Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
English
Persian
pinkie
انگشت کوچک
pinky
انگشت کوچک
little fingers
انگشت کوچک
Search result with all words
the little finger
انگشت کوچک کلنج
little finger
انگشت کوچک دست
pinkie
انگشت کوچک دست
Other Matches
mitten
دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mittens
دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
fingerprinting
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprint
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
adactylous
بی انگشت
fingers
انگشت
digit
انگشت
digits
انگشت
finger
انگشت
monodactylous
تک انگشت
dactyl
انگشت
forefinger
انگشت شهادت
the first or index finger
انگشت شهادت
rule of thumb
حساب انگشت
conspicuous
انگشت نما
pollex
انگشت شست
syndacty
چسبیده انگشت
cinquefoil
پنج انگشت
cinqfoil
پنج انگشت
sawison keut
نوک دو انگشت
the first or index finger
انگشت نشان
forefingers
انگشت شهادت
forefingers
انگشت نشان
fingering
استفاده از انگشت
potentilla
پنج انگشت
fingerprints
اثر انگشت
dactylagraphy
انگشت نگاری
dactylitis
اماس انگشت
fingertips
نوک انگشت
dactyloscopy
انگشت نگاری
fingers
انگشت زدن
finger
انگشت زدن
fingerprint
اثر انگشت
fingerprinted
اثر انگشت
the little finger
انگشت کهین
fingertip
نوک انگشت
fingerprinting
اثر انگشت
fingered
انگشت دار
forefinger
انگشت نشان
toenails
ناخن انگشت پا
marplot
انگشت به شیر زن
finger print
اثر انگشت
knuckles
بند انگشت
egregious
انگشت نما
agnail
میخچهء پا یا انگشت پا
ring finger
انگشت انگشتر
ring fingers
انگشت انگشتر
medius
انگشت میان
medius
انگشت وسطی
knuckle
بند انگشت
finger painting
نقاشی با انگشت
notoriety
انگشت نمایی
soleprint
انگشت نگاری از پا
toenail
ناخن انگشت پا
finger mark
اثر انگشت
soon koot
نوک انگشت
middle finger
انگشت میان
phalange
بند انگشت
to become a byword
انگشت نماشدن
gazing stock
انگشت نما
fingered
انگشت مانند
digitate
انگشت دار
digitiform
انگشت مانند
index finger
انگشت نشان
the middle finger
انگشت میانه
index fingers
انگشت نشان
five finger
پنج انگشت
the ring finger
انگشت حلقه
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
hitsu shiubi
مفصل انگشت وسط
his hand lack one finger
دستش یک انگشت ندارد
his hand want's two fingers
دستش دو انگشت ندارد
tap the door with your fingers
انگشت بزنید بدر
pettitoes
چیز بی ارزش انگشت پا
notoriously
بطور انگشت نما
nose-picking
انگشت کردن در بینی
index
نمودار انگشت سبابه
polydactyl
چند انگشتی پر انگشت
To take fingerprints.
انگشت نگاری کردن
To finger something.
به چیزی انگشت زدن
knucklebone
استخوان بند انگشت
indexes
نمودار انگشت سبابه
phalanges
استخوان انگشت گروه
indexed
نمودار انگشت سبابه
lumbrical
ماهیچه انگشت یا پنجه
proverbialize
انگشت نما کردن
to run over
تند انگشت گذاشتن
phalange
استخوان انگشت یاپنجه
finger mark
با انگشت چرک کردن
ring fingers
انگشت چهارم دست چپ
finger thumb opposition
تقابل شست و انگشت
finger tapping
ضربه زنی با انگشت
finger glass
فرف انگشت شوئی
finger print department
اداره انگشت نگاری
ring finger
انگشت چهارم دست چپ
flagrant
انگشت نما رسوا
finger play
استفاده از انگشت درشمشیربازی
a man's best friends are his ten fingers
<proverb>
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
toe
با انگشت پا زدن یاراه رفتن
toes
با انگشت پا زدن یاراه رفتن
fingers
باندازه یک انگشت میله برامدگی
jam
گرفتن شکاف کوه با انگشت
lumbrical
ماهیچهای که با انگشت یاپمجه را می جنباند
jammed
گرفتن شکاف کوه با انگشت
jams
گرفتن شکاف کوه با انگشت
phalangeal
وابسته به استخوان انگشت یاپنجه
finger
باندازه یک انگشت میله برامدگی
finger hold
خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
pizzicato
با ضرب نوک انگشت یاناخن
fingering
پنجه گذاری انگشت کاری
agnus castus
پنج انگشت فلفل بری
pokes
فشار با نوک انگشت حرکت
poking
فشار با نوک انگشت حرکت
poked
فشار با نوک انگشت حرکت
to make an e. of oneself
خود را انگشت نما کردن
poke
فشار با نوک انگشت حرکت
to prod somebody
کسی را با نوک انگشت فشار دادن
syndactyl
دارای دو یاچند انگشت بهم چسبیده
To be conspicuous.
انگشت نما بودن ( مشخص یا سر شناس )
To be flabbergasted (bewildered).
انگشت به دهان ماندن ( مبهوت شدن )
to poke somebody
کسی را با نوک انگشت فشار دادن
toes
انگشت پای مهره داران جای پا
two
دو انگشت داور به معنی دودقیقه اخراج
toe
انگشت پای مهره داران جای پا
twos
دو انگشت داور به معنی دودقیقه اخراج
to gouge out a persons eye
چشم کسیرابا انگشت بیرون اوردن
percuss
بازدن انگشت یا الت دیگری چیزی را ازمودن
hang ten
سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
ageum son
قسمت بین شصت و انگشت بیرونی دست
to cross self
با گذاردن انگشت برپیشانی ودوطرف بدن نشان صلیب
to queer the pitch for any one
نقشه کسی رابرهم زدن انگشت توی شیرزدن
moulage
انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
lifts
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
small-scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
parmakli
لوزی پنجه ای
[این طرح در گلیم های ترکیه بکار رفته و در اصطلاح محلی به معنی انگشت می باشد.]
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
free stroke
کشیدن ساده سیم گیتار
[کلاسیک]
[انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
rest stroke
کشیدن سیم گیتار
[کلاسیک]
[انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
davit
جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
dump
رها کردن گوی بولینگ از انگشت و شست باهم بطوریکه گوی پیچ نخورد کشیدن طناب یا سیم بازکننده چتر
tap loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
toe loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
thumbnail
کوچک
minuscule
کوچک
petty
کوچک
smaller
کوچک
venule
رگ کوچک
fractional
کوچک
thumbnails
کوچک
minus cule
کوچک
petit
کوچک
weensy
کوچک
small
کوچک
small fry
کوچک
whiffet
سگ کوچک
smallest
کوچک
tiddliest
کوچک
tiddlier
کوچک
exiguousness
کوچک
pilule
حب کوچک
pillule
حب کوچک
minute
کوچک
diminutive
کوچک
dimmers
کوچک
tiddly
کوچک
culvert
پل کوچک
minor
کوچک
puny
کوچک
pipsqueak
کوچک
bantam
کوچک
culverts
پل کوچک
little
کوچک
pipsqueaks
کوچک
bantams
کوچک
micro
کوچک
weenier
کوچک
ickle
کوچک
micros
کوچک
short ton
تن کوچک
floret
گل کوچک
pint-size
کوچک
pint size
کوچک
cerebellum
مخ کوچک
fortalice
دژ کوچک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com