Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 111 (7 milliseconds)
English	Persian
birefringence	انکسار مضاعف
double refraction	انکسار مضاعف
Search result with all words
iceland spar	کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
Other Matches
refrangibility	قابلیت انکسار انکسار پذیری
fractured	انکسار
fracturing	انکسار
fractures	انکسار
diffraction	انکسار
fracture	انکسار
refracts	انکسار
deflection	انکسار
deflections	انکسار
refraction	انکسار
refracting	انکسار
refracted	انکسار
refract	انکسار
fracturable	قابل انکسار
index of fraction	ضریب انکسار
index of refraction	ضریب انکسار
double refraction	انکسار دوبل
refractile	قابل انکسار
refractometer	انکسار سنج
refrangible	قابل انکسار
refractivity	حالت انکسار
catadioptrics	مبحث انعکاس و انکسار نور
dioptrics	مبحث انکسار نور در اجسام شفاف
isometropia	تشابه انکسار نور دردو چشم
skiascope	اسبابی برای اندازه گیری قدرت انکسار نور در شبکیه
double line	خط مضاعف
double precision	مضاعف
doubled	مضاعف
doubled up	مضاعف
double	مضاعف
bilateral	مضاعف
duplexes	مضاعف
duplex	مضاعف
multiple	مضاعف
dual density	تراکم مضاعف
doubly linked	با پیوند مضاعف
doubliy	بطور مضاعف
dual nationality	تابعیت مضاعف
doubleword	کلمه مضاعف
doubled columns	ستونهای مضاعف
double word	کلمه مضاعف
duplex console	پیشانه مضاعف
double taxation	مالیات مضاعف
double salt	ملح مضاعف
double salt	نمک مضاعف
binary	جفتی مضاعف
duplexing	مضاعف سازی
double	مضاعف نمودن
peak to peak voltage	ولتاژ مضاعف
duplex computer	کامپیوتر مضاعف
doubled	مضاعف نمودن
doubled up	مضاعف نمودن
fiddle blocks	قرقره مضاعف
duplexing	مضاعف کردن
double refraction	شکست مضاعف
bilateral observation	دیدبانی مضاعف
double counting	محاسبه مضاعف
double length	طول مضاعف
double length	با طول مضاعف
double cropping	کشت مضاعف
double lead screw	حلزونی مضاعف
double junction	اتصال مضاعف
two throw ladder	پلکان مضاعف
double density	چگالی مضاعف
double density	تراکم مضاعف
double image	تصویر مضاعف
double diode	دیود مضاعف
birefringence	شکست مضاعف
double dissociation	گسست مضاعف
double decomposition	تجزیه مضاعف
double punch	منگنه مضاعف
double precision	دقت مضاعف
double alternation	تناوب مضاعف
double beam	پرتو مضاعف
double blowing	دمش مضاعف
double bond	اتصال مضاعف
double blind method	روش بی نام مضاعف
double contact lamp	لامپ با اتصال مضاعف
double density recording	ضبط تراکم مضاعف
double irradiation technique	روش تاباندن مضاعف
double entry	دفتر داری مضاعف
double linked list	لیست پیوندی مضاعف
doubled pawns	پیادهای مضاعف شطرنج
double piston engine	موتور پیستون مضاعف
double triode	لامپ تریود مضاعف
double limiter	محدود کننده مضاعف
double taxation	مالیات بندی مضاعف
double tape	نوار مساحی مضاعف
double hardening	سخت گردانی مضاعف
oversrike	چاپ مضاعف دخشه
double beam	شعاع مضاعف نور
electrical double layer	لایه مضاعف الکتریکی
alum	سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم
addend	عدد مضاعف عددافزوده شده
double filament lamp	لامپ رشتهای با فیلامان مضاعف
double two high rolling mill	دستگاه نورد مضاعف دوبل
polyene	ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
double buffering	روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
multipe expansion of credit	استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
diffraction	تجزیه نور در اثر تداخل انحنای نور انکسار نور
bilateral spotting	دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
multiple	مضاعف چند ردیفه چند لولهای
duodide	دیود مضاعف دیود دوبل
double	مضاعف کردن دولا کردن
doubled	مضاعف کردن دولا کردن
doubled up	مضاعف کردن دولا کردن
bight	حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
scitovsky double criterion	معیار دوگانه سیتووسکی معیار مضاعف سیتووسکی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com