فضولات صنعتی
technical grade خلوص صنعتی
producer buyer خریدار صنعتی
polytechnical دانشکده صنعتی
industrial workers کارگران صنعتی
mechnical ماشینی صنعتی
industrial wastewater فاضلاب صنعتی
industrial unit واحد صنعتی
industrial union اتحادیه صنعتی
industrial switch کلید صنعتی
industrial psychology روانشناسی صنعتی
industrial nations کشورهای صنعتی
vertical union اتحادیه صنعتی
industrial area منطقه صنعتی
industrialises صنعتی کردن
technologically حرفهای صنعتی
commercial efficiency بازده صنعتی
artistical هنرامیز صنعتی
artificial magnet مغناطیس صنعتی
polytechnic دانشکده صنعتی
industrialism سیستم صنعتی
polytechnics دانشکده صنعتی
artful ماهرانه صنعتی
art bronze برنز صنعتی
industrialising صنعتی کردن
applied economics اقتصاد صنعتی
artless غیر صنعتی
plants واحد صنعتی
industrializing صنعتی کردن
industrialization صنعتی سازی
industrialization صنعتی شدن
industrializes صنعتی کردن
industrialization صنعتی کردن
engineering workshop کارگاه صنعتی
technological حرفهای صنعتی
industrial relations روابط صنعتی
industrialize صنعتی کردن
plant واحد صنعتی
counter revolution عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
an artistic production عمل یا کار صنعتی
producer advertising تبلیغ محصولات صنعتی
industrial alternating current جریان متناوب صنعتی
decreasing cost industry هزینه نزولی صنعتی
industrial electric locomotive لکوموتیو الکتریکی صنعتی
art casting ریخته گری صنعتی
valve ولو [شیر صنعتی]
industrial classifications طبقه بندی صنعتی
inartistically بطور غیر صنعتی
industrial capitalism سرمایه داری صنعتی
index of industrial production شاخص تولید صنعتی
the industrial quarter of the محله صنعتی شهر
process of industrialization فرایند صنعتی شدن
applied economics engineer مهندس اقتصاد صنعتی
bric-a-brac خرده ریز صنعتی
industrial workers of the world کارگران صنعتی جهان
manufactoring tape milling machine دستگاه نورد صنعتی
industrial robot دستگاه خودکار صنعتی
industrial reserve army ارتش ذخیره صنعتی
industrial investment سرمایه گذاری صنعتی
pilot plant واحد ازمایش صنعتی
interphase transformer loss تلفات پیچک صنعتی
industrializes بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
Midlands ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
industrialises بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialising بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialize بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
Industrial Architecture معماری خانه های صنعتی
trade fixtures الات صنعتی نصب شده
industrial instrument دستگاه اندازه گیری صنعتی
artlessly بطور ساده یاغیر صنعتی
articlcs of virtu کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
metonymical دارای صنعتی که انراmetonym گویند
industrializing بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
pastiches تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
pastiche تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrial electronic computer ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
technological تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technology اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
industrial data collection device دستگاه صنعتی جمع اوری داده
technologically تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technologies اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
Industrial Aesthetic [سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
labour intensive industry صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
Industrialized building [تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
Industrial Park [طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
pot boiler کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boiler کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
din سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
pantechnicon نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicons نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
an iconic statue مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
high Sierra specification روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
value added اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
maintenance جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
Luddites هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddite هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
iil دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
linear programming برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
cost accounting حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
south american revolution انقلاب امریکای جنوبی نهضت سیاسی امریکای جنوبی در اوائل قرن 91 که به جنگ بین استقلال طلبان ان خطه با استعمارگران اسپانیایی و بالاخره استقلال این مستعمرات منجر شد
fabianism نحله سوسیالیستی معتدل که به سال 4881 درانگلستان تشکیل شد و در واقع پایه حزب کارگر محسوب میشود . اصحاب این مسلک باعقاید مارکس در زمینه لزوم کشمکش طبقاتی و نیز انقلاب و شدت عمل جهت وصول به اهداف سوسیالیزم موافقت ندارند
cost accounting حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
rs c استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com