Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
he went there in black
اوبا جامه سیاه انجا رفت
Other Matches
dress guard
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
basalt
نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouettes
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouette
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin
رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
crape
نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
smutted whcat
گندم سیاه یا زنگ سیاه
black hole
حفره سیاه چاله سیاه
bold face
طرح سیاه حرف سیاه
black holes
حفره سیاه چاله سیاه
sable
رنگ سیاه لباس سیاه
sables
رنگ سیاه لباس سیاه
ethiops
سیاب سیاه جیوه سیاه
therof
از انجا
so far forth
تا انجا
there
به انجا
i know that place by sight
انجا را
whereon
در انجا
wherefrom
که از انجا
thereat
در انجا
thither
انجا
there
انجا
yonder
انجا
whence
که از انجا چه جا
wherever
انجا که
thence
از انجا
thither
به انجا
as far as possible
تا انجا که میشد
here and there
اینجا انجا
away
مرتبا از انجا
thenceforward
از انجا ببعد
as for as i know
تا انجا که من میدانم
for a iknow
تا انجا که می دانم
it is not half bad
انجا بداست
it is impossible to live there
در انجا میسرنیست
as far as possible
تا انجا که بتوان
we used to play there
ما انجا بازی میکردیم
whereat
که بدان جهت که در انجا
i went there particularly to
یک کاره انجا رفتم
i went there in my own
شخصا` انجا رفتم
within living memory
تا انجا که مردمان زنده
i stayed there for days
سه روز انجا ماندم
i did not find a there
کسی را در انجا نیافتم
there
دراین موضوع انجا
he no longer went there
دیگر انجا نرفت
stay there till i return
انجا بمانیدتامن برگردم
there was not a soul
ذی نفسی انجا نبود
iam a to go there
از رفتن به انجا خجالت می کشم
at the top of one's bent
تا انجا که می توان تحمل کرد
the population is stationary
شماره نفوس انجا کم وزیادنمیشود
see if he is still there
به بیند او هنوز انجا است یانه
i put the population at 0000
نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
hydropath establishment
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydrotherapeutic
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
limbers
ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
to ring the changes
کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
fitting shop
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
load line
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
passing lane
فاصله بین دو یار که میتوان از انجا توپ را پاس داد
black body radiation
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
paper white monitor
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
night dress
جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
i am very keen on going there
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
barnstorm
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
weeds
جامه
transvestite
زن جامه
costume
جامه
costumes
جامه
transvestites
زن جامه
tog
جامه
apparel
جامه
togs
جامه
rig
جامه
rigged
جامه
livery
جامه
liveries
جامه
swallow tail coat
جامه شب
monkhood dress
جامه
outwall
جامه
raiment
جامه
vesture
جامه
rigs
جامه
overclothes
جامه رو
toggery
جامه
habit
جامه
garments
جامه
thing
جامه
habits
جامه
costume
جامه
costumes
جامه ها
garment
جامه
suit
جامه
suited
جامه
suits
جامه
statitizing
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
it is impossible to live there
نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
to wear mourning
جامه ماتم
valises
جامه دان
small cloths
جامه بچگانه
caddis
جامه ژنده
wooled
جامه پشمی
night clothes
جامه خواب
undress
جامه معمولی
furs
جامه خزدار
gears
الات جامه
fur
جامه خزدار
geared
الات جامه
gear
الات جامه
fatigue dress
جامه بیگاری
undressing
جامه معمولی
women's dres
جامه زنان
undresses
جامه معمولی
golds
جامه زری
undies
زیر جامه
evite
زن کم جامه پوش
the outward man
جامه یا تن ادمی
valise
جامه دان
proper dress
جامه شایسته
proper dress
جامه زیبا
kimonos
جامه ژاپنی
samite
جامه زربفت
change of clothes
جامه واگردان
tog
جامه پوشاندن
cilice
جامه مویی
sadly dressed
جامه غم پوشیده
kimono
جامه ژاپنی
disfrock
جامه از تن در اوردن
hosiery
جامه کش باف
linen
جامه زبر
print dress
جامه چیت
night gown
خواب جامه
dishabille
جامه خانگی
night suit
جامه خواب
suit case
جامه دان
oil coat
جامه مشمعی
smalls
جامه بچگانه
caddice
جامه ژنده
luggage
جامه دان
portmanteau
جامه دان
portmanteaus
جامه دان
portmanteaux
جامه دان
weeds
جامه بوگی
nether garment
زیر جامه
necklines
یقهی جامه
garment
جامه رو رخت
gold
جامه زری
scarlet
سرخ جامه
garments
جامه رو رخت
habits
:جامه پوشیدن
suit
جامه
[کت و شلوار]
bed clothes
جامه خواب
knock about clothes
جامه کار
to habit
جامه پوشاندن
habit
:جامه پوشیدن
to
[get]
dress
[ed]
جامه پوشیدن
clothes
جامه لباس
purple
جامه ارغوانی
neckline
یقهی جامه
garb
جامه پوشانیدن به
habiliments
جامه ویژه
he wears a new suit to day
امروز جامه
incognita
با جامه مبدل
put ineffect
جامه عمل پوشاندن
materialises
جامه عمل بخودپوشیدن
materialising
جامه عمل بخودپوشیدن
materialize
جامه عمل بخودپوشیدن
materialized
جامه عمل بخودپوشیدن
materialised
جامه عمل بخودپوشیدن
dress
جامه بتن کردن
dresses
جامه بتن کردن
carry into effect
جامه عمل پوشاندن
put inpractice
جامه عمل پوشاندن
bundle up
جامه گرم دربرکردن
make something happen
جامه عمل پوشاندن
small clothes
جامه بچه گانه
put into effect
جامه عمل پوشاندن
materializes
جامه عمل بخودپوشیدن
materializing
جامه عمل بخودپوشیدن
trousseau
جامه یا رخت عروس
dressed inred
جامه سرخ پوشیده
dressed in scarlet
جامه سرخ پوشیده
riding habit
جامه سواری زنانه
riding habits
جامه سواری زنانه
trousseaux
جامه یا رخت عروس
flannel
جامه فلانل یاپشمی
flannels
جامه فلانل یاپشمی
kilts
جامه چین دار
habiliment
جامه استعداد فکری
disguises
جامه مبدل پوشیدن
luggage
جامه دان اثاثه
gown
جامه بلند زنانه
gowns
جامه بلند زنانه
rich clad
جامه فاخر پوشیده
finery
[formal]
جامه رسمی جشن
finery
[formal]
جامه پر زرق و برق
kilt
جامه چین دار
implement
جامه عمل پوشاندن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com