Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (10 milliseconds)
English	Persian
cluster	اویز چند شاخه
cluster bomb	اویز چند شاخه
cluster bombs	اویز چند شاخه
clusters	اویز چند شاخه
Other Matches
hierarchical communications system	شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate	از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
ramify	شاخه شاخه شدن
branches	شاخه شاخه شدن
branch	شاخه شاخه شدن
forkedly	بطور شاخه شاخه
arborization	شاخه شاخه شدگی
suspensions	اب اویز
leptopel	اب اویز
earring	اویز
crystal pendant	اویز
hanging	اویز
suspension	اویز
suspension	اب اویز
fuchsia	گل اویز
lady's eardrop	گل اویز
ear ring	اویز
ear drop	گل اویز
suspensions	اویز
fuchsias	گل اویز
stringers	اویز
stringer	اویز
dog leg	شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
gadarene	حلق اویز
combination fixture	اویز مرکب
grab rope	طناب اویز
fixture wire	سیم اویز
fly net	چشم اویز
pendants	اویز شده
electrolier	اویز چلچراغی
hat tree	کلاه اویز
cirrous	دارای اویز
pendant	اویز شده
cirrus	اویز ضمیمه
lobule	اویز کوچک
lappet	دامن اویز
lobar	اویز دار
catting pendant	بند اویز
overhang	رواویز پیش اویز
biloculate	دارای دو اویز کوچک
biloicular	دارای دو اویز کوچک
catenary suspension	اویز انداری زنجیرهای
coat hook	قلاب رخت اویز
catting pendant	بند اویز لنگر
hanging rod	میله رخت اویز
lobulation	اویز یانرمه کوچک
overhangs	رواویز پیش اویز
bifurcate	چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
lobe	اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobes	اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
receding leg	شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
limbless	بی شاخه
plugging	دو شاخه
ramulose	شاخه شاخه
ramulous	شاخه شاخه
plug	دو شاخه
nibs	شاخه
bough	شاخه
boughs	شاخه
plugs	دو شاخه
nib	شاخه
branch lines	شاخه
branch line	شاخه
acaulescent	بی شاخه
Br	شاخه
trifurcation	سه شاخه
trifid	سه شاخه
furcate	شاخه شاخه
nid	شاخه
virga	شاخه
three way	سه شاخه
knag	ته شاخه
intersection leg	شاخه
branch cutter	شاخه بر
connection plug	دو شاخه
ramus	شاخه
bifurcation	شاخه
embranchment	شاخه
branches	شاخه
forking	شاخه
limb	شاخه
fork	سه شاخه
limbs	شاخه
fork	شاخه
pin	در شاخه
branch	شاخه
variations	شاخه
variation	شاخه
forking	سه شاخه
arm	شاخه
doddered	بی شاخه
pinning	در شاخه
pinned	در شاخه
sprayed	شاخه کوچک
branches	شاخه دراوردن
outbranch	شاخه گستردن
linear portion	شاخه خطی
passerine	شاخه نشین
coppice	شاخه زاد
coppices	شاخه زاد
easing out line	شاخه شل کننده
spraying	شاخه کوچک
female plug	دو شاخه ماده
spray	شاخه کوچک
alleyways	شاخه ماز
fork of ... river	شاخه رودخانه ...
forked	شاخه دار
alleys	شاخه ماز
alley	شاخه ماز
insessorial	شاخه نشین
intersection leg	شاخه یک همبر
gray ramus	شاخه خاکستری
lamin	شاخه پردهای
lamina	شاخه پردهای
sprays	شاخه کوچک
provine	شاخه خوابانده
ram's horn hook	قلاب دو شاخه
Dont break that branch off.	آن شاخه رانشکن
blind alley	شاخه بن بست
wing	شاخه شعبه
grain	شاخه چنگال
line of business	شاخه پیشه
division	شاخه [دانشی]
area	شاخه [دانشی]
field	شاخه [دانشی]
branch	شاخه [دانشی]
blind alleys	شاخه بن بست
viminal	شاخه دهنده
ramiform	شاخه مانند
link	شاخه رابط
ramify	شاخه دادن
ramify	شاخه بستن
branch	شاخه دراوردن
secateur	شاخه قطع کن
spriggy	شاخه دار
subshrub	شاخه کوچک
three arm protractor	نقاله سه شاخه
tow level forked junction	دو شاخه ناهمکف
tow level forked junction	دو شاخه دو ترازه
traverse leg	شاخه پیمایش
triradiate	سه شاخه سه شعاعی
twigged	شاخه دار
twiggy	شاخه دار
twing	شاخه کوچک
offshoots	شاخه نورسته
prong	شاخه رودیانهر
battery charging plug	دو شاخه باتری پر کن
bifurcate	دو شاخه شدن
sprouts	جوانه شاخه
sprouted	جوانه شاخه
biramous	دارای دو شاخه
tributaries	شاخه انشعاب
branchy	شاخه دار
sprout	جوانه شاخه
banana pin	دو شاخه رادیو
sprigs	شاخه کوچک
ramifications	شاخه شاخگی
offshoot	شاخه نورسته
topper	شاخه زن سوهان
toppers	شاخه زن سوهان
ramification	شاخه شاخگی
affluent	شاخه رود
arborescent	شاخه مانند
winging	شاخه شعبه
sprig	شاخه کوچک
branching	شاخه گزینی
branchlet	شاخه کوچک
cable connector	دو شاخه کابل
crotches	تیر دو شاخه
tuning fork	دو شاخه صوتی
tuning forks	دو شاخه صوتی
tributaries	شاخه رود
tributary	شاخه رود
disbranch	بی شاخه کردن
prongs	شاخه رودیانهر
twigs	: شاخه کوچک
crotch	تیر دو شاخه
distributary	رود شاخه
boughed	شاخه دار
twig	: شاخه کوچک
dog leg	شاخه فرعی
tributary	شاخه انشعاب
tine	نوک شاخه یاسیخ
legs	شاخه مسیر حرکت
strick	شاخه درخت کتان
tri corn	کلاه سه گوشه سه شاخه
sprit	جوانه یا شاخه کوچک
leg	شاخه مسیر حرکت
layer	رگه شاخه خوابانده
dog-leg	[شاخه فرعی پله]
layers	رگه شاخه خوابانده
To cut off a branch .	شاخه ای را قطع کردن
wind component	شاخه سمتی باد
utensil plug	دو شاخه وسایل برقی
to lop off a branch [from a tree]	شاخه ای را [از درختی] بریدن
two pin plug	دو شاخه وسایل برقی
twin plug	دو شاخه وسایل برقی
hierarchical communications system	شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
pruning knife	چاقوی شاخه زنی
deadwood	شاخه خشکیده درخت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com