English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English Persian
nose-picking انگشت کردن در بینی
Other Matches
mitten دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mittens دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
fingerprint انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
finger mark با انگشت چرک کردن
proverbialize انگشت نما کردن
To take fingerprints. انگشت نگاری کردن
finger hold خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
to make an e. of oneself خود را انگشت نما کردن
snub-nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
lifting بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifts بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
septum حفرههای بینی پره بینی
prediction از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
schedules برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
scheduled برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
predictions از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
schedule برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
to read people's hands کف بینی کردن
anticipated پیش بینی کردن
expected پیش بینی کردن
dopes پیش بینی کردن
dope پیش بینی کردن
expect پیش بینی کردن
second guess پیش بینی کردن
preparation پیش بینی کردن
anticipates پیش بینی کردن
second-guess پیش بینی کردن
second-guessed پیش بینی کردن
second-guesses پیش بینی کردن
second-guessing پیش بینی کردن
forecast پیش بینی کردن
forecasted پیش بینی کردن
anticipating پیش بینی کردن
forecasts پیش بینی کردن
preparations پیش بینی کردن
to make provision پیش بینی کردن
to blow one's nose بینی پاک کردن
expects پیش بینی کردن
miscalculated بدپیش بینی کردن
prevision پیش بینی کردن
augur پیش بینی کردن
plans پیش بینی کردن
plan پیش بینی کردن
auguring پیش بینی کردن
prognosticate پیش بینی کردن
miscalculate بدپیش بینی کردن
augured پیش بینی کردن
augurs پیش بینی کردن
miscalculates بدپیش بینی کردن
expecting پیش بینی کردن
foresee پیش بینی کردن
foresees پیش بینی کردن
anticipate پیش بینی کردن
miscalculating بدپیش بینی کردن
previse پیش بینی کردن
foreshow پیش بینی کردن
preselect پیش بینی موضع کردن
antedated پیش بینی کردن جلوانداختن
look forward to something <idiom> را لذت پیش بینی کردن
predicts قبلا پیش بینی کردن
miscalculating پیش بینی غلط کردن
miscalculates پیش بینی غلط کردن
miscalculated پیش بینی غلط کردن
provide for in the budget در بودجه پیش بینی کردن
predicting قبلا پیش بینی کردن
predict قبلا پیش بینی کردن
miscalculate پیش بینی غلط کردن
antedates پیش بینی کردن جلوانداختن
antedate پیش بینی کردن جلوانداختن
to provide for old age پیش بینی روزگارپیری را کردن
forecasts براورد کردن از قبل پیش بینی
snuffled زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffle زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
foretaste ازمایش قبلی پیش بینی کردن
forecast براورد کردن از قبل پیش بینی
snuffles زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffling زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
forecasted براورد کردن از قبل پیش بینی
to p for a sum in the budget مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
extrapolate ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolating ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolates ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolated ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
dump رها کردن گوی بولینگ از انگشت و شست باهم بطوریکه گوی پیچ نخورد کشیدن طناب یا سیم بازکننده چتر
emunctory مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
anticipated stock losses تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
anaglyph عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecasts پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecast پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
digits انگشت
digit انگشت
dactyl انگشت
fingers انگشت
finger انگشت
monodactylous تک انگشت
adactylous بی انگشت
fingerprints اثر انگشت
fingertip نوک انگشت
fingertips نوک انگشت
notoriety انگشت نمایی
knuckles بند انگشت
soon koot نوک انگشت
soleprint انگشت نگاری از پا
finger mark اثر انگشت
cinqfoil پنج انگشت
toenail ناخن انگشت پا
toenails ناخن انگشت پا
fingerprint اثر انگشت
egregious انگشت نما
fingerprinted اثر انگشت
finger painting نقاشی با انگشت
fingerprinting اثر انگشت
pinkie انگشت کوچک
pinky انگشت کوچک
middle finger انگشت میان
fingered انگشت دار
pollex انگشت شست
fingers انگشت زدن
finger انگشت زدن
potentilla پنج انگشت
sawison keut نوک دو انگشت
rule of thumb حساب انگشت
conspicuous انگشت نما
fingered انگشت مانند
finger print اثر انگشت
medius انگشت وسطی
medius انگشت میان
marplot انگشت به شیر زن
five finger پنج انگشت
little fingers انگشت کوچک
agnail میخچهء پا یا انگشت پا
gazing stock انگشت نما
fingering استفاده از انگشت
dactylagraphy انگشت نگاری
dactylitis اماس انگشت
digitiform انگشت مانند
the middle finger انگشت میانه
digitate انگشت دار
phalange بند انگشت
knuckle بند انگشت
dactyloscopy انگشت نگاری
index fingers انگشت نشان
the first or index finger انگشت شهادت
forefingers انگشت شهادت
syndacty چسبیده انگشت
to become a byword انگشت نماشدن
cinquefoil پنج انگشت
forefinger انگشت شهادت
forefinger انگشت نشان
ring fingers انگشت انگشتر
forefingers انگشت نشان
the ring finger انگشت حلقه
ring finger انگشت انگشتر
the first or index finger انگشت نشان
the little finger انگشت کهین
index finger انگشت نشان
flagrant انگشت نما رسوا
phalange استخوان انگشت یاپنجه
finger play استفاده از انگشت درشمشیربازی
index نمودار انگشت سبابه
to run over تند انگشت گذاشتن
notoriously بطور انگشت نما
tap the door with your fingers انگشت بزنید بدر
indexed نمودار انگشت سبابه
To finger something. به چیزی انگشت زدن
knucklebone استخوان بند انگشت
finger glass فرف انگشت شوئی
phalanges استخوان انگشت گروه
finger tapping ضربه زنی با انگشت
pinkie انگشت کوچک دست
finger thumb opposition تقابل شست و انگشت
little finger انگشت کوچک دست
lumbrical ماهیچه انگشت یا پنجه
pettitoes چیز بی ارزش انگشت پا
polydactyl چند انگشتی پر انگشت
the little finger انگشت کوچک کلنج
ring finger انگشت چهارم دست چپ
finger print department اداره انگشت نگاری
ring fingers انگشت چهارم دست چپ
hitsu shiubi مفصل انگشت وسط
his hand lack one finger دستش یک انگشت ندارد
his hand want's two fingers دستش دو انگشت ندارد
indexes نمودار انگشت سبابه
poke فشار با نوک انگشت حرکت
jammed گرفتن شکاف کوه با انگشت
jam گرفتن شکاف کوه با انگشت
poked فشار با نوک انگشت حرکت
pizzicato با ضرب نوک انگشت یاناخن
lumbrical ماهیچهای که با انگشت یاپمجه را می جنباند
agnus castus پنج انگشت فلفل بری
fingering پنجه گذاری انگشت کاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com