Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
nutation
اهتزاز زمین
Other Matches
aflutter
در اهتزاز
fluttery
اهتزاز
swings
اهتزاز
swing
اهتزاز
vibration
اهتزاز
vibratility
اهتزاز
vibrational
اهتزاز
vibrative
در اهتزاز
flickering
در اهتزاز
wafture
اهتزاز
vibratory
در اهتزاز
wafta
اهتزاز
vibratile
قابل اهتزاز
flag waving
اهتزاز پرچم
flag-waving
اهتزاز پرچم
kaleidophone
اهتزاز نما
pulsation
اهتزاز تپش
fluttered
لرزش اهتزاز
fluttering
لرزش اهتزاز
flutters
لرزش اهتزاز
jarring
به اهتزاز دراوردن
flutter
لرزش اهتزاز
fly
در اهتزاز بودن
jarring
در اهتزاز بودن پرچم
sway
اهتزاز سلطه حکومت کردن
streamers
نوار یاپرچم درحال اهتزاز
swayed
اهتزاز سلطه حکومت کردن
streamer
نوار یاپرچم درحال اهتزاز
sways
اهتزاز سلطه حکومت کردن
waff
اهتزاز پرچم یا هر چیزدیگری برای علامت دادن
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
tellus
زمین
earth
زمین
this earthly round
زمین
earths
زمین
real estate
زمین
graze
زمین
grazed
زمین
earthing
زمین
grazes
زمین
extra terrestrial
زمین
land n
زمین
geodetically
زمین
ground surface
کف زمین
ground line
خط زمین
soil
زمین
grass roots
کف زمین
acres
زمین
rooter
زمین کن
acre
زمین
soiling
زمین
land
زمین
norland
زمین
soils
زمین
floor
کف زمین
aerospace
جو زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
domain
زمین
domains
زمین
ground
کف زمین
cinder tracks
زمین دو
ground
زمین
ground
: زمین
fields
زمین
terrain
زمین
fielded
زمین
globe
زمین
globes
زمین
field
زمین
floors
کف زمین
floor
کف زمین
cinder track
زمین دو
lackland
بی زمین
floored
کف زمین
elevated ground
زمین بلند
geochemistry
زمین شیمی
earthwards
سوی زمین
earthwards
بطرف زمین
uplands
زمین بلند
borderlands
زمین سرحدی
emblements
حاصل زمین
earth socket
پریز زمین
borderland
زمین سرحدی
uplands
زمین کوهستانی
My birthday falls on a Staurday.
جشن زمین
earthward
بطرف زمین
earthward
بسوی زمین
earth terminal
ترمینال زمین
bogs
زمین باطلاقی
earth's axis
محور زمین
earth's crust
پوسته زمین
paralysis
زمین گیری
floored
محدوده زمین
earthing
اتصال زمین
bog
زمین باطلاقی
lairds
صاحب زمین
laird
صاحب زمین
earthing strap
تسمه زمین
earthling
اهل زمین
earthmoving
حرکت زمین
speculation
زمین خواری
feature line
خط عوارض زمین
field of play
زمین بازی
geolatry
زمین پرستی
geosphere
زمین سپهر
geostrategy
زمین شناسی
terrain
زمین عملیات
geotaxis
زمین گرایی
geotropism
زمین گرایی
glebe
زمین وقف
glebe
زمین خاک
graben
فرو زمین
greenside
در مجاورت زمین
gridiron
زمین فوتبال
gridition
زمین فوتبال
soccer field
زمین فوتبال
terrain
زمین ناحیه
ground conection
اتصال زمین
terrain
عوارض زمین
basement
زیر زمین
isogeotherm
همدمای زمین
geotherm
همدمای زمین
flat ground
زمین تخت
flat ground
زمین مسطح
upland
زمین کوهستانی
foreland
زمین جلوامده
upland
زمین بلند
terrain
نوع زمین
geodesy
زمین سنجی
basements
زیر زمین
floor
محدوده زمین
geoid
زمین وار
geoid
زمین دیسه
geoisotherm
همدمای زمین
earth's attraction
ربایش زمین
surveyor
زمین پیما
earthquakes
زمین لرزه
change court
تعویض زمین
above the earth
بالای زمین
above the earth
در روی زمین
champaign
زمین مرتفع
abuttal
زمین مجاور
cohesive soil
زمین چسبناک
contour line
خط برجستگی زمین
axis of earth
محور زمین
continous earth
زمین دائمی
surveyors
زمین پیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com