English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
English is not a hard language . انگلیسی زبان سختی نیست
Other Matches
anglicism اصطلاح زبان انگلیسی انگلیسی مابی
British زبان انگلیسی
english speaking انگلیسی زبان
old english زبان انگلیسی قدیم
The English - speaking world. دنیای انگلیسی زبان
The English speaking-countries. کشورهای انگلیسی زبان
english speaking people مردم یا ملل انگلیسی زبان
british english زبان انگلیسی رایج درانگلستان
how can I learn English چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
p شانزدهمین حرف الفبای زبان انگلیسی
american english زبان انگلیسی که در امریکابان تکملم میشود
to tutor somebody in English به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
Pidgin English <idiom> انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
qwerty صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است
The tongue is not steel , yet it cuts. <proverb> زبان اگر چه فولاد نیست اما برنده است .
IF statement عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
tempered درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
temper درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
tempers درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
anglicization انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
he does not know french او زبان فرانسه نمیداند فرانسه بلد نیست
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
lime juicer ملوان انگلیسی انگلیسی
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
anglicising انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicize انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicized انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicised انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizes انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizing انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicises انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
winchester disk دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparently برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
his parentage isunknown اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
it is past all hope جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib چرب زبان زبان دار
Arabic زبان تازی زبان عربی
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
odburacy سختی
intension سختی
intolerableness سختی
hardships سختی
intensity سختی
tenacity سختی
hardness سختی
seriously به سختی
heavily به سختی
intractability سختی
toughness سختی
implacability سختی
inexorability سختی
hardness of water سختی اب
impenetrableness سختی
long suffering سختی کش
grievousness سختی
hard lines سختی
hardily به سختی
hardiness سختی
rigors سختی
rigour سختی
rigours سختی
inclemency سختی
privations سختی
privation سختی
rigidity سختی
hardship سختی
inflexibility سختی
intenseness سختی
difficulty سختی
inexpiableness سختی
induration سختی
difficulties سختی
severity سختی
violence سختی
flintiness سختی
austerity سختی
astingency سختی
adamancy سختی
adamancy سر سختی
aggravation سختی
arduousness سختی
duress سختی
rigorousness سختی
rigorism سختی
rigor سختی
soreness سختی
steeliness سختی
terribleness سختی
buckram سختی
oppressiveness سختی
strictness سختی
sternness سختی
roughing سختی
stiffness سختی
English انگلیسی
johnny انگلیسی
limey انگلیسی
Britisher انگلیسی
limeys انگلیسی
British انگلیسی
Englishwoman انگلیسی
Englishwomen انگلیسی
Englishmen انگلیسی
knuckle bow انگلیسی
knuckle guard انگلیسی
english woman زن انگلیسی
Englishman انگلیسی
Britons انگلیسی
Briton انگلیسی
Britishers انگلیسی
hardenability قابلیت سختی
depth of hardening zone عمق سختی
softened سختی را گرفتن
strain hardness سختی درجه
hardness test ازمایش سختی
granite سختی استحکام
strain hardness سختی کشی
tenacity coefficient ضریب سختی
narrow circumstances تنگی سختی
I hardly ate من تو را سختی خوردم
gameness جان سختی
soften سختی را گرفتن
eburnation عاجی سختی
softens سختی را گرفتن
permanent hardness of water سختی دایم اب
impact hardness سختی برخورد
hardly any به سختی هیچ [هر]
depth of case عمق سختی
temporary hardness سختی موقت
graveness عبوسی سختی
softener کاهنده سختی اب
acataposis سختی بلع
stubbornly از روی سر سختی
resistance سختی مخالفت
durometer سختی سنج
life of privation زندگی در سختی
irreconcilability سختی در عقیده
thermosetting سختی پذیر
irreconcilableness سختی در عقیده
to suffer hardship سختی کشیدن
duration سختی بقاء
imperviousness سختی بی اعتنائی
water hardness درجه سختی آب
addle سختی گرفتاری
sclerometer سختی سنج
solidity استواری سختی
rebound hardness سختی جهشی
permanent hardness سختی دائمی
painfulness زحمت سختی
asperity سختی ترشی
stubbornness سر سختی لجاجت
refractorily باسر سختی
middle english انگلیسی تا 0051میلادی
ale ابجو انگلیسی
king's english انگلیسی اصیل
redcoat سرباز انگلیسی
cleat عایق انگلیسی
cleat knob دگمه انگلیسی
association croquet کروکه انگلیسی
johnny مرد انگلیسی
in plain english به انگلیسی ساده
jardin anglais باغ انگلیسی
HMS کشتی انگلیسی
anglicization انگلیسی مابی
anglophile انگلیسی دوست
lime juicer کشتی انگلیسی
In simple (plain) English. به انگلیسی ساده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com