Dictiornary-Farsi | انکار ناپذیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
irrefutable	انکار ناپذیر
undeniable	انکار ناپذیر
undeniably	انکار ناپذیر
unchallenged	انکار ناپذیر


Other Matches

invulnerable	زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
immedicable	درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
irrevocably	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
disavowing	انکار
disavowed	انکار
gainsaid	انکار
disavow	انکار
gainsays	انکار
gainsaying	انکار
denials	انکار
gainsay	انکار
denial	انکار
retractaion	انکار
repudiation	انکار
contradictions	انکار
contradiction	انکار
abjuration	انکار
abnegation	انکار رد
disaffirmation	انکار
disavowal	انکار
disproval	انکار
disavows	انکار
denegation	انکار
recantation	انکار
negation	انکار
disclamation	انکار
reneged	انکار کردن
renege	انکار کردن
self renunciation	انکار نفس
forswearing	انکار کردن
self abnegation	انکار نفس
forswear	انکار کردن
irrefutability	انکار ناپذیری
forswears	انکار کردن
denied	انکار کردن
palinode	صنعت انکار
denies	انکار کردن
deny	انکار کردن
denying	انکار کردن
self-denial	انکار نفس
self-denial	انکار خویشتن
reneging	انکار کردن
reneges	انکار کردن
disclaimed	انکار کردن
disclaiming	انکار کردن
disclaims	انکار کردن
repudiate	انکار کردن
repudiates	انکار کردن
repudiating	انکار کردن
denier	انکار کننده
abnegate	انکار کردن
deniable	قابل انکار
disaffirm	انکار کردن
disclaim	انکار کردن
recants	انکار کردن
recanting	انکار کردن
gainsaid	انکار کردن
gainsay	انکار کردن
gainsaying	انکار کردن
gainsays	انکار کردن
recant	انکار کردن
recanted	انکار کردن
gainsayer	انکار کننده
self denial	انکار نفس
forswore	انکار کرد
back-pedal	انکار کردن
back-pedalled	انکار کردن
back-pedals	انکار کردن
renounced	انکار کردن
back-pedalling	انکار کردن
renounce	انکار کردن
renounces	انکار کردن
retractable	انکار پذیر
renouncing	انکار کردن
denying	انکار یا حاشا کردن
forswear	باسوگند انکار کردن
forswearing	باسوگند انکار کردن
denies	انکار یا حاشا کردن
forswears	باسوگند انکار کردن
atheism	انکار وجود خدا
denied	انکار یا حاشا کردن
atheistic	وابسته به انکار خدا
deny	انکار یا حاشا کردن
peremptory	غیر قابل انکار
negatory	مبنی بر نفی یا انکار
negation of statement	انکار یا تکذیب گفتهای
negative	رد یا تکذیب یا انکار کردن
he has a good mind	که انکار را انجام دهد
negatives	رد یا تکذیب یا انکار کردن
renunciative	ناشی از انکار نفس
renunciatory	ناشی از انکار نفس
estoppel	عدم امکان انکار پس از اقرار
owning to his i. to do that	نظر به عجزاواز کردن انکار
the odds are that he will doit	احتمال دارد که انکار را بکند
self abnegating	انکار کننده نفس خود
how nicely he did it	چقدرخوب انکار را انجام داد
rebuttable presumption	فرض قانونی قابل انکار
to make [deny] an allegation	تهمتی زدن [ را انکار کردن]
disparaged	انکار فضیلت چیزی راکردن
disclaim all liability	کلیه بدهیها را انکار کردن
irrefragable	غیر قابل انکار و تکذیب
disparages	انکار فضیلت چیزی راکردن
disparage	انکار فضیلت چیزی راکردن
