English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (2 milliseconds)
English Persian
she was shot for a spy اورابه تهمت جاروزی تیرباران کردند
Other Matches
He was sent to jail. اورابه زندان انداختند
they accused him of the ft اورابه دزدی متهم ساختند
he was promoted tobe colonel اورابه پایه سرهنگی رساندند
scandals تهمت تهمت زدن
scandal تهمت تهمت زدن
volleys تیرباران
volley تیرباران
volleying تیرباران
volleyed تیرباران
execute by shooting تیرباران کردن
death squads جوخهی تیرباران
death squad جوخهی تیرباران
shoot down تیرباران کردن
shoot تیرباران کردن
shoots تیرباران کردن
fusillade شلیک متوالی تیرباران
he was shot for a spy او به جرم جاسوسی تیرباران شد
pepper فلفل زدن به تیرباران کردن
peppering فلفل زدن به تیرباران کردن
peppers فلفل زدن به تیرباران کردن
shootings تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
shooting تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
dead line خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
he was refused employment کردند
they proclaimed him sovereign اعلان کردند
they mulcted him او را جریمه کردند
The trees are in bloom . درختها گه کردند
they put their heads together با هم مشورت کردند
they had words باهم نزاع کردند
They escaped under cover of darkness. درتاریکی شب فرار کردند
potsdom agreement تاکید وتشریح کردند
They greeted each other. با هم سلام وتعارف کردند
They pinched my keys. کلیدهایم رابلند کردند
what a ready welcome i found! چه حسن استقبالی از من کردند !
they put up a good fight جنگ خوبی کردند
It was required of me . They imposed it on me . آنرا به من تکلیف کردند
he was sent to england به انگلیس اعزام کردند
slandering تهمت
slandered تهمت
slander تهمت
scandal تهمت
accusal تهمت
imputative تهمت زن
false allegation تهمت
false accusation تهمت
delator تهمت زن
delation تهمت
scandals تهمت
slanders تهمت
libeled تهمت
accusations تهمت
to stab in the back تهمت
information تهمت
recrimination رد تهمت
recriminations رد تهمت
defamation تهمت
libels تهمت
accusation تهمت
slur تهمت
libelled تهمت
libeling تهمت
slurred تهمت
slurring تهمت
libel تهمت
slurs تهمت
libelling تهمت
its was extended مدت اعتبارانرا دراز کردند
He was deported from Iran. اورااز ایران اخراج کردند
The kids stamped on the ants . بچه ها مورچه را با لگه له می کردند
They beat each other black and blue. همدیگر را خونین ومالین کردند
They were talking in Spanish . بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
they poured toward that city سوی ان شهر هجوم کردند
the house was highly rated خانه رازیاد تقویم کردند
His path was strewn with flowers . مقدم اورا گلباران کردند
they were made one یعنی باهم عروسی کردند
They changed seats . صندلی هایشان را با هم عوض کردند
bombers raided the city بمب افگن ها ان شهررابمباران کردند
imputative تهمت امیز
mudslinger تهمت زدن
stigmatist در معرض تهمت
libelant تهمت زننده
criminal allegation تهمت جزائی
recrimination تهمت متقابل
accusing تهمت آمیز
traducer تهمت زن مفتری
libellant تهمت زننده
stigmatic در معرض تهمت
incriminating تهمت زدن به
accuse تهمت زدن
accuses تهمت زدن
scandalised تهمت ناروازدن به
scandalises تهمت ناروازدن به
scandalising تهمت ناروازدن به
scandalize تهمت ناروازدن به
scandalized تهمت ناروازدن به
scandalizes تهمت ناروازدن به
scandalizing تهمت ناروازدن به
incriminates تهمت زدن به
incriminated تهمت زدن به
incriminate تهمت زدن به
tax ملامت تهمت
taxed ملامت تهمت
taxes ملامت تهمت
recriminations تهمت متقابل
abusive تهمت تعدی
noise شایعه و تهمت
noises شایعه و تهمت
to badmouth تهمت زدن
calumnies بهتان تهمت
calumny بهتان تهمت
slander تهمت زدن
appellant تهمت زننده
counter charge تهمت متقابله
countercharge تهمت متقابله
counterenarge تهمت متقابله
criminative تهمت امیز
accusant تهمت زننده
accusers تهمت زننده
accuser تهمت زننده
slanders تهمت زدن
slander تهمت یا افترا
slandered تهمت یا افترا
slandered تهمت زدن
calumnious تهمت زننده
slandering تهمت یا افترا
slandering تهمت زدن
slanders تهمت یا افترا
inculpatory تهمت امیز
Fatimid [پادشاهان اسلامی که در مصر حکومت می کردند.]
