Total search result: 204 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
fifo |
اولین صادره از اولین وارده |
|
|
Search result with all words |
|
filo |
اخرین صادره از اولین وارده |
lifo |
اولین صادره ازاخرین وارده |
lifo last in first out |
اولین صادره از اخرین وارده |
Other Matches |
|
first in first out |
صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود |
fifo |
روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود |
first strike |
اولین ضربت در اولین حمله |
fifo |
که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود |
initiatory |
اولین |
headmost |
اولین |
initialled |
اولین |
initialling |
اولین |
initials |
اولین |
initialing |
اولین |
initialed |
اولین |
initial |
اولین |
initialled |
اولین یا در ابتدا |
initialed |
اولین قسمت |
initialed |
اولین امضاء |
initialling |
اولین قسمت |
initialling |
اولین امضاء |
first strike |
اولین ضربه |
initial |
اولین یا در ابتدا |
initialled |
اولین امضاء |
initialled |
اولین قسمت |
initialing |
اولین قسمت |
immediate destination |
اولین مقصد |
initial |
اولین قسمت |
first salvo |
اولین رگبار |
initialing |
اولین امضاء |
initialing |
اولین یا در ابتدا |
initialed |
اولین یا در ابتدا |
initialling |
اولین یا در ابتدا |
initial |
اولین امضاء |
betimes |
در اولین فرصت |
second |
که پس از اولین می آید |
seconded |
که پس از اولین می آید |
seconding |
که پس از اولین می آید |
seconds |
که پس از اولین می آید |
initials |
اولین قسمت |
initials |
اولین امضاء |
initials |
اولین یا در ابتدا |
first generation |
اولین سری |
Go to the first crossroad. |
به اولین چهارراه بروید. |
at first light |
در اولین روشنایی روز |
straight run pitch |
تفاله اولین تقطیر |
first ionization potential |
پتانسیل اولین یونش |
first light |
اولین طلیعه خورشید |
dday |
اولین روزاغاز بکار |
Go to the first crossroad. |
به اولین تقاطع بروید. |
at your earliest convenience |
در اولین فرصت مناسب |
Lilos |
اخرین صادره از اخرین وارده |
Lilo |
اخرین صادره از اخرین وارده |
primary |
اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم |
standard |
اولین مگا بایت حافظه در PC. |
standards |
اولین مگا بایت حافظه در PC. |
alpha |
اولین گونه یک محصول کامپیوتری |
January |
اولین ماه سال مسیحی |
CERN |
یس که www اولین آنجا اختراع شد |
alphas |
اولین گونه یک محصول کامپیوتری |
first offenders |
متخلف برای اولین بار |
for the first [last] time |
برای اولین [آخرین] بار |
home |
اولین رکورد داده در فایل |
first offender |
متخلف برای اولین بار |
homes |
اولین رکورد داده در فایل |
low sunday |
اولین یکشنبه بعد از عید پاک |
initialling |
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام |
initials |
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام |
drop cap |
حرف درشت اولین کلمه پاراگراف |
delivery leadtime |
زمان تحویل اولین قسمت وسایل |
ante-court |
[اولین صحن در خانه های بزرگ] |
delivery leadtime |
زمان تحویل اولین پارتی وسایل |
initialing |
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام |
ash wednesday |
اولین روز ایام روزهء مسیحیان |
initial |
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام |
head |
اولین عنصر داده در لیست بودن |
green run |
اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر |
initialled |
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام |
initialed |
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام |
first down |
اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس |
prototype |
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود |
prototypes |
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود |
computed air release point |
نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما |
geometric mean |
فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی |
second strike |
اولین حمله متقابله یا ضدحمله در یک جنگ اتمی |
identities |
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند |
initial |
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است |
debutant |
دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود |
widows |
اولین خط یک پاراگراف که درانتهای یک صفحه متن تنهاقرار دارد |
initialing |
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است |
identity |
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند |
innovation theory |
این نظریه اولین بار توسط جوزف شومپتر |
widow |
اولین خط یک پاراگراف که درانتهای یک صفحه متن تنهاقرار دارد |
initials |
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است |
initialed |
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است |
initialling |
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است |
honor |
امتیاز اولین نفر بودن درشروع بازی گلف |
first salvo |
اولین سری تیراندازی روی هدف دیگرانجام میشود |
initialled |
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است |
first offender |
کسی که برای اولین بار قانوناتخلف کرده است |
ring |
لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند |
first offenders |
کسی که برای اولین بار قانوناتخلف کرده است |
floats |
فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است |
float |
فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است |
floated |
فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است |
origins |
محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است |
execution |
محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است |
peremptory undertaking |
تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه |
origin |
محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است |
Intel |
بیتی استفاده میکند که اولین بار در کامپیوترهای IBMPC به کار رفت |
sectors |
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار |
masters |
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست |
mastered |
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست |
master |
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست |
touchdown |
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل |
sector |
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار |
bachelor |
مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود |
bachelors |
مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود |
touchdowns |
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل |
daisy chain |
زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین |
first fit |
تابع یا الگوریتمی که اولین و بزرگترین بخش از حافظه خالی را انتخاب میکند تا یک صفحه |
COMPAQ |
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود |
high |
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است |
Windows . |
اولین نسل جدید ویندوز که حاوی امکانات OLE و کشیدن و قراردادن بود |
highest |
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است |
highs |
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است |
prototypes |
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد |
origin writ |
ورقهای بود که در گذشته خواهان دعوی ان را یه عنوان اولین قدم در احقاق حق خود می خریدند |
prototype |
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد |
IBM |
بزرگترین شرکت کامپیوتری در جهان که اولین سیستم بر پایه PC را روی پردازنده PC ایجاد کرد |
Boxing Day |
اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند |
free carrier |
یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید |
International Modern |
[سبک مدرن بین المللی در معماری قرن بیست میلادی که اولین بار در آلمان استفاده شد.] |
Dutch barn |
[انباری به شکل سه گوش در قرن هفدهم و هجدهم میلادی که اولین بار توسط هلندی ها استفاده شد.] |
Cinoiserie |
[سبک معماری اروپایی از هنر سازه های چینی که اولین بار در قرن هفدهم میلادی استفاده شد.] |
sherlu |
اولین برنامه زبان طبیعی که تجزیه و تحلیل نحوی ومعناشناسی را با معلومات جهان مجتمع کرده است |
Babbage |
nelrhC Babbage مخترع انگلیسی اولین ماشین حساب خودکار و قالب اصلی کامپیوترهای دیجیتالی امروز |
Intel |
شرکتی که اولین ریزپردازنده موجود را ساخت . و نیز پردازنده هایی ساختند که در IBMPC و کامپیوترهای سازگار استفاده میشود |
conspicuious consumption |
مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی |
leading edge |
اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود |
cyclic |
چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت به محل اولین بیت منتقل میشود |
circulars |
چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد |
circular |
چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد |
back frow |
اولین شیار ایجاد شده توسط گاواهن که به شیار مرده معروف است |
boot |
اولین شیار دیسک راه اندازی روی فلاپی دیسک سازگار IBM |
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out. |
خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد . |
shifts |
چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد |
last in , first out |
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده |
shifted |
چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد |
shift |
چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد |
entry |
اولین دستور اجرا شده در تابع فراخوانده شده |
engels law |
ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت |
identities |
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند |
identity |
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند |
tree |
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود |
secondary |
در درجه دوم اهمیت یا کم اهمیت تر از اولین |
indirect |
روش آدرس دهی داده که اولین دستور به آدرس اشاره میکند که حاوی آدرس دوم است |
addressing |
روش آدرس دهی به داده که در آن اولین دستورالعمل به آدرس اشاره میکند که حاوی آدرس دوم است |
monrovia powers |
اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد |
floating |
علامت عددی در عدد کسری که با یک نقط ه پس از اولین رقم و بعد توان نشان داده میشود. تا همه اعداد به حالت استاندارد نمایش داده شوند |
moslem league |
اولین حزب پاکستان که درزمان حیات محمد علی جناح که رهبر ان بود مقتدرترین حزب پاکستان محسوب می شد |
ends |
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر |
ended |
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر |
end |
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر |
circulars |
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند |
circular |
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند |
kaldor criterion |
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی |
continental shelf |
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود |
prophet's green |
رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.] |
circulars |
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است |
circular |
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است |
quantity equation of exchange |
یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V |
outgoing |
صادره |
incoming |
وارده |
import |
کالای وارده |
actual total loss |
کل زیان وارده |
imported |
کالای وارده |
importing |
کالای وارده |
court order |
قرار صادره از دادگاه |
keyed in <past-p.> |
وارده از طریق کلید |
average particular |
خسارت وارده بر کشتی |
constructive total loss |
تخمین خسارت کل وارده |
treasury note |
اسکناس صادره از طرف خزانه |
magisterial |
صادره ازکلانتری یا دادگاه بخش |
export |
بیرون بردن کالای صادره |
exporting |
بیرون بردن کالای صادره |
exported |
بیرون بردن کالای صادره |
judicial writ |
نامه رسمی صادره از محکمه |
fractional damage |
خسارت وارده به قسمتی از وسیله |
injuries to head or face |
جراحات وارده به سرو صورت |
accident damage to property |
خسارت اتفاقی وارده بردارایی |
information |
اعلام جرم صادره از ناحیه مامورتعقیب |
decrees |
حکم صادره از محاکم نیروی دریایی |
decree |
حکم صادره از محاکم نیروی دریایی |
decreed |
حکم صادره از محاکم نیروی دریایی |
decreeing |
حکم صادره از محاکم نیروی دریایی |
zction for dammages |
اقدام برای دریافت خسارت وارده |
input |
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی |
inputted |
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی |
photon |
واحد شدت نور وارده بشبکیه چشم |
summary conviction |
حکم محکومیت صادره ازدادگاه بخش بدون دخالت هیات منصفه |
disaffirm |
دعوی سابق را به صلح ختم کردن نقض احکام صادره از دادگاهها |
contribution |
جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن |
contributions |
جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن |