Dictiornary-Farsi | اژیر کوتاه ناو | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
short blast	اژیر کوتاه ناو


Other Matches

audible alarm	اژیر
tell tale	اژیر
alarm box	اژیر
alarmingly	اژیر
alarmed	اژیر
tocsin	اژیر
alarm	اژیر
alarms	اژیر
alarms	اژیر خطر
warning net	شبکه اژیر
gas alarm	اژیر گازی
alarmingly	اژیر خطر
alarm push	دکمه اژیر
sirens	اژیر دریایی
alarmed	اژیر خطر
siren	اژیر دریایی
alarm	اژیر خطر
warnings	اژیر هشدار
warning	اژیر هشدار
sirenic	اژیر حوری مانند
barrel switch	کلید انشعاب اژیر
active	اژیر کنشی کاریک
alarm signal	علامت اژیر خطر
sirens	اژیر حوری مانند
fire alarms	اژیر اتش نشانی
extention alarm push	جعبه انشعاب اژیر
fire alarm	اژیر اتش نشانی
siren	اژیر حوری مانند
general alarm	اژیر اعلام خطر عمومی
danger signal	اژیر یا بوق اعلام خطر
blasts	منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge	نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast	منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
foghorns	شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
foghorn	شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
mountee	اژیر مخصوص اماده کردن توپهای ناو
shorthorn	جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist	شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard	سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step	جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter	ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
dwarfish	کوتاه
concise <adj.>	کوتاه
pigmies	قد کوتاه
pigmies	کوتاه
stunting	کوتاه
pigmy	قد کوتاه
pygmy	قد کوتاه
of short duration	کوتاه
little	کوتاه
pygmy	کوتاه
pigmy	کوتاه
pygmies	قد کوتاه
pygmies	کوتاه
miniatures	کوتاه
puny	قد کوتاه
concise	کوتاه
scut	دم کوتاه
stunt	کوتاه
stunts	کوتاه
liliputian	قد کوتاه
synoptic	کوتاه
curt <adj.>	کوتاه
fleeting <adj.>	کوتاه
short <adj.>	کوتاه
succinct <adj.>	کوتاه
curtal	کوتاه
stockier	کوتاه
stocky	کوتاه
shortest	کوتاه
bas relif	کوتاه
down	کوتاه
dumpy	کوتاه
short	کوتاه
miniature	کوتاه
succinct	کوتاه
low	کوتاه
stockiest	کوتاه
shorter	کوتاه
one track	کوتاه فکر
novelet	داستان کوتاه
bas-reliefs	برجسته کوتاه
novella	رمان کوتاه
briefed	کوتاه مختصر
bas relief	برجسته کوتاه
bas-relief	برجسته کوتاه
shorten	کوتاه تر کردن
formulated	کوتاه کردن
formulates	کوتاه کردن
formulating	کوتاه کردن
curtail	کوتاه کردن
curtailed	کوتاه کردن
curtailing	کوتاه کردن
curtails	کوتاه کردن
formulate	کوتاه کردن
briefest	کوتاه مختصر
shortened	کوتاه کردن
shortened	کوتاه تر کردن
shortens	کوتاه کردن
shortens	کوتاه تر کردن
short circuit	اتصال کوتاه
brief	کوتاه مختصر
short burst	رگبار کوتاه
short brittle	شکننده- کوتاه
briefer	کوتاه مختصر
short blast	سوت کوتاه
short blast	بوق کوتاه
scutter	دو باگامهای کوتاه
truncated	کوتاه کردن
clipping	کوتاه کردن
scurried	مسابقه کوتاه
scurries	مسابقه کوتاه
scurry	مسابقه کوتاه
scurrying	مسابقه کوتاه
playlet	نمایش کوتاه
lie down	استراحت کوتاه
lie-down	استراحت کوتاه
stag	کوتاه کردن
razee	کوتاه کردن
truncate	کوتاه کردن
truncates	کوتاه کردن
truncating	کوتاه کردن
piaffer	یورتمه کوتاه
conte	داستان کوتاه
apophthegm	گفتار لب و کوتاه
gnomical	کوتاه لب نویس
half pint	کوتاه تر از مقدارمتوسط
an incomprehensive report	گزارش کوتاه
half timber	الوار کوتاه
hare sighted	کوتاه بین
abridge	کوتاه کردن
hide bound	کوتاه فکر
unabridged	کوتاه نشده
term paper	رساله کوتاه
novelettes	داستان کوتاه
novelette	داستان کوتاه
short story	داستان کوتاه
short stories	داستان کوتاه
idyl	چکامه کوتاه
shuffling	گام کوتاه
shuffles	گام کوتاه
fubsy	کوتاه وکلفت
basso relief	برجسته کوتاه
brachydactyly	کوتاه انگشتی
coatee	دامن کوتاه
correption	کوتاه کردن
chiton	قبای کوتاه
chitchat	صحبت کوتاه
chip shot	ضربه کوتاه
cutty sark	دامن کوتاه
cut off	کوتاه کردن
detruncate	کوتاه کردن
detruncation	کوتاه شدگی
draw in	کوتاه شدن
by pass	اتصال کوتاه
easy term	کوتاه مدت
bunny hop	پرش کوتاه
britches	شلوار کوتاه
epigrammatical	کوتاه ونیشدار
escopet	قرابینه کوتاه
breeks	شلوار کوتاه
shuffled	گام کوتاه
shuffle	گام کوتاه
pigmies	ادم کوتاه قد
poops	صدای کوتاه
poop	صدای کوتاه
shortening	کوتاه شدگی
escopette	قرابینه کوتاه
line to line fault	اتصال کوتاه خط به خط
abbreviated	کوتاه شده
low	کوتاه دون
lop sided	کوتاه و بلند
low frequency wave	موج کوتاه
mackinaw	کت کوتاه و سنگین
aphorisms	سخن کوتاه
aphorism	سخن کوتاه
manakin	ادم کوتاه قد
manikin	ادم کوتاه قد
morello	گیلاس دم کوتاه
pygmies	ادم کوتاه قد
pygmy	ادم کوتاه قد
curt	کوتاه ومختصر
idyl	قصیده کوتاه
short-circuits	اتصال کوتاه
short-circuit	اتصال کوتاه
short-haul	خط سیر کوتاه
short haul	خط سیر کوتاه
short-wave	موج کوتاه
short wave	موج کوتاه
intrim	کوتاه مدت
idylls	قصیده کوتاه
idylls	چکامه کوتاه
idyll	قصیده کوتاه
idyll	چکامه کوتاه
jog trot	یورتمه کوتاه
knurly	کوتاه قد کوتوله
let us be brief	کوتاه کنیم
narrow minded	کوتاه نظر
shorten	کوتاه کردن
steep taper	مخروط کوتاه