English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
rudiment اولیه ابتدایی
Search result with all words
incipient اولیه مرحله ابتدایی
analytical engine ماشین محاسب مکانیکی که توسط Babbage Charles ایجاد شد که اصول اولیه کامپیوترهای دیجیتالی چند منظوره ابتدایی را پیاده کرد
initiator چاشنی اولیه خرج ابتدایی
Other Matches
Ideal City [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic data دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
dogmatic marxism مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
rudimentary ابتدایی
radicals ابتدایی
primitive ابتدایی
initials ابتدایی
initialling ابتدایی
preliminary ابتدایی
preliminaries ابتدایی
initial ابتدایی
fundamental ابتدایی
primary ابتدایی
elementary ابتدایی
infantile ابتدایی
radical ابتدایی
original ابتدایی
initialing ابتدایی
initialed ابتدایی
basics ابتدایی
basic ابتدایی
originals ابتدایی
primo ابتدایی
elementarily ابتدایی
initialled ابتدایی
graphics شکل ابتدایی
basic requisition number درخواست ابتدایی
lower courts محاکم ابتدایی
primary ابتدایی مقدماتی
grammar schools مدرسه ابتدایی
grammar school مدرسه ابتدایی
initial pressure فشار ابتدایی
grade school مدرسه ابتدایی
primitivization ابتدایی شدن
primary position موضع ابتدایی
abecedarian مبتدی ابتدایی
elementary gate دریچه ابتدایی
elementary function تابع ابتدایی
primer باستانی ابتدایی
elementary education اموزش ابتدایی
primers باستانی ابتدایی
primary education اموزش ابتدایی
protopathic sensitivity حساسیت ابتدایی
primitive society جامعه ابتدایی
elementary diagram نمودار ابتدایی
basic training تعلیمات ابتدایی
prime impression دعوی ابتدایی
prime color رنگ ابتدایی
initial velocity سرعت ابتدایی توپ
low-tech دارای فنآوری ابتدایی
muzzle velocity سرعت ابتدایی توپ
natives قالب اولی یا ابتدایی
native قالب اولی یا ابتدایی
initial fire request درخواست ابتدایی اتش
high velocity با سرعت ابتدایی زیاد
early German history تاریخ ابتدایی آلمان
prep مدرسه ابتدایی دبستان
primitive cell سلول واحد ابتدایی
incipience وضع مقدماتی ابتدایی
incipincy وضع مقدماتی ابتدایی
prototaxic mode شیوه ادراکی ابتدایی
infrastructure ساختار یا سرویس ابتدایی
developed muzzle velocity سرعت ابتدایی و حقیقی توپ
triploblastic دارای سه غشاء سلولی ابتدایی
twopenny کتاب اول ابتدایی بچه ها
microprocessor طرح قط عات ابتدایی در CPU
microprocessors طرح قط عات ابتدایی در CPU
comparative ve اشتباه نسبی سرعت ابتدایی
primary اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
skeletal code برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
basic حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basics حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
frameworks ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
grader جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
preprocess اجرای سازمان ابتدایی و پردازش ساده داده
framework ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
supercharge خرجی که حداکثر سرعت ابتدایی با ان بدست می اید
maps رسم یا نشان دادن روش ابتدایی صفحه کلید
map رسم یا نشان دادن روش ابتدایی صفحه کلید
cpu گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند
escapement تنظیم ابتدایی حرکات عمودی یک ورق کاغذ در چاپگر
microprogram مجموعه کامل ریز دستورات ابتدایی آماده در CPU
gastraea رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
gastrea رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
executing دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
germ layer یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
primitive تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2-
execute دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
executed دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
self- سیستمی که معمولاگ در هنگام شروع بررسیهای ابتدایی را انجام میدهد
executes دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
limit velocity حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
hypervelocity سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
NetBIOS که به برنامههای کاربردی امکان انجام عملیات ابتدایی روی شبکه میدهد.
interlude تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
rate بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rates بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
interludes تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
kernel توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
kernels توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
powering تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
adlib نوعی کارت صدا برای کامپیوترهای شخصی با نوارگردان ابتدایی و توابع MIDI
monitored برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
monitor برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
monitors برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
powers تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powered تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
assignment دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
adjunct register ثبات بیت که در آن بیتهای ابتدایی اطلاعات کنترلی و سایر بیتها در اختیار برنامه است
assignments دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
basics نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
basic نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
kernel تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
kernels تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
MDA استاندارد آداپتور ویدیو که در سیستمهای PC ابتدایی به کار می رفت و متن را خط وطی از ستون ها نمایش میدهد
initials اولیه
basics اولیه
initialling اولیه
primary اولیه
preliminary اولیه
primitive اولیه
early اولیه
earliest اولیه
primal اولیه
elementary اولیه
dispersion اولیه
primeval اولیه
initialed اولیه
fundamental اولیه
preliminaries اولیه
rudimentary اولیه
initialing اولیه
initialled اولیه
basic اولیه
first generation اولیه
raw اولیه
initial اولیه
hand-held کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
elementary cell پیل اولیه
prime نخستین اولیه
velocity سرعت اولیه
input stage طبقه اولیه
input tape نوار اولیه
drawing key طرح اولیه
basic requisition number درخواست اولیه
velocities سرعت اولیه
parent یکان اولیه
feed stock مواد اولیه
input reactance راکتانس اولیه
input signal سیگنال اولیه
original نسخه اولیه
outline agreement توافق اولیه
originals نسخه اولیه
basic data اطلاعات اولیه
basic size اندازه اولیه
basic speed سرعت اولیه
input transformer ترانسفورماتور اولیه
layouts طرح اولیه
primery voltage ولتاژ اولیه
input translator مترجم اولیه
input voltage ولتاژ اولیه
cogging train مسیر اولیه
input unit واحد اولیه
layout طرح اولیه
input terminal ترمینال اولیه
initial speed سرعت اولیه
primed نخستین اولیه
input speed سرعت اولیه
basic standard استاندارد اولیه
input time زمان اولیه
primes نخستین اولیه
integral تابع اولیه
breaking down train راه اولیه
input current جریان اولیه
input attenuation میرائی اولیه
input coordinate مختصات اولیه
initial strength استحکام اولیه
input coupling تزویج اولیه
initial reserves ذخایر اولیه
initial point نقطه اولیه
initial mass جرم اولیه
initial level سطح اولیه
initial cost هزینه اولیه
input circuit مدار اولیه
initial value مقدار اولیه
input capacitor خازن اولیه
input admittance ادمیتانس اولیه
input attenuation دمفونگ اولیه
initialize مقداردهی اولیه
input capacitance فرفیت اولیه
initial velocity سرعت اولیه
initial condition شرط اولیه
initial condition شرایط اولیه
initial capital سرمایه اولیه
input function تابع اولیه
input gap فاصله اولیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com