Dictiornary-Farsi | او هیچ دوست و اشنایی ندارد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
he has no friends	او هیچ دوست و اشنایی ندارد


Other Matches

camera-shy	کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
A friend in need is a friend indeed.. <proverb>	دوست آن باشد که گیرد دست دوست,در پریشان یالى و درماندگى.
He that blows in the dust fills his eyes. <proverb>	کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless.	معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
acquaintances	اشنایی
orientation	اشنایی
friendships	اشنایی
acquaintedness	اشنایی
familiarity	اشنایی
friendship	اشنایی
conversancy	اشنایی کامل
inwarness	صمیمیت اشنایی
to keep one's distance	اشنایی نکردن
conversance	اشنایی کامل
i am not a with him	با او اشنایی ندارم
to make an a of any one	با کسی اشنایی کردن
technology	اشنایی باصول فنی
strategics	اشنایی به حیلههای جنگی
technologies	اشنایی باصول فنی
to make friends with anyone	با کسی اشنایی یا دوستی
he is second to none	دومی ندارد بالادست ندارد
I like to be friends with you.	من دوست دارم با تو دوست باشم.
pickup	هرچیز انتخاب شده اشنایی تصادفی
I am done with you.	رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am [have] finished with you.	رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
profession of arms	شناخت رسته ها اشنایی با رسته ها
there is no limit to it	حد ندارد
he is not of that stamp	را ندارد
there is no style about her	ندارد
flicker free	ی ندارد
it does not weigh with me	ندارد
Nothing is quite impossible.	کارنشد ندارد
No problem at all. It is quite all right .	مانعی ندارد
it is well enough	عیبی ندارد
it is of no weight	قدرواهمیتی ندارد
his hat cover his fanily	هیچکس را ندارد
It is o. k . ( all right ) . it doesent matter .	عیب ندارد
dont mention it	اهمیت ندارد
it lacks soul	روح ندارد
it is nothing out of the way	غرابتی ندارد
it is nothing new	تازگی ندارد
there is no limit to it	اندازه ندارد
no object	اهمیت ندارد
it is a soft snap	کاری ندارد
it does not matter	اهمیت ندارد
no matter	اهمیت ندارد
It is no trouble at all.	زحمتی ندارد
Don’t mention it.	قابلی ندارد.
hadn't	ندارد نبایستی
he hasno notion of going	سر رفتن ندارد
he has nothing of his own	چیزی ندارد
he has nostomach for the fight	سر دعوا ندارد
She has no axe to grind . She doesnt mean anything .	مقصودی ندارد
he has an a. to grind	غرضی ندارد
he has no excuse what	عذری ندارد
he has no temperature to day	امروز تب ندارد
he has no manners	اداب ندارد
he is out of huomor	دماغ ندارد
iam p to of knowing him	از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
bozo	دوست
ally	دوست
allying	دوست
amicable	دوست
chums	دوست
buddy	دوست
dienophile	دی ان دوست
hydrophilic	اب دوست
friend	دوست
chum	دوست
heart-to-hearts	دوست
friends	دوست
heart-to-heart	دوست
heart to heart	دوست
hydrophilic compound	اب دوست
unfriended	بی دوست
buddies	دوست
friendless	بی دوست
leal	دوست
philogynist	زن دوست
philoginous	زن دوست
schoolmates	دوست
formalist	دوست
schoolmate	دوست
That is beside the point. It is irrelevant ( inconsequential , immaterial ) .	ربطی به موضوع ندارد
h does not w.much	چندان وزنی ندارد
his intentions are good	خیال بدی ندارد
he is at a loose end	کار معینی ندارد
he hasno notion of going	میل رفتن ندارد
There is no market for it in Iran .	درایران مصرفی ندارد
she cannot bear heat	طاقت گرما را ندارد
his hand lack one finger	دستش یک انگشت ندارد
his hand want's two fingers	دستش دو انگشت ندارد
he is nothing to me	بتمن خویشی ندارد
