Dictiornary-Farsi | انکار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 112 (6 milliseconds)

English	Persian
contradiction	انکار
contradictions	انکار
denial	انکار
denials	انکار
gainsaid	انکار
gainsay	انکار
gainsaying	انکار
gainsays	انکار
disavow	انکار
disavowed	انکار
disavowing	انکار
disavows	انکار
negation	انکار
repudiation	انکار
abjuration	انکار
denegation	انکار
disaffirmation	انکار
disavowal	انکار
disclamation	انکار
disproval	انکار
recantation	انکار
retractaion	انکار


Other Matches

abnegation	انکار رد
repudiates	انکار کردن
repudiate	انکار کردن
disclaims	انکار کردن
irrefutability	انکار ناپذیری
disclaiming	انکار کردن
disclaimed	انکار کردن
self abnegation	انکار نفس
disclaim	انکار کردن
back-pedalled	انکار کردن
repudiating	انکار کردن
back-pedalling	انکار کردن
back-pedals	انکار کردن
back-pedal	انکار کردن
deniable	قابل انکار
gainsaying	انکار کردن
abnegate	انکار کردن
self denial	انکار نفس
gainsayer	انکار کننده
self renunciation	انکار نفس
denier	انکار کننده
unchallenged	انکار ناپذیر
palinode	صنعت انکار
disaffirm	انکار کردن
recants	انکار کردن
recanting	انکار کردن
forswearing	انکار کردن
self-denial	انکار خویشتن
self-denial	انکار نفس
renounced	انکار کردن
denying	انکار کردن
deny	انکار کردن
renounces	انکار کردن
denies	انکار کردن
renouncing	انکار کردن
denied	انکار کردن
undeniable	انکار ناپذیر
undeniably	انکار ناپذیر
forswears	انکار کردن
forswear	انکار کردن
renounce	انکار کردن
renege	انکار کردن
reneged	انکار کردن
recanted	انکار کردن
irrefutable	انکار ناپذیر
recant	انکار کردن
gainsays	انکار کردن
retractable	انکار پذیر
forswore	انکار کرد
gainsay	انکار کردن
reneging	انکار کردن
gainsaid	انکار کردن
reneges	انکار کردن
atheism	انکار وجود خدا
forswearing	باسوگند انکار کردن
negatives	رد یا تکذیب یا انکار کردن
forswear	باسوگند انکار کردن
renunciatory	ناشی از انکار نفس
negation of statement	انکار یا تکذیب گفتهای
deny	انکار یا حاشا کردن
renunciative	ناشی از انکار نفس
denied	انکار یا حاشا کردن
negative	رد یا تکذیب یا انکار کردن
denying	انکار یا حاشا کردن
denies	انکار یا حاشا کردن
atheistic	وابسته به انکار خدا
he has a good mind	که انکار را انجام دهد
forswears	باسوگند انکار کردن
negatory	مبنی بر نفی یا انکار
peremptory	غیر قابل انکار
irrefragable	غیر قابل انکار و تکذیب
disparaged	انکار فضیلت چیزی راکردن
to make [deny] an allegation	تهمتی زدن [ را انکار کردن]
disparage	انکار فضیلت چیزی راکردن
disparages	انکار فضیلت چیزی راکردن
owning to his i. to do that	نظر به عجزاواز کردن انکار
rebuttable presumption	فرض قانونی قابل انکار
the odds are that he will doit	احتمال دارد که انکار را بکند
how nicely he did it	چقدرخوب انکار را انجام داد
disclaim all liability	کلیه بدهیها را انکار کردن
self abnegating	انکار کننده نفس خود
estoppel	عدم امکان انکار پس از اقرار
conclusive or irrebuttable presumption	فرض قانونی غیر قابل انکار
issue of fact	نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
there is no p of doing it	کردن انکارهیچ امکان ندارد هیچ نمیتوان انکار راکرد
estopel	عملی که باعث میشود عامل از طرح دعوی یاادعا یا تکذیب و انکار
estoppel	اقراریاعملی که انکاریانقص ان قانوناممنوع باشد مانع قانونی برای انکارپس ازاقرارعدم امکان انکار پس از اقرار
forsaking	رها کردن انکار کردن
forsakes	رها کردن انکار کردن
forsake	رها کردن انکار کردن