Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (7 milliseconds)
English
Persian
forging burst
اهنگری انفجاری
Other Matches
one hook
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
first fire mixture
خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
drop froge
اهنگری کردن حدیدهای اهنگری حدیدهای
smithery
اهنگری
smithies
اهنگری
smithy
اهنگری
smith's shop
اهنگری
smithcraft
اهنگری
forging
اهنگری
eruptive
انفجاری
volcanic
انفجاری
eruptional
انفجاری
blanker
حدیده اهنگری
forgeability
قابلیت اهنگری
forges
اهنگری کردن
crucible
بوته اهنگری
black smith, hand hammer
چکش اهنگری
black smiths, sledge hammer
پتک اهنگری
drop forging
اهنگری سقوطی
buldozer
کوره اهنگری
buldozer
ماشین اهنگری
forges
کوره اهنگری
forgeable
قابل اهنگری
sledges
چکش اهنگری
vise
گیره اهنگری
tuyere
دهانه دم اهنگری
swage
سنبه اهنگری
stithy
دکان اهنگری
sledge
چکش اهنگری
smith's shop
کارگاه اهنگری
smith
اهنگری کردن
forging grade steel
فولاد اهنگری
furnace forge
اهنگری کورهای
crucibles
بوته اهنگری
forging crack
اهنگری شکافی
forge
اهنگری کردن
explosive bolt
سه راهی انفجاری
bursting charge
بار انفجاری
burst force
نیروی انفجاری
detonating cord
فتیله انفجاری
demolition belt
کمربند انفجاری
explosive train
فتیله انفجاری
ignitor
فتیله انفجاری
explosive welding
جوشکاری انفجاری
booby-trapped
تله انفجاری
primacord
فتیله انفجاری
explosive bolt
پیچ انفجاری
explosive power
توان انفجاری
explosive rivet
پرچ انفجاری
shrapnel shell
گلوله انفجاری
destructor
چاشنی انفجاری
brisance
ضربه انفجاری
shrapnel
گلوله انفجاری
booby trap
تله انفجاری
blooms
رشد انفجاری
bloomed
رشد انفجاری
bloom
رشد انفجاری
booby-trap
تله انفجاری
booby-traps
تله انفجاری
booby-trapping
تله انفجاری
blasting fuse
اتشباری انفجاری
blasting fuze
ماسوره انفجاری
fireball
گلوله انفجاری
detonating fuse
فیوز انفجاری
blow out fuse
فیوز انفجاری
fireballs
گلوله انفجاری
blasting gelatin
ژلاتین انفجاری
smithies
فلز فروشی اهنگری
forge pig iron
اهن خام اهنگری
forged steel
فولاد اهنگری شده
cold pressed forging
اهنگری فشاری سرد
open die forging
اهنگری حدیده ازاد
hollow forge
اهنگری کردن مجوف
hot forge
اهنگری کردن گرم
hot working brass
برنج قابل اهنگری
smithy
فلز فروشی اهنگری
drop hammer
پتک خودکار اهنگری
black smiths, top swage
قالب و سنبه اهنگری
drop hammer die
حدیده اهنگری گرم
hot forging die
حدیده اهنگری گرم
drop forging press
پرس اهنگری حدیدهای
drop press
پتک خودکار اهنگری
anvil block
سندان مخصوص اهنگری
swage
قالب یا پرس اهنگری
forge
ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
forges
ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
cold swage
اهنگری کردن در حالت سرد
forging
قطعه اهنگری کوره کاری
booby trap
تله انفجاری کردن
plaster charge
خرج انفجاری افشان
booby-trap
تله انفجاری کردن
mining effect
اثر انفجاری مین
combination circuit
مدار انفجاری مرکب
booby-trapped
تله انفجاری کردن
booby-trapping
تله انفجاری کردن
booby-traps
تله انفجاری کردن
explosive forming
شکل دادن انفجاری
trap mine
مین تله انفجاری شده
destructor
منفجر کننده عامل انفجاری
actuate
به کارانداختن سیستم انفجاری مین
boobytrapped mine
مین تله انفجاری شده
three square
سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
render safe
بی اثرکردن مین یا وسایل انفجاری یا بمب
weapon alpha
نوعی خرج انفجاری عمقی موشکی
chug
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
egg
بمب انفجاری قوی که بوسیله هواپیماپرتاب میشود
chugged
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugging
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
sticky charge
خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
chugs
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
sympathetic detonation
انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
monroe effect
اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
fire ball
گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com