Total search result: 201 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
rocker arm |
اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین |
|
|
Other Matches |
|
bell crank |
اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت |
shifting lever |
اهرم دسته دنده اهرم حرکت در سمت |
hangers |
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد |
hanger |
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد |
valve lift |
کل حرکت خطی سوپاپ لایهای |
cybernetics |
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان |
axle stub |
اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی |
blast valve |
سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن |
valve seat insert |
مدخل نشست سوپاپ نشیمنگاه سوپاپ |
deflation port |
سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن |
feinted |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feint |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feinting |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feints |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
trackball |
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند |
pry |
بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم |
towbar |
اهرم یدک کش اهرم پیش قطار |
pried |
بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم |
pries |
بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم |
faxes |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
fax |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
cross compiler |
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد |
faxed |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
faxing |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
perpetual motion machine |
ماشین با حرکت دائم |
snowmobile |
ماشین حرکت روی برف |
running gear |
قسمت حرکت کننده ماشین |
warm up |
اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد |
operating lever |
اهرم عامل اهرم کولاس |
drags |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
dragged |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
drag |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
valve seat reamer |
جدار تراش نشیمنگاه سوپاپ برقوی نشیمنگاه سوپاپ |
register |
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص |
registers |
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص |
registering |
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص |
key |
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند |
leader |
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود |
leaders |
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود |
for a car |
برای هر ماشین |
embedded code |
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص |
dustcover |
پوشش محافظ برای یک ماشین |
pinchwheel |
چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود |
phoning |
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی |
phone |
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی |
phones |
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی |
phoned |
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی |
smoke consumer |
اسباب استفاده از دود برای مصرف درونی ماشین |
name |
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین |
names |
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین |
component efficiency |
میزانی برای اندازه گیری بازده یک قسمت از یک ماشین |
carriage |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
carriages |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
telephoned |
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر |
offices |
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره |
telephoning |
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر |
pilot engine |
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد |
windlasses |
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود |
compilations |
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین |
compilation |
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین |
office |
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره |
windlass |
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود |
telephones |
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر |
telephone |
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر |
marching orders |
فرمان حرکت برای جنگ |
named airport of departure |
فرودگاه معین برای حرکت |
named departure point |
نقطه مشخص برای حرکت |
pace lap |
دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه |
winch |
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل |
winched |
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل |
winching |
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل |
winches |
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل |
assembly |
نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند |
ends |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
end |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
to jump-start someone's car |
کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری] |
ended |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car. |
به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم . |
brush block |
سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب |
fin |
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت |
fins |
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت |
transhumant |
حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا |
monitored |
برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین |
monitor |
برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین |
monitors |
برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین |
water level |
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب |
heading select feature |
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما |
go baseline |
حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس |
enroute personnel |
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات |
hydroplaned |
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب |
stunting |
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم |
stunts |
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم |
counter disengagement |
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی |
low low |
حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین |
hydroplaning |
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب |
flopped |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
flopping |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
flops |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
hydroplanes |
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب |
hydroplane |
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب |
golf car |
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف |
stunt |
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم |
flop |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
qwerty |
صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است |
users |
نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود |
user |
نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود |
deflector |
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت |
end stop [Engineering] |
توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی] |
boost rocket |
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر |
gluteus |
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود |
stop [Engineering] |
توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی] |
bracket |
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ |
attitude motor |
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت |
hypoid |
چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر |
capturing |
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب |
captures |
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب |
capture |
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب |
skate off |
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی |
pedrail |
اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار |
maintenance |
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها |
smoke test |
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند |
differential ailerons |
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است |
half area |
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت |
check point |
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها |
pass |
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر |
CDs |
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری |
CD |
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری |
passes |
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر |
passed |
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر |
part |
قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است |
Linotype |
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند |
man machine interface |
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای ارتباط ساده تر کاربر با ماشین |
technical escort |
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند |
stroboscope |
وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب |
arm |
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال |
self binder |
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی |
embedded code |
بخش ها یا توابعی که به زبان ماشین نوشته شده اند و در برنامه سطح بالا وارد می شوند برای سرعت بخشیدن یا انجام تابع خاص |
solid |
چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel |
solids |
چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel |
control column |
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد |
universal |
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است |
The letter is well typed . |
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر ) |
MMI |
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد |
reel-to-reel |
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد |
reel to reel |
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد |
valvate |
سوپاپ |
valves |
سوپاپ |
valve |
سوپاپ |
differential spoilers |
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند |
gyro |
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد |
delivery valve |
سوپاپ تحویل |
regulators |
سوپاپ نافم |
push rod |
راهنمای سوپاپ |
blow off valve |
سوپاپ قطع دم |
globe valve |
سوپاپ کروی |
valve |
لامپ سوپاپ |
regulator |
سوپاپ نافم |
discharge valve |
سوپاپ تخلیه |
regulating valve |
سوپاپ تنظیم |
valves |
لامپ سوپاپ |
solenoid controlled valve |
سوپاپ الکترومغناطیسی |
lift valve |
سوپاپ بالارونده |
valviferous |
سوپاپ دار |
discharge valve |
سوپاپ دود |
valveless |
بدون سوپاپ |
exhaust valve |
سوپاپ دود |
slide valve |
سوپاپ متحرک |
brake valve |
سوپاپ ترمز |
discs |
بشقاب سوپاپ |
camshafts |
میل سوپاپ |
pilot valve |
سوپاپ تنظیم |
camshaft |
میل سوپاپ |
grinding |
تراشیدن سوپاپ |
poppet valve |
سوپاپ مکش |
poppet valve |
سوپاپ لولهای |
valve lag |
تاخیر سوپاپ |
rockers |
اسبک سوپاپ |
intake port |
سوپاپ ورودی |
plate valve |
سوپاپ بشقابکی |
injector valve |
سوپاپ تزریق |
rocker |
اسبک سوپاپ |
inlet port |
سوپاپ ورودی |
inlet valve |
سوپاپ گاز |
intake valve |
سوپاپ گاز |
admission port |
سوپاپ ورودی |
valve clearance |
لقی سوپاپ |
air intake |
سوپاپ هوا |
disc |
بشقاب سوپاپ |
valve guide |
هادی سوپاپ |
check valve |
سوپاپ یک طرفه |
rocker arm |
انگشته ی سوپاپ |
rocker arm |
چکش سوپاپ |
valve seat |
نشیمنگاه سوپاپ |
intake valve |
سوپاپ ورودی |
solenoid valve |
سوپاپ مغناطیسی |
valve lead |
تقدم سوپاپ |
plunge valve |
سوپاپ شناور |
tulip valve |
سوپاپ لولهای |
inlet valve |
سوپاپ ورودی |
positioned |
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو |