English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
coupling magent اهنربای اتصال
Other Matches
lifting megnet اهنربای بلندکننده بار اهنربای باربردار
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
bar magent اهنربای میلهای
electromagnet اهنربای مغناطیسی
corrector magnet اهنربای تعدیل کن
mitis iron اهنربای میتیس
bar magent اهنربای قلمی
magnetic standard اهنربای استاندارد
permanent magnet اهنربای دائمی
electromagnet اهنربای برقی
induction cylinder اهنربای استوانهای
induction disk اهنربای صفحهای
permanent magnet اهنربای دائم
permanent magnet اهنربای همیشگی
electromagnet اهنربای الکتریکی
relay magnet اهنربای رله
field magnet اهنربای میدان
crane magent اهنربای جرثقیل
tractive magnet اهنربای بارکش
portative magnet اهنربای بارکش
lifting magnet اهنربای بارکش
closed footed magnet اهنربای چنبری
field magnet اهنربای مولد
homopolar magnet اهنربای همقطب
corrector magnet اهنربای مصحح
moving magnet اهنربای گردان
magnetic bar اهنربای قلمی
differential electromagnet اهنربای برقی تقابلی
compensating magnets اهنربای جبران کننده
bell shaped magnet اهنربای زنگ شتری
anomalous magnet اهنربای غیر عادی
ironclad magnet اهنربای جوشن دار
permanent magnet steel فولاد اهنربای دائمی
horseshoe magnet اهنربای نعل اسبی
moving magnet galvanometer گالوانومتر اهنربای گردان
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
moving magnet instrument دستگاه اندازه گیری اهنربای گردان
magnetized bar میله مغناطیس شده اهنربای قلمی
contacts یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
magneto اهنربای اتش زنه مولد مغناطیس الکتریکی
alnico الیاژی از اهن جهت ساخت اهنربای دائمی
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkages مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
electro magnet اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals محل اتصال پیچ اتصال
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
terminal محل اتصال پیچ اتصال
leads قطب اتصال سیم اتصال
lead قطب اتصال سیم اتصال
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
suspensions اتصال
fitting اتصال
v joint اتصال "وی "
conjunction اتصال
suspension اتصال
nexus اتصال
attaching اتصال
attaches اتصال
attach اتصال
conjunctions اتصال
connector اتصال
joint اتصال
connection line خط اتصال
continuity اتصال
juncture اتصال
contacted اتصال
coupling اتصال
contacting اتصال
bounding اتصال
scarfs اتصال
contacts اتصال
scarf اتصال
coitus اتصال
single u butt weld اتصال لب به لب "یو"
conjuncture اتصال
unions اتصال
butt joint riveting اتصال لب به لب
network اتصال
jump joint اتصال لب به لب
tie down اتصال
concatenate اتصال
fusions اتصال
bonding اتصال
colligation اتصال
seam خط اتصال
seams خط اتصال
clutch dog فک اتصال
tie line خط اتصال
networks اتصال
connectivity اتصال
binding اتصال
hitch اتصال
bindings اتصال
hitched اتصال
hitches اتصال
abjoint بی اتصال
abutment اتصال
symphysis اتصال
butt joint اتصال لب به لب
hitching اتصال
connect node کد اتصال
union اتصال
fusion اتصال
cutter link اتصال
junction اتصال
inosculation اتصال
wiring اتصال
connexions اتصال
interconnection اتصال
interconnetion اتصال
junctions اتصال
connection اتصال
lap joint اتصال لب به لب
link اتصال
incorporation اتصال
single u butt joint اتصال لب به لب "یو"
lead wire خط اتصال
contact اتصال
law of continvity اتصال
internal connection اتصال داخلی
joint length طول اتصال
conjunction اتصال اقتران
joining point نقطه اتصال
jack box جعبه اتصال
join clip گیره اتصال
short-circuit اتصال کوتاه
phase to phase short circuit اتصال فاز
pin contact اتصال سنجاقی
conjunctions اتصال اقتران
short-circuits اتصال کوتاه
link bar میله اتصال
link belt تسمه اتصال
arris fillet joint اتصال فرنگی
idle junction اتصال ازاد
overlap joint اتصال نیمانیم
outer connection اتصال خارجی
open circuit اتصال باز
automatic drop اتصال خودکار
balanced circuit اتصال سیمتریک
ball joint توپی اتصال
parallel connection اتصال موازی
line to line fault اتصال کوتاه خط به خط
connecting اتصال دهنده
interconnection scheme نقشه ی اتصال
interconnection اتصال میانی
zig zag connection اتصال زیگزاگی
interconnected star اتصال زیگزاگی
acondylose منفصل بی اتصال
acondylous منفصل بی اتصال
adaptor piece حلقه اتصال
idle trunck خط اتصال ازاد
joint pin خار اتصال
position coupling key کلید اتصال
accolade خط اتصال اکولاد
accolades خط اتصال اکولاد
jack انبر اتصال
jacks انبر اتصال
rabbet joint اتصال دو راهه
floating فاقدوسیله اتصال
double junction اتصال مضاعف
program chaining اتصال برنامه
receptacles سیم اتصال
receptacle سیم اتصال
lighting outlet اتصال نور
series connection اتصال سری
series connection اتصال زنجیری
series connection اتصال دنبالهای
sealing joint اتصال اب بندی
saltus تفرق اتصال
lead wire سیم اتصال
sacrfing اتصال قلمتراشی
riveted joint اتصال پرچ
interconnected اتصال به یکدیگر
lap joint اتصال رویهم
junction potential پتانسیل اتصال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com