Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (7 milliseconds)
English
Persian
artiste
اوازه خوان یا رقاص
artistes
اوازه خوان یا رقاص
Other Matches
cantatrice
زن اوازه خوان
chorister
اوازه خوان جزو دسته خوانندگان
choristers
اوازه خوان جزو دسته خوانندگان
terpsichorean
رقاص
coryphee
رقاص
dancer
رقاص
dancers
رقاص
balance wheel
رقاص ساعت
terpsichore
رقاص رقص
jigger
رقاص رامشگر
hoofer
رقاص حرفهای
nautch
که دران رقاص میرقصند
funambulist
رقاص یا بازیگرروی بند
She portrays a dancer in the film.
او
[زن]
نقش یک رقاص
[زن]
را در فیلم بازی می کند.
hear say
اوازه
bruit
اوازه
air
اوازه
reputation
اوازه
reputations
اوازه
renown
اوازه
news
اوازه
fame
اوازه
aired
اوازه
buzzes
اوازه
buzzed
اوازه
buzz
اوازه
buzzing
اوازه
airs
اوازه
famous
بلند اوازه
propaganda
اوازه گری
repute
اوازه داشتن
sextets
نغمه شش سازه یا شش اوازه
sextet
نغمه شش سازه یا شش اوازه
sextette
نغمه شش سازه یا شش اوازه
lip reader
لب خوان
recitalist
تک خوان
table
خوان
tabling
خوان
tabled
خوان
tables
خوان
soloists
تک خوان
soloist
تک خوان
an omnivorous reader
<idiom>
خر خوان
optical reader
نور خوان
optical character reader
کاراکترنوری خوان
night raven
مرغ شب خوان
gleeman
حماسه خوان
gospeller
انجیل خوان
threnodist
مرثیه خوان
lamenter
مرثیه خوان
page reader
صفحه خوان
peayer
دعا خوان
tape reader
نوار خوان
sopranist
ششدانگ خوان
sopranist
زیر خوان
songster
غزل خوان
songster
اواز خوان
scrimmager
رجز خوان
yodeler
اواز خوان
psalmist
مزمور خوان
prelector
خطابه خوان
prayerful
نماز خوان
songstress
زن اواز خوان
phrenologist
جمجمه خوان
mark sense reader
نشان خوان
film reader
فیلم خوان
epistoler
رساله خوان
character reader
دخشه خوان
crooner
اواز خوان
mourner
نوحه خوان
braggarts
رجز خوان
studious
کتاب خوان
braggart
رجز خوان
card reader
کارت خوان
singer
اواز خوان
singers
اواز خوان
ballad singer
تصنیف خوان
badge reader
نشانه خوان
epistler
رساله خوان
epigraphist
کتیبه خوان
document reader
سند خوان
weeper
نوحه خوان
crooners
اواز خوان
mourners
نوحه خوان
decoder
رمز خوان
studious
درس خوان
singin bird
پرنده اواز خوان
triller
اواز خوان باتحریر
buskers
آواز خوان دورهگرد
major-domos
نافر خوان سالار
major-domo
نافر خوان سالار
major domo
نافر خوان سالار
busker
آواز خوان دورهگرد
references
کتاب بس خوان بازگشت
reference
کتاب بس خوان بازگشت
paper tape reader
نوار کاغذی خوان
psalmodist
زبور خوان مزمورسرا
optical character reader
دخشه خوان نوری
lay clerk
سرود خوان کلیسا
disk drive head
نوک دیسک خوان
optical mark reader
علامت نوری خوان
optical mark reader
نشان خوان نوری
optical mark reader
علامت خوان نوری
optical page reader
صفحه نوری خوان
cantor
اواز خوان مذهبی
beadsman
فاتحه خوان مزدور
chanter
سرود خوان کلیسا
magnetic tape reader
نوار مغناطیسی خوان
threnodist
روضه خوان مرثیه نویس
The singer made some recordings ,.
آوازه خوان چند صفحه پرکرد
natural philosopher
فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
omr
را با علامت خوان نوری تشخیص میدهد و وارد کامپیوتر میکند
optical
قابل تشخیص باشند توسط علامت خوان نوری و وارد کامپیوتر شوند
peripheral
وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
background
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
backgrounds
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
interactive video
سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
leading edge
اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
like father like son
پسر کو ندارد نشان از پدر توبیگانه خوان و مخوانش پسر
auto
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
autos
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
disk operating system
کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
wand
دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wands
دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
turnaround document
متن چاپی از کامپیوتر و ارسال به کاربربرگردانده شده با کاربر با یادداشتها جدید یا اطلاعات روی آن که توسط متن خوان قابل خواندن است
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
optical
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
CDs
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CD
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com