Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 205 (20 milliseconds)
English	Persian
fingerprint	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
Search result with all words
To take fingerprints.	انگشت نگاری کردن
Other Matches
soleprint	انگشت نگاری از پا
dactylagraphy	انگشت نگاری
dactyloscopy	انگشت نگاری
finger print department	اداره انگشت نگاری
moulage	انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
mittens	دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mitten	دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
pictography	تصویر نگاری رمز نگاری
newspaper	روزنامه نگاری کردن
newspapers	روزنامه نگاری کردن
nose-picking	انگشت کردن در بینی
proverbialize	انگشت نما کردن
finger mark	با انگشت چرک کردن
finger hold	خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
to make an e. of oneself	خود را انگشت نما کردن
angiography	رگ نگاری
reticulum	نگاری
hydrographic	اب نگاری
hydrography	اب نگاری
monograph	تک نگاری
arteriography	رگ نگاری
monographs	تک نگاری
survey	اب نگاری دریایی
leetter writing	نامه نگاری
oceanpgraphy	اقیانوس نگاری
phallography	نعوظ نگاری
topography	مکان نگاری
topography	برجسته نگاری
petrography	سنگ نگاری
pictography	صورت نگاری
dermatographia	پوست نگاری
logging	واقعه نگاری
cranioscopy	جمجمه نگاری
cerography	موم نگاری
eco mapping	بوم نگاری
surveyed	اب نگاری دریایی
surveys	اب نگاری دریایی
macrography	بزرگ نگاری
data recording	داده نگاری
oscillography	نوسان نگاری
tachygraphy	تند نگاری
electrotype	برق نگاری
arteriography	نبض نگاری
chromatography	رنگ نگاری
letter writing	نامه نگاری
letter writer	نامه نگاری
hydrography	علم اب نگاری
hydrographic	نقشه اب نگاری
hydrographic	مربوط به اب نگاری
stylistics	سلیس نگاری
myography	عضله نگاری
seismography	زلزله نگاری
pornography	هرزه نگاری
sciagraphy	سایه نگاری
ski graphŠetc	سایه نگاری
ethnography	قوم نگاری
journalism	روزنامه نگاری
cartography	نقشه نگاری
oceanography	اقیانوس نگاری
chronology	رخداد نگاری
chronology	وقایع نگاری
demography	مردم نگاری
demography	امار نگاری
crystallography	بلور نگاری
cardiography	قلب نگاری
spectrography	طیف نگاری
pictorial art	پیکر نگاری
picture writing	تصویر نگاری
demography	جمعیت نگاری
phonography	صدا نگاری
psychography	روان نگاری
ethnographic <adj.>	قوم نگاری
spectrography	بیناب نگاری
lift	بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifts	بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted	بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting	بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
anecdotal method	روش واقعه نگاری
hydrographic datum	سطح مبنای اب نگاری
emg	برق نگاری ماهیچه
mental topography	مکان نگاری ذهن
uranographic	وابسته به اسمان نگاری
diary method	روش خاطره نگاری
electroretinography	برق نگاری شبکیه
seismic method	روش زلزله نگاری
ideographs	حروف اندیشه نگاری
notepaper	کاغذ نامه نگاری
electromyography	برق نگاری ماهیچه
electroencephalography	برق نگاری مغز
telegraphic	از راه دور نگاری
electrocardiography	قلب نگاری برقی
topography	مکان نگاری مساحی
chromatographic	وابسته برنگ نگاری
uranographical	وابسته به اسمان نگاری
computed tomography scanning	مغز نگاری کامپیوتری
planography	نقشه نگاری طراحی
hydrographic chart	نقشه اب نگاری دریایی
portraiture	پیکر نگاری تعریف
lexicography	فرهنگ نویسی واژه نگاری
uranography	عالم شناسی اسمان نگاری
automatic	فرم های نامه نگاری
nautical chart	نقشه دریایی اب نگاری شده
to correspond with	رابطه [نامه نگاری] داشتن با
automatics	فرم های نامه نگاری
topographic	وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
monodactylous	تک انگشت
dactyl	انگشت
finger	انگشت
digits	انگشت
adactylous	بی انگشت
fingers	انگشت
digit	انگشت
pastellist	پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
floating lines	خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
journalese	بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
fingered	انگشت دار
fingered	انگشت مانند
index finger	انگشت نشان
fingertips	نوک انگشت
phalange	بند انگشت
the first or index finger	انگشت شهادت
sawison keut	نوک دو انگشت
middle finger	انگشت میان
forefinger	انگشت شهادت
forefingers	انگشت نشان
dactylitis	اماس انگشت
index fingers	انگشت نشان
forefingers	انگشت شهادت
the first or index finger	انگشت نشان
fingertip	نوک انگشت
finger mark	اثر انگشت
fingerprinted	اثر انگشت
medius	انگشت وسطی
fingerprint	اثر انگشت
five finger	پنج انگشت
agnail	میخچهء پا یا انگشت پا
finger print	اثر انگشت
medius	انگشت میان
marplot	انگشت به شیر زن
pinky	انگشت کوچک
fingerprints	اثر انگشت
pinkie	انگشت کوچک
fingerprinting	اثر انگشت
rule of thumb	حساب انگشت
syndacty	چسبیده انگشت
finger	انگشت زدن
potentilla	پنج انگشت
conspicuous	انگشت نما
fingering	استفاده از انگشت
the little finger	انگشت کهین
pollex	انگشت شست
to become a byword	انگشت نماشدن
finger painting	نقاشی با انگشت
cinquefoil	پنج انگشت
the middle finger	انگشت میانه
gazing stock	انگشت نما
ring fingers	انگشت انگشتر
knuckle	بند انگشت
little fingers	انگشت کوچک
the ring finger	انگشت حلقه
ring finger	انگشت انگشتر
soon koot	نوک انگشت
cinqfoil	پنج انگشت
egregious	انگشت نما
fingers	انگشت زدن
notoriety	انگشت نمایی
knuckles	بند انگشت
toenail	ناخن انگشت پا
toenails	ناخن انگشت پا
digitiform	انگشت مانند
forefinger	انگشت نشان
digitate	انگشت دار
notoriously	بطور انگشت نما
his hand lack one finger	دستش یک انگشت ندارد
ring fingers	انگشت چهارم دست چپ
indexed	نمودار انگشت سبابه
finger tapping	ضربه زنی با انگشت
finger thumb opposition	تقابل شست و انگشت
polydactyl	چند انگشتی پر انگشت
knucklebone	استخوان بند انگشت
index	نمودار انگشت سبابه
hitsu shiubi	مفصل انگشت وسط
his hand want's two fingers	دستش دو انگشت ندارد
To finger something.	به چیزی انگشت زدن
to run over	تند انگشت گذاشتن
flagrant	انگشت نما رسوا
finger glass	فرف انگشت شوئی
the little finger	انگشت کوچک کلنج
indexes	نمودار انگشت سبابه
ring finger	انگشت چهارم دست چپ
little finger	انگشت کوچک دست
phalange	استخوان انگشت یاپنجه
pettitoes	چیز بی ارزش انگشت پا
lumbrical	ماهیچه انگشت یا پنجه
pinkie	انگشت کوچک دست
finger play	استفاده از انگشت درشمشیربازی
tap the door with your fingers	انگشت بزنید بدر
phalanges	استخوان انگشت گروه
jams	گرفتن شکاف کوه با انگشت
toe	با انگشت پا زدن یاراه رفتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com