English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English Persian
initial اولین امضاء
initialed اولین امضاء
initialing اولین امضاء
initialled اولین امضاء
initialling اولین امضاء
initials اولین امضاء
Other Matches
jurat گواهی امضاء وهویت امضاء کننده
first in first out صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود
fifo روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
fifo اولین صادره از اولین وارده
first strike اولین ضربت در اولین حمله
fifo که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود
signatures امضاء
ratification امضاء
cosignatory هم امضاء
sigil امضاء
signature امضاء
He signed with the letter امضاء با حرف او
blank signed cheque چک سفید امضاء
blank signed document سفید امضاء
john henry امضاء اصیل
subscribers امضاء کننده
subscriber امضاء کننده
signatories امضاء کننده
signatory امضاء کننده
monograph امضاء با یک حرف
monographs امضاء با یک حرف
signed امضاء شده
specimen signature نمونه امضاء
attestation تصدیق امضاء
signature امضاء کردن
undersign امضاء کردن
undersigned دارای امضاء
unsigned بدون امضاء
signatures امضاء کردن
signer امضاء کننده
john hancock امضاء اصیل
undersigned امضاء کننده زیر
attests تصدیق امضاء کردن
signatory صاحب امضاء امضایی
weŠthe undersigned ما امضاء کنندگان زیر
attesting تصدیق امضاء کردن
attested تصدیق امضاء کردن
attest تصدیق امضاء کردن
forgery امضاء سازی سند
signatories صاحب امضاء امضایی
forgeries امضاء سازی سند
blank check چک سفید امضاء شده
prontonotary متصدی امضاء احکام
john henry امضاء خود سخص
john hancock امضاء خود سخص
prothonotary متصدی امضاء احکام
i had it signed انرا به امضاء رساندم
single name paper سفته دارای یک امضاء
subscript زیر نویس امضاء
blank check چک امضاء شده وسفید
badge امضاء و علامت برجسته و مشخص
badges امضاء و علامت برجسته و مشخص
poison pen نامه بی امضاء وتوهین امیز
ideograph امضاء یا علامت مخصوص شخص
blank check چک امضاء شده بدون مبلغ
abusing a blank signed document سوء استفاده از سفید امضاء
To authenticate a signature. تصدیق امضاکردن ( گواهی امضاء )
Just sign here and leave at that . اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
endorsement in blank فهر نویسی به وسیله امضاء تنها
endorsements صحه امضاء حواله شرح پشت سند
I wI'll sign for (on behalf of)my brother. از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
On my way home. . . اگر سرم راببرند امضاء نخواهم کرد
endorsement صحه امضاء حواله شرح پشت سند
I shall not sign this contract in its present from (as it appears). این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
initiatory اولین
initials اولین
initialled اولین
initialling اولین
initialing اولین
initialed اولین
headmost اولین
initial اولین
first generation اولین سری
first salvo اولین رگبار
initialling اولین قسمت
first strike اولین ضربه
immediate destination اولین مقصد
initialling اولین یا در ابتدا
initials اولین یا در ابتدا
initials اولین قسمت
betimes در اولین فرصت
initialled اولین یا در ابتدا
initial اولین یا در ابتدا
second که پس از اولین می آید
seconded که پس از اولین می آید
seconding که پس از اولین می آید
initial اولین قسمت
initialed اولین قسمت
initialed اولین یا در ابتدا
initialing اولین قسمت
initialled اولین قسمت
initialing اولین یا در ابتدا
seconds که پس از اولین می آید
straight run pitch تفاله اولین تقطیر
dday اولین روزاغاز بکار
at first light در اولین روشنایی روز
at your earliest convenience در اولین فرصت مناسب
Go to the first crossroad. به اولین چهارراه بروید.
Go to the first crossroad. به اولین تقاطع بروید.
first light اولین طلیعه خورشید
first ionization potential پتانسیل اولین یونش
lifo last in first out اولین صادره از اخرین وارده
first offenders متخلف برای اولین بار
first offender متخلف برای اولین بار
homes اولین رکورد داده در فایل
for the first [last] time برای اولین [آخرین] بار
lifo اولین صادره ازاخرین وارده
CERN یس که www اولین آنجا اختراع شد
home اولین رکورد داده در فایل
filo اخرین صادره از اولین وارده
primary اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
standards اولین مگا بایت حافظه در PC.
standard اولین مگا بایت حافظه در PC.
