English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
substituted service اوراق دعوی
Other Matches
perpetual bonds اوراق قرضه بدون مدت اوراق قرضه دائمی
restitution of conjugal rights دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
pretending دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretends دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretend دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
pleadings افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
paper اوراق
papering اوراق
papered اوراق
in quires اوراق
papers اوراق
papered اوراق بهادار
paper اوراق بهادار
secret papers اوراق سری
scrapper اوراق کننده
overhauls اوراق کردن
papering اوراق بهادار
overhauling اوراق کردن
overhauled اوراق کردن
overhaul اوراق کردن
papers اوراق بهادار
treasury bonds اوراق بهادارخزانه
bonds اوراق بهادار
securities اوراق بهادار
savings bond اوراق قرضه
document bills اوراق تجارتی
commercial papers اوراق تجارتی
commerical papers اوراق تجارتی
debenture اوراق قرضه
cannibalization اوراق کردن
disassemble اوراق کردن
obligations اوراق قرضه
obligation اوراق قرضه
government stock اوراق بهاداردولتی
bond اوراق قرضه
negotiable instruments اوراق بهادار
negotiable papers اوراق بهادار
scraps اوراق دورانداختن
scrapping اوراق دورانداختن
scrap اوراق دورانداختن
scrapped اوراق دورانداختن
printed matter اوراق چاپی
commercial bills اوراق تجارتی
draft اوراق بهادار
drafts اوراق بهادار
drafted اوراق بهادار
security market بازار اوراق بهادار
securities market بازار اوراق بهادار
securities department اداره اوراق بهادار
negotiable papers اوراق قابل انتقال
scrapped ماشین الات اوراق
overhauls اوراق کردن کامل
overhauling اوراق کردن کامل
overhauled اوراق کردن کامل
junk جنس اوراق وشکسته
overhaul اوراق کردن کامل
assumed portfolio اوراق بهادار مفروض
bearer securities اوراق بهادار بی نام
bill of oredit اوراق قرضه دولتی
government bonds اوراق قرضه دولتی
registered securities اوراق بهادار با نام
scraps خرده اوراق کردن
scraps نزاع اوراق کردن
scraps ماشین الات اوراق
scrapping خرده اوراق کردن
scrapping نزاع اوراق کردن
scrapping ماشین الات اوراق
scrapped خرده اوراق کردن
scrapped نزاع اوراق کردن
scrap خرده اوراق کردن
scrap ماشین الات اوراق
salvaging اوراق کردن وسایل
salvages اوراق کردن وسایل
salvaged اوراق کردن وسایل
salvage اوراق کردن وسایل
scrap نزاع اوراق کردن
preference bonds اوراق قرضه ممتاز
registered bond اوراق قرضه با نام
bond issue صدور اوراق قرضه
stock exchange بورس اوراق بهادار
government securities اوراق بهادار دولتی
scrapbooks دفتر اجناس اوراق
stock exchange بورس اوراق بهادار
stock exchanges بورس اوراق بهادار
portfolio موجودی اوراق بهادار
portfolios موجودی اوراق بهادار
scrapbook دفتر اجناس اوراق
brokers دلال اوراق بهادار
documents پرونده ها [اسناد] [اوراق]
junk bond اوراق قرضهی قمارآمیز
junk bonds اوراق قرضهی قمارآمیز
bourse [in a non-English-speaking country] بورس اوراق بهادار
broker دلال اوراق بهادار
brokered دلال اوراق بهادار
brokering دلال اوراق بهادار
loose-leaf دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
loose leaf دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
redemption مبادله اوراق بهادار با پول
archive ضبط اسناد و اوراق بایگانی
leafleted اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflet اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflets اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
ceded portfolio اوراق بهادار واگذار شده
leafleting اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
marketable securities اوراق بهادار قابل معامله
cannibalizes محل اوراق کردن وسایل
cannibalising محل اوراق کردن وسایل
transferable commercial instrument اوراق تجارتی قابل انتقال
transfer of portfolio انتقال موجودی اوراق بهادار
appraisement bond اوراق قرضه قابل تجدیدارزیابی
yield of bonds نرخ بازده اوراق قرضه
cannibalize محل اوراق کردن وسایل
cannibalized محل اوراق کردن وسایل
cannibalises محل اوراق کردن وسایل
cannibalised محل اوراق کردن وسایل
transferable securities اوراق بهادار قابل انتقال
scrappiness اوراق شدگی ستیزه جویی
cannibalizing محل اوراق کردن وسایل
issue [of something] [ID card or check] انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
To take something to pieces. دل وروده چیزی را در آوردن ( اوراق کردن )
leaflet bomb بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
pegging تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
The return on the bonds amounts to ... مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
over-the-counter trading of securities بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
outside market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
portfolio entry قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
bearer stock سهام و اوراق قرضه بدون نام
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
commercial paper اوراق و اسناد بهادار قابل انتقال
kerb market [British E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
bond discount تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
curb market [American E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
emissions انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emission انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
bondable قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
quotation قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
quotations قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
coupon payments منظورپرداختهای ثابت بابت بهره اوراق قرضه است
strife دعوی
pretension دعوی
pretensions دعوی
professions دعوی
profession دعوی
claimed دعوی
lawsuits دعوی
lawsuit دعوی
claiming دعوی
claim دعوی
quarrels دعوی
quarreling دعوی
quarreled دعوی
quarrel دعوی
quarrelled دعوی
quarrelling دعوی
suit at law دعوی
case دعوی
claims دعوی
cases دعوی
s.c همان دعوی
criminal action دعوی جزایی
desistement ترک دعوی
counterclaim دعوی متقابل
counter claim دعوی متقابل
cross action دعوی متقابل
withdrawal of a case استرداد دعوی
cause of claim منشاء دعوی
waiving a claim اسقاط دعوی
vexatious action دعوی ایذائی
the litigants طرفین دعوی
civil action دعوی مدنی
splitting a cause of action تجزیه دعوی
claim for restitution دعوی استرداد
set up claim to دعوی کردن
set off دعوی متقابل
subject of debate موضوع دعوی
right of action حق اقامه دعوی
retraxit استرداد دعوی
personal action دعوی منقول
party to a suit طرف دعوی
parties to a dispute اصحاب دعوی
parties of dispute اصحاب دعوی
jactation دعوی دروغ
object of claim خواسته دعوی
nullity proceeding دعوی بطلان
jactitation دعوی دروغ
possessory action دعوی مالکیت
lis mota شروع دعوی
personal action دعوی شخصی
hypothetical case دعوی فرضی
desistement انصراف از دعوی
restitution of conjugal rights دعوی تمکین
remedy sought by plaintiff خواسته دعوی
relinquishment of a claim اسقاط دعوی
acquittance ترک دعوی
relinquishment of a claim ترک دعوی
proceeding for damage دعوی خسارت
prime impression دعوی ابتدایی
prime impression دعوی بدوی
post litem motam پس از طرح دعوی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com