We sent for the doctor. برای ما این دکتر را صدا کردند.
The soldirs leg was amputated . پای سرباز را قطع کردند ( بریدند )
They searched the whole town . تمام شهر را گشتند ( جستجو کردند )
I had my car broken into last week. هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
He was framed. برایش پاپوش دوختند ( توطئه کردند )
he was engagedon probation بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
the exercised thier veto انها حق وتوی خود را اعمال کردند
he paid through the nose زیاد به او تحمیل کردند گوشش را بریدند
They shook hand and made up. با یکدیگر دست دادند وآشتی کردند
bombers raided the city بمب افگن هابران شهرحمله کردند
recriminative پس دهنده بد گویی یا تهمت
bring off از تهمت تبرئه شدن
bring a charge against someone به کسی تهمت زدن
to point the finger at somebody به کسی تهمت زدن
corinthian brass or bronze یکجور مفرغ که ازسیم و زرومس ترکیب می کردند
knickerbocker زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
inns of chancery عمارتی در لندن که بیشترشاگردانش حقوق در ان زندگی می کردند
They I got confused . آنقدر ازمن سؤال کردند که گیج شدم
Everybody condemned his foolish behaviour . همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
they howled the speaker down سخنگوراباجیغ وداد وادار به پایین امدن کردند
The bandits stripped him of all his belongines . دزدهای سر گردنه ( راهزنان ) اورا لخت کردند
inculpate تهمت زدن به مقصر دانستن
self accusation عمل تهمت زدن به خویشتن
task تهمت زدن تحمیل کردن
tasks تهمت زدن تحمیل کردن
trump up دروغ بافتن تهمت زدن
The planes pin- pointed the enemy targets . هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
The victors demanded unconditional surrender . فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
Shoppers were scrambling to get the best bargains. خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
smear word عنوان یا لقب اهانت امیز تهمت
allegation [against somebody] تهمت [اتهام] [در برابر کسی] [ قانون]
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea. من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
Our children have all left home now, but [except] [bar] one. همه بچه های ما خانه را ترک کردند به غیر از یکی.
The room is bare of furniture . این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
Boers سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
Boer سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
leet دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
Few reporters dared to enter the war zone. چندی از خبرنگاران جرأت کردند وارد منطقه جنگی بشوند.
volley bombing شلیک تیرباران شلیک کردن
myrmidon یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
to sue somebody for libel [slander] از کسی برای افترا [تهمت] شکایت کردن [حقوق]
mohock تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
lombards گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
Quantel شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
sabbatical year در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
Your slander is completely preposterous . تهمت وافترایی که می زنید بکلی مسخره وبی اساس است
generations کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
generation کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it. ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند [مخالفت کردند ] .
tripartite declaration of 0 اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
I had pins and needles in my legs. ساق پاهایم [در اثر خواب رفتگی] مور مور می کردند.
The husband and wife got into an argument . The husband and wife had an acrimonious exchange . زن و شوهر بگو مگوشان شد [بگو مگو کردند]
totems روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totem روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
brian kellogg پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند
incriminatory تهمت امیز اتهام امیز
locarno treaty بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
for two weeks جلسه دوهفته پس افتاد جلسه را به دوهفته بعدموکول کردند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com