it differs nothing from	هیچ فرقی با .....ندارد
he is indisposed to go	میل برفتن ندارد
Death keeps no calendar. <proverb>	مرگ تاریخ ندارد.
he is short of hands	کارگر کافی ندارد
domains	برنامهای که حق کپی ندارد
irons in the fire <idiom>	وقت سرخاراندن ندارد
There is nothing to be ashamed lf .	( اینکار ) خجالت ندارد
crying is useless	گریه سودی ندارد
He cant stand the sight of us.	چشم ندارد ما را ببیند
he means well	قصد بدی ندارد
That's not so!	این حقیقت ندارد!
he hasno notion of going	خیال رفتن ندارد
it is allup with him	دیگر امیدی ندارد
there is no exception to that rule	ان قانون استثناء ندارد
it is beyond recall	احتمال لغوشدن ندارد
Nothing is impossible .	کار نشد ندارد
it is indifferent to me	برای من چه اهمیتی ندارد
That is quitw O. K. That is fine.	هیج اشکالی ندارد
it is not protected by sanctions	ضمانت اجرایی ندارد
domain	برنامهای که حق کپی ندارد
it is of little worth	چندان ارزشی ندارد
it is of no importance	هیچ اهمیت ندارد
it is of no moment	هیچ اهمیت ندارد
It doesnt look nice . It is useemly.	صورت خوشی ندارد
it takes two to tango <idiom>	[یک دست صدا ندارد]
there is no reason	هیچ دلیل ندارد
there is nothing for it but to	چارهای ندارد جز اینکه
and that is flat(final)!No arguments!	چون وچراهم ندارد !
Cheating( fraud) does not pay ( prosper).	تقلب عاقبت ندارد
many hands make light work <proverb>	یک دست صدا ندارد
There is nothing to be afraid of in driving.	رانندگی که ترس ندارد.
it matters little	چندان اهمیت ندارد
This does not apply to . . .	در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
She never gets any gratitude .	دستش نمک ندارد
de facto standard	سسهای اعتبار به آن ندارد
that in nothing to me	برای من اهمیتی ندارد
infinite	حلقهای که خروج ندارد.
hand in glove	دوست یک دل ویکزبان
pornerastic	جنده دوست
psychrophilic	سرما دوست
xenophile	بیگانه دوست
francophil	فرانسه دوست
francophile	فرانسه دوست
halophilous	نمک دوست
sweet tooth	شیرینی دوست
solomon	صلح دوست
friendly state	کشور دوست
gallophile	فرانسه دوست
germanophil	المان دوست
to make a friend of	دوست شدن با
hail fellow	دوست صمیمی
hand and glove	دوست یک دل ویکزبان
hand and glove	دوست همراز
hand in glove	دوست همراز
saprophytic	پوده دوست
electrophile	الکترون دوست
philotechnic	صناعت دوست
pen pals	دوست مکاتبهای
family men	زن و بچه دوست
intimado	دوست صمیمی
myrmecophilous	مورجه دوست
family man	زن و بچه دوست
necrophilous	لاشه دوست
negrophil	زنگی دوست
negrophil	سیاه دوست
hydrophilic compound	ترکیب اب دوست
hydrophilic	ترکیب اب دوست
girlfriend	دوست دختر
isophilic	همجنس دوست
pen pals	دوست قلمی
kissing kind	باهم دوست
unlovely	دوست نداشتنی
pen pal	دوست مکاتبهای
lipophilic	چربی دوست
liquorish	نوشابه دوست
lithophilous	سنگ دوست
pen pal	دوست قلمی
girlfriends	دوست دختر
careerists	حرفه دوست
hydrophilic	اب دوست علاقمند به اب
oxyphile	اسید دوست
patiot	میهن دوست
phiadelphian	نوع دوست
phihellenic	یونانی دوست
philanthrope	بشر دوست
philhellene	دوست یونان
philhellenic	دوست یونان
philobiblic	کتاب دوست
zoophilous	حیوان دوست
oxyphil	اسید دوست
heliophilous	افتاب دوست
hydrophile	اب دوست علاقمند به اب
humnanist	همنوع دوست
humansit	انسان دوست
careerist	حرفه دوست
nucleophile	هسته دوست
philanthropists	بشر دوست
ornithophilous	مرغ دوست
zoophilic	حیوان دوست
hemophile	خون دوست
philotechnic	صنعت دوست
fraternised	دوست بودن
friends	دوست کردن
friend	دوست کردن
loyalist	دولت دوست
philanthropist	بشر دوست
expressionism	حالت دوست

he has no friends

او هیچ دوست و اشنایی ندارد