English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (8 milliseconds)
English Persian
export incentive انگیزه صادرات
Other Matches
outgoings صادرات
export صادرات
out goings صادرات
exported صادرات
exporting صادرات
export documents اسناد صادرات
export tariff تعرفه صادرات
export charge تعرفه صادرات
export duty تعرفه صادرات
total exports جمع کل صادرات
export licence پروانه صادرات
export promotion توسعه صادرات
export promotion افزایش صادرات
export quotus سهمیه صادرات
net exports خالص صادرات
export surplus مازاد صادرات
export tax مالیات بر صادرات
import and export واردات و صادرات
capital exports صادرات سرمایه
reexport صادرات مجدد
volume of export حجم صادرات
export duty حقوق صادرات
export dependence وابستگی صادرات
export charge حقوق صادرات
export charge هزینه صادرات
export tariff حقوق صادرات
export duty هزینه صادرات
export tariff هزینه صادرات
reexport صادرات مجددکالای وارداتی
export import bank بانک صادرات واردات
passive trade balance فزونی واردات بر صادرات
laissez-faire ازادی صادرات وواردات
export incentive تشویق دولت در جهت صادرات
export multiplier ضریب بهم فزاینده صادرات
invisible exports فرستاده هایا صادرات نامحسوس
extreport trade صادرات مجدد کالاهای وارداتی
conatus انگیزه
motives انگیزه
mover انگیزه
incitation انگیزه
impetus انگیزه
impelent انگیزه
inducements انگیزه
motive انگیزه
incentives انگیزه
incentive انگیزه
stimulants انگیزه
stimulant انگیزه
incitement انگیزه
inducement انگیزه
motivation انگیزه
trade gap تفاوت بین صادرات و واردات یک کشور
trade deficit حالتیکه در ان صادرات یک کشور کمترازواردات ان باشد
balance of trade تفاوت رقم صادرات و واردات دوکشور با هم
goading مهمیز انگیزه
transaction motive انگیزه معاملاتی
transaction motive انگیزه مبادلاتی
goaded مهمیز انگیزه
wage incentive انگیزه مزد
work incentive انگیزه کار
propellants انگیزه محرک
propellant انگیزه محرک
causing انگیزه هدف
causes انگیزه هدف
impulse انگیزه دادن به
cause انگیزه هدف
impulses انگیزه دادن به
impulsions انگیزه انی
goads مهمیز انگیزه
impulsion انگیزه انی
goad مهمیز انگیزه
demotivated بی انگیزه شده
propellent انگیزه محرک
tax incentive انگیزه مالیاتی
motive انگیزه غرض
imaginary stimulus انگیزه موهومی
profit motive انگیزه سود
lack of incentive نبود انگیزه
lack of incentive فقدان انگیزه
precautionary motive انگیزه احتیاطی
phenomotive انگیزه پدیداری
mastery motive انگیزه تسلط
motives انگیزه غرض
achievement motive انگیزه پیشرفت
mainspring انگیزه اصلی
safety motive انگیزه ایمنی
economic motivation انگیزه اقتصادی
affiliation motive انگیزه پیوندجویی
social motive انگیزه اجتماعی
motivation انگیزه انگیختگی
saving motive انگیزه پس انداز
abundancy motive انگیزه فزون خواهی
inviolacy motive انگیزه ایراد گریزی
interesde motive انگیزه غرض الود
aetiology انگیزه شناسی تعلیل
stimuli انگیزه وسیله تحریک
stimulus انگیزه وسیله تحریک
stimulants مشروب الکلی انگیزه
speculative motive انگیزه سفته بازی
stimulant مشروب الکلی انگیزه
balance of trade تفاوت رقم واردات و صادرات کشور در زمان معین
impulses انگیزه ناگهانی تکان دادن
impulse انگیزه ناگهانی تکان دادن
motivating تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivates تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivated تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivate تهییج کردن دارای انگیزه شده
psych out <idiom> پیی بردن به انگیزه واقعی (شخص)
pep talk <idiom> صحبتی که باعث ایجاد انگیزه درفرد شود
favourble balance of trade تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
speculative demand for money تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
impulsive کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند
to boondoggle [American English] پول و وقت تلف کردن [برای پروژه ای با سرمایه دولت بخاطر انگیزه سیاسی]
currency depreciation race تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
mercantilism روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
quantity equation معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
rug names اسامی فرش [بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com