English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (37 milliseconds)
English Persian
to fire a torpedo اژدری پرتاب کردن
to launch a torpedo اژدری پرتاب کردن
Other Matches
to launch a torpedo اژدری شلیک کردن
to fire a torpedo اژدری شلیک کردن
one and one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
delivery groups مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one plus one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
pentathlons مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throwing ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
shoot زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoots زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
ejection خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
foin پرتاب کردن
let fly پرتاب کردن
shoots پرتاب کردن
thrust پرتاب کردن
pitch پرتاب کردن
unsling پرتاب کردن
shoot پرتاب کردن
jaculate پرتاب کردن
jettison پرتاب کردن
project پرتاب کردن
jettisons پرتاب کردن
pelt پرتاب کردن
pelts پرتاب کردن
jettisoning پرتاب کردن
pelted پرتاب کردن
pitches پرتاب کردن
jettisoned پرتاب کردن
thrusts پرتاب کردن
skeet پرتاب کردن
projected پرتاب کردن
projects پرتاب کردن
thrusting پرتاب کردن
jettisoning پرتاب کردن به بیرون
triggered پرتاب کردن فشنگ
spit اب دهان پرتاب کردن
spits اب دهان پرتاب کردن
triggers پرتاب کردن فشنگ
jets بخارج پرتاب کردن
lob باهستگی پرتاب کردن
castaway پرتاب کردن وزنه
lobbing باهستگی پرتاب کردن
shoots پرتاب کردن گلوله
castaways پرتاب کردن وزنه
slinging زنجیردار پرتاب کردن
projectable قابل پرتاب کردن
slings زنجیردار پرتاب کردن
jettisons پرتاب کردن به بیرون
sling زنجیردار پرتاب کردن
jettison پرتاب کردن به بیرون
shoot پرتاب کردن گلوله
jet بخارج پرتاب کردن
trigger پرتاب کردن فشنگ
launch a missile موشک پرتاب کردن
jetted بخارج پرتاب کردن
lobbed باهستگی پرتاب کردن
jetting بخارج پرتاب کردن
unsling از فلاخن پرتاب کردن
lobs باهستگی پرتاب کردن
jettisoned پرتاب کردن به بیرون
command ejection پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
upthrust بطرف بالا پرتاب کردن
pash بازور پرتاب کردن کوبیدن
provisional ball گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
skyrocket مثل موشک بهوا پرتاب کردن
shoves با زور پیش بردن پرتاب کردن
slogging ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slogs ضربت سخت زدن پرتاب کردن
squish صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
slogged ضربت سخت زدن پرتاب کردن
shove با زور پیش بردن پرتاب کردن
slog ضربت سخت زدن پرتاب کردن
skyrockets مثل موشک بهوا پرتاب کردن
shoved با زور پیش بردن پرتاب کردن
shoving با زور پیش بردن پرتاب کردن
skyrocketing مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketed مثل موشک بهوا پرتاب کردن
send down پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
pitch توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
pitches توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
refire time زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
pitches پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
pitch پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
hurled پرتاب کردن پرت کردن
hurls پرتاب کردن پرت کردن
hurl پرتاب کردن پرت کردن
run-up [start-up] نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]
deathlon مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
quail نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
delivery error اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
weapon delivery پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
automatic toss روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
side sweep and over under گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
bombing angle زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
density of loading تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
tosses پرتاب
shyest پرتاب
detrusion پرتاب
jet پرتاب
hurled پرتاب
jaculation پرتاب
shyer پرتاب
jetted پرتاب
pitch پرتاب
shy پرتاب
toss پرتاب
hurl پرتاب
throws پرتاب
shies پرتاب
tossed پرتاب
hurls پرتاب
jetting پرتاب
shied پرتاب
pitches پرتاب
tossing پرتاب
launch پرتاب
launched پرتاب
jets پرتاب
shove پرتاب
launching پرتاب
shoved پرتاب
launches پرتاب
throw پرتاب
puts پرتاب
shying پرتاب
put پرتاب
shoving پرتاب
throwing پرتاب
putting پرتاب
shoves پرتاب
deliveries پرتاب گلوله
delivery پرتاب گلوله
base ejection پرتاب شونده از ته
deliveries پرتاب توپ
chucks پرتاب توپ
fling افکندن پرتاب
flinging افکندن پرتاب
chucked پرتاب توپ
flings افکندن پرتاب
chucks پرتاب نادرست
chuck پرتاب نادرست
bowshot تیر پرتاب
chucked پرتاب نادرست
chuck پرتاب توپ
projection پرتاب طرح
discus throw پرتاب دیسک
over 6 یا 8 پرتاب توپ
forward cast پرتاب نخ ماهیگیری
foul line خط پرتاب ازاد
hot hand پرتاب موفق
free throw پرتاب ازاد
discus throwing پرتاب دیسک
arm thrust پرتاب دست
puts پرتاب وزنه
propellant charge خرج پرتاب
put پرتاب وزنه
throwing apparatus لوازم پرتاب
throwing the hammer پرتاب چکش
projections پرتاب طرح
slung پرتاب شده
conversion پرتاب ازاد
putting پرتاب وزنه
shot put پرتاب وزنه
conversions پرتاب ازاد
paradrop پرتاب با چتر
javelin throw پرتاب نیزه
throwing the javelin پرتاب نیزه
hammer throw پرتاب چکش
propelling charge خرج پرتاب
shoved پرتاب شدن
charity line خط پرتاب ازاد
pounce پرتاب استامپ
caster پرتاب کننده
lunger پرتاب کننده
pounces پرتاب استامپ
throw-ins پرتاب اوت
air extraction پرتاب بار
propellant خرج پرتاب
rocketry فن پرتاب موشک
throw-in پرتاب اوت
throw in پرتاب اوت
pounced پرتاب استامپ
sharity stripe خط پرتاب ازاد
shoves پرتاب شدن
fired پرتاب راکت
fire پرتاب راکت
shoving پرتاب شدن
charity shot پرتاب ازاد
pouncing پرتاب استامپ
tilt شتاب پرتاب
shove پرتاب شدن
tilted شتاب پرتاب
upthrow پرتاب ببالا
fires پرتاب راکت
tilts شتاب پرتاب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com