Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
hydrogen like orbital
اوربیتال هیدروژن مانند
Other Matches
hydrogen like atom
اتم هیدروژن مانند
dehydrogenize
هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
dehydrogenate
هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
hydric
هیدروژن دار وابسته به هیدروژن
catalytic hydrogenation
هیدروژن دار کردن کاتالیزوری هیدروژن دارشدن کاتالیزوری
dehydroisomerization
همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
hydrogenation
هیدروژن دار کردن هیدروژن دار شدن
orbital
اوربیتال
hybrid orbital
اوربیتال هیبریدی
atomic orbital
اوربیتال اتمی
molecular orbital
اوربیتال مولکولی
antibonding orbital
اوربیتال ضد پیوندی
bonding orbital
اوربیتال پیوندی
conservation of orbital symmerty
بقای تقارن اوربیتال
bonding molecular orbital
اوربیتال مولکولی پیوندی
spin orbit coupling
جفت شدن اسپین- اوربیتال
lowest unoccupied molecular orbital
پایینترین اوربیتال مولکولی اشغال نشده
highest occupied molecular orbital
بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده
l.u.m.o
orbital unoccupiedmolecular lowestپایینترین اوربیتال مولکولی اشغال نشده
homo
orbital occupiesmolecular highest بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده
hydrogen
هیدروژن
hydrodimerization
دوپارش با هیدروژن
tertiary hydrogen
هیدروژن 3 درجه
parahydrogen
هیدروژن پارا
hydrotreating
هیدروژن کاری
hydrogenolysis
هیدروژن کافت
hydrogenator
هیدروژن ساز
secondary hydrogen
هیدروژن 2 درجه
hydrogenate
هیدروژن دادن
active hydrogen
هیدروژن فعال
liquid hydrogen
هیدروژن مایع
hydrocracking
کراکینگ با هیدروژن
orthohydrogen
هیدروژن ارتو
hydrodimerization
دی مرشدن با هیدروژن
heydrogenize
هیدروژن دادن
acid hydrogen
هیدروژن اسیدی
hydrogenation
هیدروژن دهی
acid function
یون هیدروژن
hydrogen sulphide
سولفید هیدروژن
heavy hydrogen
هیدروژن سنگین
dehydrogenation
هیدروژن زدایی
hydro carbon
ترکیب هیدروژن و کربن
hydrogenation
عمل تبدیل به هیدروژن
sodium hydrogen carbonate
سدیم هیدروژن کربنات
sulphide
نمک یااسترسولفید هیدروژن
hydrogen depleted structure
ساختار هیدروژن زدوده
hydrogen flame detector
اشکارساز شعلهای هیدروژن
hydrodesulfurizing
گوگرد زدایی با هیدروژن
sulfide
نمک یااسترسولفید هیدروژن
tertiary hydrogen
هیدروژن نوع سوم
light hydrogen
هیدروژن سبک یا معمولی
pyrolytic dehydrogenation
هیدروژن زدایی تفکافتی
hydrogenate
دارای هیدروژن کردن
labile hydrogen
هیدروژن تند اثر
secondary hydrogen
هیدروژن درجه دوم
standard hydrogen electrode
الکتورد هیدروژن استاندارد
sodium monohydrogen carbonate
سدیم مونو هیدروژن کربنات
hydride
ترکیب هیدروژن دار هیدروکسید
dehydrocyclization
حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
bushbabies
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
hydrochloric
دارای هیدروژن و کلورین جوهر نمک
hydrogenate
سبب ترکیب چیزی با هیدروژن شدن
atomic hydrogen arc welding
جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
monad
ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
chlorinated hydrocarbon
ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
fossiliferous
فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate
لایه مانند ورقه مانند
pH
علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
adjustable wheel
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
proton
هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
hydrogen bonding
پیوند هیدروژنی
[ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن]
[در رنگرزی]
protons
هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
hydrogenize
با هیدروژن ترکیب کردن هیدروژنی کردن
womanlike
زن مانند
etc
و مانند آن
pipelike
نی مانند
plumelike
پر مانند
impish
جن مانند
blotchy
لک مانند
frothy
کف مانند
without an e.
بی مانند
similar
مانند
analogous
مانند
reediest
نی مانند
thready
نخ مانند
reedier
نی مانند
uniquely
بی مانند
goatish
بز مانند
fulidal
اب مانند
feathery
پر مانند
gypsiferous
گچ مانند
toughest
پی مانند
fluty
نی مانند
unapproachable
بی مانند
inimitable
بی مانند
unprecedented
بی مانند
tougher
پی مانند
unprecedentedly
بی مانند
plumose
پر مانند
floriform
گل مانند
tough
پی مانند
penniform
پر مانند
vide
مانند
reedy
نی مانند
analogue
مانند
encephaloid
مخ مانند
foggier
مانند مه
foggiest
مانند مه
foggy
مانند مه
etcetera
و مانند ان
similiar
مانند
tendinous
بی مانند
inapproachable
بی مانند
analog
مانند
anthoid
گل مانند
capitate
مانند سر
incomparable
بی مانند
analogues
مانند
arundinaceous
نی مانند
argillaceous
رس مانند
myrtle formed
اس مانند
argillaceous
گل مانند
lambdoid
مانند
aquiform
اب مانند
unique
بی مانند
string
نخ مانند
capillaceous
مانند نخ
and so on
و مانند ان
liplike
لب مانند
filiform
نخ مانند
mammilliform
مانند
threadlike
نخ مانند
castellated
دژ مانند
icily
یخ مانند
after the example of
مانند
unparalleled
بی مانند
unequalled
بی مانند
unequaled
بی مانند
nears
مانند
nearing
مانند
nearest
مانند
simulant
مانند
as
مانند
near
مانند
mammilary
مانند
near-
مانند
neared
مانند
nearer
مانند
pterygoid
بال مانند
disklike
صفحه مانند
puppyish
توله سگ مانند
cucullated
مانند خودیاباشلق
cystoid
مانند مثانه
deltoideus
مانند دال
dollish
عروسک مانند
discoidal
قرص مانند
dermoid
پوست مانند
dermoidal
پوست مانند
digitiform
انگشت مانند
puriform
چرک مانند
disclike
صفحه مانند
dermatoid
پوست مانند
discoid
صفحه مانند
pyramidic
اهرام مانند
dendriform
مانند درخت
deltoid
مانند دال
discoid
قرص مانند
discoidal
صفحه مانند
deiform
خدا مانند
parchmenty
پوست مانند
cuticular
پوست مانند
boll
برامدگی مانند
ceraceous
مانند موم
ceratoid
شاخ مانند
scalelike
فلس مانند
charry
زغال مانند
scabious
دله مانند
sanguineous
خون مانند
chondroid
غضروف مانند
sagittary
مانند تیر
saddlebacked
زین مانند
cicatricial
مانند اثرزخم
cinderous
خاکستر مانند
carunculate
مانند لحیمه
carneous
گوشت مانند
cancellate
شبکه مانند
bosomy
پستان مانند
sciuroid
سنجاب مانند
boxy
جعبه مانند
brach
تازی مانند
sciurine
سنجاب مانند
scalelike
ترازو مانند
bursiform
کیسه مانند
bursiform
کیف مانند
cadaveric
لاشه مانند
campanulate
زنگ مانند
canaliculate
ابراه مانند
saclike
کیسه مانند
butyric
کره مانند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com