conclusive or irrebuttable presumption	فرض قانونی غیر قابل انکار
issue of fact	نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
there is no p of doing it	کردن انکارهیچ امکان ندارد هیچ نمیتوان انکار راکرد
estopel	عملی که باعث میشود عامل از طرح دعوی یاادعا یا تکذیب و انکار
waterproof	نم ناپذیر
imperviable	نم ناپذیر
unchallenged	بحث ناپذیر
watertight	اب ناپذیر
waterproofs	نم ناپذیر
inappeasable	ناپذیر
waterproofed	نم ناپذیر
ineludible	گریز ناپذیر
indefeasible	فسخ ناپذیر
indefeasible	بطلان ناپذیر
indispansably	بطورچاره ناپذیر
indiminishable	کاهش ناپذیر
indisciplinable	انظباط ناپذیر
incompressible	فشار ناپذیر
inconvertible	مبادله ناپذیر
incorruptibly	بطورفساد ناپذیر
indefectible	خلل ناپذیر
indecomposable	فساد ناپذیر
indisributable	بخش ناپذیر
indubious	تردید ناپذیر
incompressible	تراکم ناپذیر
inalterable	تغییر ناپذیر
imperviable	سرایت ناپذیر
impenitent	توبه ناپذیر
impartible	بخش ناپذیر
immitigable	تخفیف ناپذیر
immiscible	امتزاج ناپذیر
immiscible	امیزش ناپذیر
nanoaddressable	نشانی ناپذیر
inappellable	پژوهش ناپذیر
incodensable	انقباض ناپذیر
incoercible	انقباض ناپذیر
incommutably	تبدیل ناپذیر
incommutable	تخفیف ناپذیر
incommutable	استحاله ناپذیر
incommensurable	مقایسه ناپذیر
inappealable	پژوهش ناپذیر
incommensurable	سنجش ناپذیر
unwearying	خستگی ناپذیر
stainless	زنگ ناپذیر
irresolvable	تجزیه ناپذیر
irresistable	مقاومت ناپذیر
irremissible	اغماض ناپذیر
undecidable	تصمیم ناپذیر
uninflammable	اشتعال ناپذیر
unobjectionable	اعتراض ناپذیر
irrecoverable	جبران ناپذیر
irrecocilably	بطوروفق ناپذیر
ireversible	تغییر ناپذیر
unsearchable	کاوش ناپذیر
untouchability	لمس ناپذیر
water proof	رطوبت ناپذیر
irriversible	برگشت ناپذیر
joiner door	دربهای اب ناپذیر
sateless	سیری ناپذیر
unappealabe	پژوهش ناپذیر
remediless	درمان ناپذیر
unappeasable	استمالت ناپذیر
unchangeable	تغییر ناپذیر
raintight	باران ناپذیر
uncomputable	محاسبه ناپذیر
nonsuperimposable	انطباق ناپذیر
non descript	تشریح ناپذیر
non descript	وصف ناپذیر
spanless	پیمایش ناپذیر
unconquerable	تسخیر ناپذیر
invariant	تغییر ناپذیر
intangibly	بطورلمس ناپذیر
impracticable <adj.>	انجام ناپذیر
inextinguishably	بطورتسکین ناپذیر
inexplorable	کاوش ناپذیر
inalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
indispensable <adj.>	اجتناب ناپذیر
inevitable <adj.>	اجتناب ناپذیر
unalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
unalterable <adj.>	اجتناب ناپذیر
inexhaustibly	بطورپایان ناپذیر
inexcitable	هیجان ناپذیر
inexecutable <adj.>	انجام ناپذیر
unfeasible <adj.>	انجام ناپذیر
insusceptible	تایید ناپذیر
insol	انحلال ناپذیر
inscrvtable	تفحص ناپذیر
inirritable	تحریک ناپذیر
waterproof wire	سیم نم ناپذیر
sure-fire	شکست ناپذیر
infrangible	تجزیه ناپذیر
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
irrecoverably	بطوراصلاح ناپذیر
impossible [colloquial] <adj.>	تحمل ناپذیر
nondescript	وصف ناپذیر
impermeable	رطوبت ناپذیر
insoluble	انحلال ناپذیر