English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (2 milliseconds)
English Persian
that right inheres in him ان حق باو تعلق میگیرد
Search result with all words
quantity allowance تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
Other Matches
dependencies تعلق
accru تعلق
attachment تعلق
dependency تعلق
belongingness تعلق پذیری
belonging to another تعلق به غیر
accrues تعلق گرفتن
accrue تعلق گرفتن
accruing تعلق گرفتن
belong تعلق داشتن
belonged تعلق داشتن
belongs تعلق داشتن
incurrence تعلق گرفتگی
intimacy principle اصل تعلق
accrue تعلق گرفتن
out of one's element <idiom> جایی که به شخص تعلق ندارد
accruing منتج گردیدن تعلق گرفتن
fixations خیره شدگی تعلق خاطر
accrues منتج گردیدن تعلق گرفتن
incidence تعلق واقعی مالیات مشمولیت
royalty tonnage ی که حق الامتیازبدان تعلق میگیردبتن شماری
fixation خیره شدگی تعلق خاطر
neither fish nor fowl <idiom> چیزی که به گروه مشخص تعلق ندارد
birthright حقوقی که در اثر تولد بخص تعلق می گیرد
dutiable goods کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
rent ان چه که به زمین به عنوان یکی ازعوامل تولید تعلق می گیرد
hydraulic cement سیمانی که در زیر اب میگیرد
airy-fairy کسی که خود را میگیرد
fully paid که حقوق خودراتمام میگیرد
candlelit اتاقیا میزیکهبا شمعنور میگیرد
hooker قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
heliograph دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
all in contract قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
hookers قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
it is very easily done بسیار اسان انجام میگیرد
weaner کسیکه بچه را از شیر میگیرد
lunt کبریتی که بکندی اتش میگیرد
the freak takes him وسواس میگیردش وسواسش میگیرد
undertaker کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
bass clef کلیدی که زیر f ومیان cقرار میگیرد
aneroid فشارسنجی که فشار مطلق رااندازه میگیرد
fusion reactor راکتوری که در ان جوش هستهای صورت میگیرد
nursling بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد
undertaking کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertakers کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
free haul در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
His sculptures blend into nature as if they belonged there. مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
sheet lighning برقی که روشنایی ان پخش شده همه جا را میگیرد
it is ridiculously small بقدری کوچک است که ادم خنده اش میگیرد
kelson or keelson کالبدزیرین کشتی که روی تیرحمال قرار میگیرد
quarterback بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
quarterbacks بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
indian giver کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
outwork قسمتی از کار شرکت که توسط افرادخارجی انجام میگیرد
grandfather clock ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
grandfather clocks ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
cross to bear/carry <idiom> رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
discs حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
decalescence point دمایی که در ان تغییر شکل کریستالی در فولاد صورت میگیرد
disc حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
governesses زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
design points ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
hot test تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
governess زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
perfect infinitive مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
bridges سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
comas پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
coma پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
bridged سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
working section قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
bridge سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
cold rolling عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
gantline رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
geomancer کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
lighter aboard ship نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
One day I want to have a horse of my very own. روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
design strength مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
naturally aspirated engine موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
haulage پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
quick opener بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
hung start شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
fusion welding اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
critical raynold's number عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
tenant right حقی است که درانقضای مهلت مقرر بابت تغییراتی که مستاجر در عین مستاجره داده و انتفاع ازانها ناتمام مانده است به وی تعلق می گیرد
gyro برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
solariums اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solarium اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
accent mark علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
normative economics اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد
undertaking کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertakers کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertaker کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
diabatic process پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
stage payments پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
aileron spar تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد
constant speed drive چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
linter ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com