Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
ectoplasm	اکتوپلاسم برون مایه
Other Matches
ectoplasm	طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است برون مایه
bituminous binder	مایه اتصال هیدروکربوری چسب مایه قیری
outputs	برون ده
outcrops	برون زد
outcrop	برون زد
extrados	برون سو
outhaul line	برون کش
output	برون ده
exogenous	برون زا
outside	برون
without	برون
outsides	برون
evacuation	برون بری
extraterritoriality	برون مرزی
suburban	برون شهری
extroversion	برون گرایی
exogenous	برون زاد
extrapolation	برون یابی
exogenous	برون روینده
exudation	برون نشست
suburb	برون شهر
exopsychic	برون روانی
externality	برون بودگی
exteroceptive	برون تنی
extroverts	برون گرای
extraterritorial	برون مرزی
extrovert	برون گرای
extrajection	برون اندازی
extrafusal	برون دوکی
extratensive	برون نگر
extracyclic	برون حلقهای
exterritorial	برون مرزی
extragalactic	برون کهکشانی
evacuation	برون ریزی
exogenous variable	متغیر برون زا
output	برون داد
outputs	برون داد
epithelium	برون پوش
egest	برون کردن
out flow	برون ریز
immigration	برون کوچی
effuent	برون ریز
ectorderm	برون پوست
physiognomies	برون چهر
physiognomy	برون چهر
accommodation	برون سازی
accommodations	برون سازی
ectoparasite	انگل برون زی
copper extraction	برون کشیدن مس
extrapolations	برون یابی
effusion	برون ریزی
effusion	برون تراوی
effusions	برون ریزی
effusions	برون تراوی
exogen	گیاه برون رو
exogamy	برون همسری
exogamy	برون پیوندی
exocrine	برون تراو
exocathection	برون پردازی
acting out	برون ریزی
objective	برون ذات
emigration	برون کوچی
objectivism	برون گرایی
discharge	برون ریزی
the out ward eye	چشم برون
offline	برون خطی
off line	برون خطی
superficial degradation	برون تباهی
self contained	برون بی نیاز
pericardium	برون شامه دل
out group	برون گروه
objectives	برون ذات
outer directed	برون وابسته
outlier	برون هشته
discharges	برون ریزی
outsight	برون بینی
oversea	برون مرزی
eccentricity	برون مرکزی
purged	برون ریزی
purge	برون ریزی
eccentricities	برون مرکزی
exvia	برون زیست
drive!	برون! [با ماشین]
purges	برون ریزی
epicarp	پوست میوه برون بر
pericardiac	وابسته به برون شامه دل
pericardial	وابسته به برون شامه دل
discharge of affect	برون ریزی هیجانی
exogamy	برون زاد اوری
exosomatic method	روش برون تنی
exocrine gland	غده برون ریز
supinator muscle	عضله برون گردان
to reveal itself	از پرده برون افتادن
State Department	وزارت برون مرز
peritoneum	برون شامه روده ها
outputs	برون گذاشت برونگذار
off line operation	عملکرد برون خطی
extragalactic nebula	ابری برون کهکشانی
extragalactic nebula	سحابی برون کهکشانی
high seas	ابهای برون مرزی
extrapolate	برون یابی کردن
extrapyramidal system	دستگاه برون هرمی
extraspectral hue	فام برون طیفی
extrapolated	برون یابی کردن
extrapolates	برون یابی کردن
extraterritoriality	حقوق برون مرزی
off line storage	حافظه برون خطی
exterritoriality	حقوق برون مرزی
extrapolating	برون یابی کردن
outbreeding	برون زاد اوری
out of line coding	کدگذاری برون خطی
outward looking policy	سیاست برون نگر
offset distance	فاصله برون محوری
output	برون گذاشت برونگذار
offline operation	عمل برون خطی
offline storage	انباره برون خطی
off page connector	اتصال دهنده برون صفحهای
pericarditis	اماس برون شامه قلب
extrapyramidal motor system	دستگاه حرکتی برون هرمی
with out book	برون سند کتابی ازبر
basset	نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
extrinsic eye muscles	عضلات برون چرخشی چشم
external rectus	عضله مستقیم برون چشمی
exudate	ترشح التهابی برون نشست
overseas	ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
exogamous	وابسته به برون همسری یابرون پیوندی
to let out	اجازه برون امدن دادن اشکارساختن
genitor	مایه
low pitched	کم مایه
germen	مایه
gravamen	مایه غم
motif	مایه
stocked	: مایه
resource	مایه
wishy washy	کم مایه
thinned	کم مایه
thin	کم مایه
stock	: مایه
principals	مایه
thinners	کم مایه
principal	مایه
thinnest	کم مایه
low-pitched	کم مایه
wishy-washy	کم مایه
motifs	مایه
thins	کم مایه
oversea command	یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
bother	مایه زحمت
inoculator	مایه کوب
key note	معرف مایه
key note	مایه نما
Principal and interest .	مایه وسود
laughingstock	مایه خنده
lean concrete	بتن کم مایه
lee shore	مایه خطر
bothered	مایه زحمت
pure color	رنگ مایه
leaven	خمیر مایه
feeding cloth	مایه رسان
comforted	مایه تسلی
comfort	مایه تسلی
chills	مایه دلسردی
chill	مایه دلسردی
wet blankets	مایه یاس
feeling tone	مایه احساسی
petiolin	خیو مایه
rennet	مایه ماست
gaping stock	مایه حیرت
gazing stock	مایه عبرت
wet blanket	مایه یاس
leavens	خمیر مایه
leavening	خمیر مایه
comforting	مایه تسلی
meagre lime	اهک کم مایه
mitigative	مایه کاهش
placebo	مایه تسکین
pests	مایه ازارواسیب
pest	مایه ازارواسیب
short clay	خاک کم مایه
phlogiston	مایه اتش
nuisances	مایه رنجش
plastic clay	خاک رس پر مایه
tough clay	خاک رس پر مایه
poor gas	گاز کم مایه
poor lime	اهک کم مایه
principal and profit	مایه و سود
rear waistlock and forward single leg	درو با مایه از مچ پا
scunner	مایه نفرت
rouser	مایه حیرت
rich lime	اهک پر مایه
placebos	مایه تسکین
libido	زیست مایه
staff of life	مایه حیات
drearier	مایه افسردگی
wage funds	مایه دستمزد
to tone up	کم مایه شدن
bothering	مایه زحمت
bothers	مایه زحمت
rennet	پنیر مایه
the root of dispute	مایه نزاع

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com