Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
he is possessed of wealth
او دارای ثروت است
Search result with all words
silver spoon
ثروت موروثی دارای ثروت موروثی ثروتمند
Other Matches
warison
ثروت
fortune
ثروت
riches
ثروت
moneybags
ثروت
fortunes
ثروت
wealth
ثروت
plutolatry
ثروت پرستی
treasuring
ثروت جواهر
windfall
ثروت باداورده
treasures
ثروت جواهر
affluence
فراوانی ثروت
treasured
ثروت جواهر
treasure
ثروت جواهر
plutology
ثروت شناسی
plutonomy
علم ثروت
bonanzas
ثروت باداورده
bonanza
ثروت باداورده
purse proud
مغرور از ثروت
windfalls
ثروت باداورده
wealth of nations
ثروت ملل
weals
ثروت دارایی
weal
ثروت دارایی
economic wealth
ثروت اقتصادی
riches
ثروت زیاد
possession
ثروت ید تسلط
wealth distribution
توزیع ثروت
distribution of wealth
توزیع ثروت
wealth tax
مالیات بر ثروت
worth
سزاوار ثروت
wealth creation
ایجاد ثروت
commonwealths
ثروت عمومی
political economy
علم ثروت
wealth effect
اثر ثروت
mammon
ممونا ثروت
mammonism
ثروت پرستی
national wealth
ثروت ملی
money
مسکوک ثروت
fortunes
دارایی ثروت
dismal science
علم ثروت
social wealth
ثروت اجتماعی
fortune
دارایی ثروت
commonwealth
ثروت عمومی
net wealth
ثروت خالص
wealth saving relationship
رابطه ثروت و پس انداز
man made wealth
ثروت ساخت بشر
mammonite
ثروت دوست زرپرست
political economist
متخصص علم ثروت
redistribution of wealth
توزیع دوباره ثروت
to grow rich
ثروت بهم زدن
patrimonies
ثروت موروثی میراث
white elephant
<idiom>
ثروت یا مالکیت بیفایده
patrimony
ثروت موروثی میراث
productive
فراور مولد ثروت
golds
ثروت رنگ زرد طلایی
gold
ثروت رنگ زرد طلایی
It is immaterial how rich he may be .
مهم نیست چقدر ثروت داشته با شد
socialist
سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
socialists
سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
social security wealth
ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
He left a large fortuue.
ثروت هنگفتی را به ارث (باقی )گذاشت
he aims at riches
مقصودش مال اندوزی است میزندبرای ثروت
To squander tyhe national wealth.
ثروت ملی را آتش زدن (برباد دادن )
capital levy
مالیات بر سرمایه افرادحقیقی قسمتی از ثروت کشورکه جبرا" توسط دولت اخذ میشود
physiocracy
حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
physiocrat
کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
physiocrats
اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
invisible hand
منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
glochidiate
دارای مو
odoriferous
دارای بو
iodic
دارای ید
trilinear
دارای سه خط
fraught with
دارای
footy
دارای پا
three-legged
دارای سه پا
three legged
دارای سه پا
bilabiate
دارای دو لب
multiflorous
دارای بیش از سه گل
legitimates
دارای حق مشروع
myrrhic
دارای بوی مر
multilineal
دارای چندین خط
legitimated
دارای حق مشروع
multifid
دارای چندشکاف
legitimate
دارای حق مشروع
legitimating
دارای حق مشروع
myrrhy
دارای بوی مر
social minded
دارای افکاراجتماعی
nitrous
دارای شوره
stilted
دارای چوب پا
synonymous
دارای ترادف
synonymous
دارای تشابه
spiriferous
دارای عضومارپیچی
spirituous
دارای الکل
flabby
دارای عضلات شل
rectilinear
دارای مسیرمستقیم
splashy
دارای ترشح
redundant
دارای اطناب
sonant
دارای اهنگ
splash
دارای ترشح
stannous
دارای قلع
low-spirited
دارای روحیه بد
monatomic
دارای یک جوهرفرد
splashes
دارای ترشح
low spirited
دارای روحیه بد
straight line
دارای خط مستقیم
monandrous
دارای یک شوهر
squibs
دارای صدای فش فش
splashing
دارای ترشح
stannic
دارای قلع
staminate
دارای جرثومه نر
melodic
دارای ملودی
muciferous
دارای مخاط
prerogative
دارای حق ویژه
prerogatives
دارای حق ویژه
salaried
دارای حقوق
monopetalous
دارای یک گلبرگ
monometallic
دارای یک فلز
formal
دارای فکر
monoclinal
دارای یک شیب
deficient
دارای کمبود
melodious
دارای ملودی
pinnular
دارای برگچه
pulsant
دارای تپش
petiolated
دارای دمگل
pulsatile
دارای تپش
quartziferous
دارای در کوهی
rarely beautiful
دارای زیبائی
rattly
دارای صدای تق تق
reboant
دارای واکنش
petiolate
دارای دمگل
reversioner
دارای حق رجوع
pseudonymous
دارای تخلص
primiparous
دارای یک اولاد
pinnular
دارای بالچه
plumose
دارای دسته پر
polygamous
دارای چند زن
tristigmatic
دارای سه مادگی
pileate
دارای کلاهک
pre emptive
دارای حق شفعه
preemptor
دارای حق شفعه
prerogatived
دارای حق ویژه
primipara
دارای یک اولاد
weighted
دارای وزن
rugose
دارای رکه
sabulous
دارای شن ریزه
of that ilk
دارای همان جا
short-range
دارای برد کم
nucleate
دارای هسته
short range
دارای برد کم
energetic
دارای انرژی
shelterer
دارای حفاظ
backed
دارای پشت
shoaly
دارای جاهای کم اب
equivocal
دارای دومعنی
sexagenary
دارای سن 06 تا96
overbusy
دارای کارزیاد
pelliculate
دارای پوسته
papillose
دارای برامدگی
palmy
دارای نخل
self abnegating
دارای کف نفس
handy
<adj.>
دارای مزیت
rifled
دارای خان
deadbeat
دارای سکون
deadbeats
دارای سکون
portentous
دارای فال بد
silicifoeous
دارای در کوهی
geniculate
دارای زانویی
basined
دارای ابگیر
bicentric
دارای دومرکز
bichrome
دارای دو رنگ
entitative
دارای وجودخارجی
bimolecular
دارای دوملکول
bimorphemic
دارای دوشکل
bimotored
دارای دوموتور
binaural
دارای دو گوش
binocular
دارای دو چشم
binuclear
دارای دو هسته
binucleate
دارای دو هسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com