English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (9 milliseconds)
English Persian
negation of statement انکار یا تکذیب گفتهای
Other Matches
negative رد یا تکذیب یا انکار کردن
negatives رد یا تکذیب یا انکار کردن
irrefragable غیر قابل انکار و تکذیب
estopel عملی که باعث میشود عامل از طرح دعوی یاادعا یا تکذیب و انکار
to verifty a staement گفتهای رامعلوم کردن
leg to stand on <idiom> (گفتهای)حقیقتی که ادعای کسی را ثابت کند
refutal تکذیب
denials تکذیب
denial تکذیب
disaffirmation تکذیب
rebutment تکذیب
impugnment رد تکذیب
impugnation تکذیب
confutation تکذیب
disproof تکذیب
rebuttals تکذیب
disproval تکذیب
contradiction تکذیب
rebuttal تکذیب
contradictions تکذیب
falsification تکذیب
refutation تکذیب
confutation مورد تکذیب
disprove تکذیب کردن
refutes تکذیب کردن
refuting تکذیب کردن
denying تکذیب کردن
contradictable قابل تکذیب
refuted تکذیب کردن
rebutting تکذیب کردن
rebutted تکذیب کردن
rebuts تکذیب کردن
disproved تکذیب کردن
rebut تکذیب کردن
contradicts تکذیب کردن
disproves تکذیب کردن
disproving تکذیب کردن
contradicted تکذیب کردن
refute تکذیب کردن
contradict تکذیب کردن
deniable قابل تکذیب
contradictor تکذیب کننده
deny تکذیب کردن
impugning تکذیب کردن
impugned تکذیب کردن
refutable تکذیب پذیر
irrefutable غیرقابل تکذیب
unanswerable تکذیب ناپذیر
impugn تکذیب کردن
rebutter تکذیب کننده
traverse of an indictment تکذیب کیفرخواست
irrefutable تکذیب ناپذیر
denied تکذیب کردن
elenchus تکذیب قیاسی
denies تکذیب کردن
elench تکذیب منطقی
impugns تکذیب کردن
irrefutable غیر قابل تکذیب
unansweable بی جواب تکذیب ناپذیر
traverse تکذیب کردن دعوی
impugnable رد کردنی قابل تکذیب
traversing تکذیب کردن دعوی
traverses تکذیب کردن دعوی
d. of a statement تکذیب گفته ایی
traversed تکذیب کردن دعوی
impugn مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
impugns مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
impugned مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
recant گفته خود را تکذیب کردن
impugning مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
recanting گفته خود را تکذیب کردن
recants گفته خود را تکذیب کردن
recanted گفته خود را تکذیب کردن
refutatory تکذیب کننده متضمن جواب رد
refutative تکذیب کننده متضمن جواب رد
redargue متهم ساختن تکذیب کردن
irrefragably چنانکه نتوان تکذیب کرد
negation انکار
retractaion انکار
abnegation انکار رد
disavowal انکار
disclamation انکار
abjuration انکار
repudiation انکار
disproval انکار
recantation انکار
denegation انکار
disaffirmation انکار
disavowed انکار
disavows انکار
gainsaying انکار
disavowing انکار
disavow انکار
denial انکار
gainsays انکار
gainsaid انکار
gainsay انکار
contradictions انکار
denials انکار
contradiction انکار
non commital از گرفتارکردن خویش بویسله تصدیق یا تکذیب مطلبی
renouncing انکار کردن
undeniable انکار ناپذیر
gainsayer انکار کننده
deny انکار کردن
renounces انکار کردن
denying انکار کردن
denies انکار کردن
back-pedals انکار کردن
back-pedalling انکار کردن
undeniably انکار ناپذیر
self abnegation انکار نفس
self renunciation انکار نفس
palinode صنعت انکار
self denial انکار نفس
forswear انکار کردن
irrefutability انکار ناپذیری
back-pedal انکار کردن
back-pedalled انکار کردن
unchallenged انکار ناپذیر
forswears انکار کردن
denied انکار کردن
forswearing انکار کردن
self-denial انکار نفس
renounce انکار کردن
recanted انکار کردن
denier انکار کننده
recant انکار کردن
renounced انکار کردن
retractable انکار پذیر
recanting انکار کردن
recants انکار کردن
disclaim انکار کردن
disclaimed انکار کردن
disclaiming انکار کردن
repudiating انکار کردن
repudiates انکار کردن
repudiate انکار کردن
irrefutable انکار ناپذیر
gainsays انکار کردن
self-denial انکار خویشتن
renege انکار کردن
reneged انکار کردن
reneges انکار کردن
disaffirm انکار کردن
reneging انکار کردن
deniable قابل انکار
gainsaid انکار کردن
gainsaying انکار کردن
abnegate انکار کردن
forswore انکار کرد
gainsay انکار کردن
disclaims انکار کردن
renunciatory ناشی از انکار نفس
atheism انکار وجود خدا
renunciative ناشی از انکار نفس
denying انکار یا حاشا کردن
forswears باسوگند انکار کردن
negatory مبنی بر نفی یا انکار
deny انکار یا حاشا کردن
he has a good mind که انکار را انجام دهد
denies انکار یا حاشا کردن
peremptory غیر قابل انکار
forswear باسوگند انکار کردن
atheistic وابسته به انکار خدا
denied انکار یا حاشا کردن
forswearing باسوگند انکار کردن
negationist کسیکه عادت دارد همه چیز راانکار یا تکذیب کند
disparage انکار فضیلت چیزی راکردن
disclaim all liability کلیه بدهیها را انکار کردن
disparages انکار فضیلت چیزی راکردن
estoppel عدم امکان انکار پس از اقرار
to make [deny] an allegation تهمتی زدن [ را انکار کردن]
rebuttable presumption فرض قانونی قابل انکار
self abnegating انکار کننده نفس خود
disparaged انکار فضیلت چیزی راکردن
owning to his i. to do that نظر به عجزاواز کردن انکار
the odds are that he will doit احتمال دارد که انکار را بکند
how nicely he did it چقدرخوب انکار را انجام داد
conclusive or irrebuttable presumption فرض قانونی غیر قابل انکار
issue of fact نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
there is no p of doing it کردن انکارهیچ امکان ندارد هیچ نمیتوان انکار راکرد
China denies militarizing South China Sea. چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
estoppel اقراریاعملی که انکاریانقص ان قانوناممنوع باشد مانع قانونی برای انکارپس ازاقرارعدم امکان انکار پس از اقرار
prima facie evidence مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
forsakes رها کردن انکار کردن
forsake رها کردن انکار کردن
forsaking رها کردن انکار کردن
assoil رد کردن تکذیب کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com