January اولین ماه سال مسیحی
alphas اولین گونه یک محصول کامپیوتری
alpha اولین گونه یک محصول کامپیوتری
head اولین عنصر داده در لیست بودن
initialled اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
low sunday اولین یکشنبه بعد از عید پاک
ash wednesday اولین روز ایام روزهء مسیحیان
initials اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
delivery leadtime زمان تحویل اولین پارتی وسایل
drop cap حرف درشت اولین کلمه پاراگراف
initialing اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initial اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
delivery leadtime زمان تحویل اولین قسمت وسایل
initialed اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialling اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
ante-court [اولین صحن در خانه های بزرگ]
green run اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
prototype اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
geometric mean فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
second strike اولین حمله متقابله یا ضدحمله در یک جنگ اتمی
computed air release point نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
first down اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
prototypes اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
identities مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
honor امتیاز اولین نفر بودن درشروع بازی گلف
initials آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
innovation theory این نظریه اولین بار توسط جوزف شومپتر
initialed آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initialing آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initialling آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initialled آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
widow اولین خط یک پاراگراف که درانتهای یک صفحه متن تنهاقرار دارد
widows اولین خط یک پاراگراف که درانتهای یک صفحه متن تنهاقرار دارد
initial آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
debutant دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
ring لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
first offender کسی که برای اولین بار قانوناتخلف کرده است
first salvo اولین سری تیراندازی روی هدف دیگرانجام میشود
first offenders کسی که برای اولین بار قانوناتخلف کرده است
identity مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
peremptory undertaking تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
float فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
floated فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
floats فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
origins محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
execution محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
origin محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
master اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
mastered اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
masters اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
touchdown درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdowns درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
sectors سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
bachelor مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
Intel بیتی استفاده میکند که اولین بار در کامپیوترهای IBMPC به کار رفت
bachelors مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
sector سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
Windows . اولین نسل جدید ویندوز که حاوی امکانات OLE و کشیدن و قراردادن بود
daisy chain زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
COMPAQ شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
high اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
first fit تابع یا الگوریتمی که اولین و بزرگترین بخش از حافظه خالی را انتخاب میکند تا یک صفحه
highs اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
highest اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
origin writ ورقهای بود که در گذشته خواهان دعوی ان را یه عنوان اولین قدم در احقاق حق خود می خریدند
Boxing Day اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
prototypes اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
prototype اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
free carrier یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
IBM بزرگترین شرکت کامپیوتری در جهان که اولین سیستم بر پایه PC را روی پردازنده PC ایجاد کرد
Dutch barn [انباری به شکل سه گوش در قرن هفدهم و هجدهم میلادی که اولین بار توسط هلندی ها استفاده شد.]
International Modern [سبک مدرن بین المللی در معماری قرن بیست میلادی که اولین بار در آلمان استفاده شد.]
Cinoiserie [سبک معماری اروپایی از هنر سازه های چینی که اولین بار در قرن هفدهم میلادی استفاده شد.]
Babbage nelrhC Babbage مخترع انگلیسی اولین ماشین حساب خودکار و قالب اصلی کامپیوترهای دیجیتالی امروز
sherlu اولین برنامه زبان طبیعی که تجزیه و تحلیل نحوی ومعناشناسی را با معلومات جهان مجتمع کرده است
Intel شرکتی که اولین ریزپردازنده موجود را ساخت . و نیز پردازنده هایی ساختند که در IBMPC و کامپیوترهای سازگار استفاده میشود
conspicuious consumption مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
leading edge اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out. خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
back frow اولین شیار ایجاد شده توسط گاواهن که به شیار مرده معروف است
cyclic چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت به محل اولین بیت منتقل میشود
circulars چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد
circular چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد
boot اولین شیار دیسک راه اندازی روی فلاپی دیسک سازگار IBM
shift چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
last in , first out اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
shifted چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com